گفت‌وگوی با کارگردان برنامه «اعجوبه‌ها» درباره مسائل کودک و نوجوان ایرانی

کودک جدا، نوجوان جدا

برگزاری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان دلیل مناسبی است تا با آشنایی‌زدایی درباره آموزش‌وپرورش این دو رده سنی در نسبت با پدیده رسانه، به سراغ بازنگری و بازاندیشی حکمرانی حوزه فرهنگ و آموزش درباره مواجهه خود با مفهوم کودک و نوجوان برویم.

تاریخ انتشار: 09:23 - پنجشنبه 1403/07/26
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
کودک جدا، نوجوان جدا

به گزارش اصفهان زیبا؛ برگزاری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان دلیل مناسبی است تا با آشنایی‌زدایی درباره آموزش‌وپرورش این دو رده سنی در نسبت با پدیده رسانه، به سراغ بازنگری و بازاندیشی حکمرانی حوزه فرهنگ و آموزش درباره مواجهه خود با مفهوم کودک و نوجوان برویم. جدی نگرفتن این دو مفهوم در سال‌های اخیر منجر به بروز حوادثی مانند وقایع 1401 شده است؛ به همین دلیل علاوه بر ضرورت بازنگری در حوزه حکمرانی فرهنگی، ضرورت دارد به تولیدکنندگان رسانه‌ای حوزه کودک و نوجوان توجه ویژه‌تری در روزگار کنونی شود. به همین مناسبت گفت‌وگویی با علی شمس، تهیه‌کننده و برنامه‌ساز حوزه کودک و نوجوان داشته‌ایم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

شما تجربه تولید محتوا هم برای دهه هشتادی‌ها و هم دهه نودی‌ها دارید. ویژگی خاص این دو نسل با نسل‌های دیگر چیست که آن‌ها را متمایز می‌کند؟

قبل از هر چیزی باید به این نکته اشاره کرد که به علت در دسترس نبودن اینترنت و شبکه‌های مجازی، سبد رسانه‌ای بچه‌های دهه‌های شصت و هفتاد با سبد رسانه‌ای بچه‌های امروز تفاوت بسیاری دارد؛ به همین علت کودک و نوجوان دهه شصت و هفتاد بیشتر مصرف‌کننده بودند؛ آن‌هم با سبد مصرفی بسیار محدود.

اما امروز همه‌چیز تغییر کرده است. الان در زمـانه تولیــد محتــوا به ســر می‌بـریــم. مصرف‌‌کننده دهه هفتادی که به تماشای عموقناد یا تام و جری می‌نشست، به علت تنوع ابزارهای بصری، اکنون تبدیل به یک تولیدکننده شده است. دیگر با یک مخاطب قانع روبه‌رو نیستیم؛ زیرا با توجه به دسترسی آسان به اینترنت، مخاطب ما از هر ژانری بهترین‌هایش را تماشا کرده و سلیقه‌اش آب‌دیده شده است. مخاطب روبه‌روی ما مخاطبی سخت‌پسند است و به این راحتی از یک اثر هنری راضی نمی‌شود. بچه امروزی شاید معنای تدوین را نداند؛ اما از بس این کار را در گوشی خود انجام داده، تبدیل به یک تدوینگر نیمه‌حرفه‌ای شده است.

بنا بر همین دلایل، کودک یا نوجوان ما امروز به‌راحتی نمی‌خندد، به‌راحتی نمی‌گرید، به‌راحتی فریب ژانر معمایی را نمی‌خورد؛ برای مثال، در دوران ما وقتی سخن از سریال طنز می‌شد، اذهان به سمت سریال «زیر آسمان شهر» یا «پاورچین» می‌رفت؛ زیرا انتخاب دیگری نداشتیم. الان به یک نوجوان 16ساله پیشنهاد می‌کنیم سریال فرندز را ببین، در جواب می‌گوید این سریال را چندسال پیش تماشا کرده‌ام. ما با چنین مخاطبی روبه‌رو
هستیم.

چالش جدی و اساسی شما در ساخت اثر برای این گروه سنی چیست؟

چالش من و همه تولیدکنندگان حوزه کودک و نوجوان همین مسئله‌ای است که بیان کردم. با نسلی مواجه هستیم که خیلی بیشتر از ما بر تولید مسلط است و آن را می‌فهمد. یکی از ابزارهای جذب مخاطب در فیلم، تعلیق است. شما باید در ساخت یک اثر هنر تعلیق داشته باشید. تعلیق یعنی آنچه مخاطب در پایان نتواند حدس بزند و با دیدن یا شنیدن آن غافلگیر شود؛ بنابراین باید در طول قصه یک سری کاشت‌هایی داشته باشی د و در زمان معین بتوانی پایان شگفت‌انگیز را ایجاد کنی. امروز با اولین کاشت، نوجوان داستان را حدس می‌زند و می‌فهمد که منِ تولیدکننده برای او در ادامه قصه چه خوابی دیده‌ام.

ولی درمجموع این مسئله اتفاق خوبی است؛ هرچند کار تولیدکننده‌ها را حتما سخت خواهد کرد؛ چراکه خوب است بچه‌ها بهوش باشند و خواب نباشند و همین مسئله باعث می‌شود تولیدکننده کارهای دم‌دستی تولید نکند.

به‌عنوان یک برنامه‌ساز و تولید‌‌کننده برنامه‌های مختلف حوزه کودک و نوجوان، به نظر شما نیاز مهم و جدی کودک و نوجوان ایرانی در مقطع فعلی چیست؟

اولین خواهش و به‌نوعی التماس نوجوان از تولیدکننده در هر حوزه‌ای، این است که اسم کودک در کنار اسم نوجوان قرار نگیرد. کودک و نوجوان یک اصطلاح غلط است. کودک هیچ سنخیتی با نوجوان ندارد. دنیای کودک و نوجوان باهم متفاوت است. به‌تبع این موضوع برنامه ساختن برای این دو رده سنی شاخصه‌های خاص خود را دارد.

ما از بس گفته‌ایم کودک و نوجوان، انگار برایمان این امر مسجل شده است که نوجوان همان کودک است. ما فکر می‌کنیم محصولی که برای کودک تولید می‌شود، برای نوجوان هم سرگرم‌‌کننده است؛ اما در واقعیت این‌گونه نیست. در سینمای آمریکا ژانر بلوغ (coming of age story) وجود دارد و به مسائلی می‌پردازد که نوجوان با آن‌ها درگیر است. در این آثار مسائل نوجوان مطرح و برای آن‌ها راهکار نیز داده می‌شود.

مهم‌ترین نیاز کودک این است که کودکی کند و از این دورانی که در آن زندگی می‌کند، لذت ببرد. وظیفه ما به‌عنوان برنامه‌ساز این است که به کودک در این مسیر کمک کنیم. اما مهم‌ترین نیاز نوجوان این است که به او اعتمادبه‌نفسی از جنس هویت دهیم. در اینجا وظیفه ما این است که به نوجوان بگوییم نوجوان ایرانی، تو با یک نوجوان استرالیایی یا نوجوان آمریکایی فرق داری و حداقل 1500 سال تاریخ عقبه تو است. تو مال امروز و دیروز نیستی؛ بنابراین وقتی به تو سبک زندگی پیشنهاد می‌شود، نباید آن را به‌سرعت بپذیری و باید آن را با فرهنگت بسنجی.

البته ما در این مسئله اندکی تعلل کرده و تعدادی از نوجوانان خود را به‌نوعی مبادله کردیم. البته به‌زودی این نوجوانان به دامان خود ما بازخواهند گشت؛ زیرا فرهنگ غنی ما بر آنان غالب می‌شود. ما باید به نوجوان هویتی از جنس شاهنامه فردوسی بدهیم. من اخیرا پژوهشی درباره شاهنامه کردم و متوجه شدم رهبر معظم انقلاب تعابیری راجع به شاهنامه دارند که واقعا جذاب و شنیدنی است. برای مثال رهبر انقلاب از اسفندیار تقدیر کرده و می‌گویند گویی اسفندیار، بچه حزب‌اللهی زمان ماست.

در وقایع ۱۴۰۱ شاهد حضور نوجوانان بسیاری در خیابان‌ها بودیم که این موضوع تلنگر جدیدی به مسئولان فرهنگی و رسانه‌ای بود. به نظر شما جدی‌گرفتن مقوله تولید محتوا برای این رده سنی چقدر عامل بازدارنده حضور نوجوانان در وقایعی مثل ۱۴۰۱ در خیابان‌ها شد؟

من در آن زمان بالغ‌بر صد تا صدوپنجاه گفت‌وگو با نوجوانان داشتم. حوادث 1401 یک میوه بود؛ میوه‌ای که ریشه‌هایش در زمین بوده و الان به بار نشسته است؛ یعنی بار بی‌توجهی جدی به حوزه نوجوان منجر به وقایع 1401 شد و در اینجا بود که فضای جامعه ما دچار چالش شد؛ ازاین‌جهت که نوجوانان به معنای واقعی کلمه دو خواسته داشتند؛ اول اینکه می‌خواستند مصرف کنند؛ اما نمی‌توانستند. مصرف به این معنی که فلان مدل گوشی را داشته باشد که هشتاد میلیون قیمتش است؛ اما حقوق پدرش مثلا 12 میلیون تومان است. همه این نتوانستن‌ها در کنار هم یعنی که من آدم بی‌آینده‌ای هستم و الان باید خواسته‌ام را به گوش مسئولان برسانم.

خواسته دوم هم سبک زندگی اختیاری بود. برای مثال نوجوانی می‌گفت من می‌خواهم آزادی داشته باشم. در همین انتخابات اخیر هم دهه هشتادی‌ها سهم ناچیزی داشتند؛ آن‌هم به همین دلیل که می‌گفتند این دو خواسته من را کدام کاندیدا می‌تواند حل کند و چون دیدند هیچ‌کدام از این کاندیدا نمی‌توانند به خواسته آن‌ها توجه کنند، مشارکت پایینی داشتند. نوجوان ما چون جدی انگاشته نمی‌شود، انتظارات خود را به خیابان می‌آورد. تبیین و توضیح این موضوعات با ما برنامه‌سازها و مسئولان تولید محتوای فرهنگی بود. مسئولان فرهنگی باید با نوجوانان گفت‌وگو می‌کردند؛ اما چنین نمی‌کردند؛ آن‌هم به این دلیل که ما نوجوان را مترادف با کودک به شمار می‌آوریم و عملا حساب جداگانه‌ای برای مقوله نوجوان در نظر نمی‌گیریم؛ مگر هنگام برگزاری انتخابات!

اما همان‌طور که گفتم، نوجوان امروز بسیار باهوش است و می‌داند که تو در این مقطع به او نیاز داری. اعتقاد تو توجه به نوجوان نیست و در طول چهار سال گذشته تقریبا در هیچ‌کدام از معادلات تو نبوده‌ام. الان تو به من و رأی من نیاز داری. وقتی نوجوان می‌بیند که برای او اهمیتی قائل نیستی، خود را به رخ می‌کشد و در خیابان حاضر می‌شود. پس حضور نوجوان در وقایعی مثل 1401 بیشتر پدیده‌ای اجتماعی است تا پدیده‌ای سیاسی!

با توجه به سؤال قبل، موضوع آموزش فرهنگی و رسانه‌ای کودکان و نوجوانان چقدر برای مسئولان حوزه فرهنگ دارای اهمیت و ضریب است؟

در این عرصه نیاز است که ما به کودک و نوجوان خود سواد بصری آموزش دهیم. این سواد بصری در مواقعی می‌تواند نجات‌دهنده فرد در زندگی باشد. سواد بصری جزو لاینفک سوادآموزی به کودک و نوجوان است. در همین وقایع دو سال پیش بین نوجوانان ویدئوها و تصاویر زیادی دست‌به‌دست می‌شد که اگر مقداری ما با این بچه‌ها سواد رسانه‌ای کار کرده بودیم، فریب آن ماجراها را نمی‌خوردند.

رسـانـه‌ای مثـل «بـی‌بـی‌سـی» واقعـا حرفه‌ای است و طبیعی است در مواقعی در دام این شبکه بیفتیم؛ ولی آیا «منوتو» یا «ایران اینترنشنال» هم مثل بی‌بی‌سی حرفه‌ای هستند؟ خیر. هرگز این‌گونه نیست؛ اما چون سواد رسانه به بچه‌ها یاد نداده‌ایم، باعث می‌شود فرزندان ما به‌راحتی فریب رسانه‌های ضعیفی مثل منوتو و اینترنشنال را بخورند.

به نظرم در نظر مسئولان ما فضای مجازی همچنان همانند یک شیء فانتزی در نظر گرفته می‌شود و فکر می‌کنند تنها طبقه خاصی درگیر این فضا هستند؛ درحالی‌که اصلا این‌گونه نیست. نوجوانان غالبا بیان می‌کنند که اخبار تلویزیون را نگاه نمی‌کنند و مجری خبر، خبری را نمی‌گوید که ما از قبل آن را ندانیم.

ما باید بپذیریم که یکی از اولویت‌های اصلی نوجوان اینترنت و فضای مجازی است. اگر نان و اینترنت هم‌زمان باهم گران شوند، دغدغه نوجوان گرانی اینترنت است تا گرانی نان.

اکنون‌که تأکید رهبری روی هوش مصنوعی است، من نباید راجع به فضای مجازی صحبت کنم؛ اما چون فضای مجازی جدی گرفته نشده است، همچنان درگیر این ماجرا هستیم.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

17 − یک =