به گزارش اصفهان زیبا؛ لبنان در آستانه یکی از نقاطعطف تاریخی خویش است. مراسم تشییع پیکر سید، حالا دارد به بزرگترین رویداد ملی تاریخ لبنان تبدیل میشود؛ اما آنچه سیدحسن نصرالله را به شخصیتی بیبدیل برای مردم لبنان تبدیل کرده است، چیست؟
۱. سید در طول ۳۲ سال دبیرکلی حزبالله لبنان و حتی پیش از آن، فقط محبوب شیعیان یا مؤمنان و کادر حزبالله نبود. او رهبر دوستداشتنی همه مردم بود؛ آنهم مردمی با تنوع اعتقادی گسترده در خاک لبنان. در نگاه انسانی او، همه هموطنانش در حقوق اجتماعی برابر بودند. سینه او نهفقط در دفاع از شیعیان، بلکه برای دفاع از همه مذاهب لبنان در مقابل صهیونیسم، سپر شده بود. خدمات رفاهی و اجتماعی او در این سالها، بیمنت به همه مردم لبنان تعلق گرفت.
۲. سیدحسن بهمرور برای مردم لبنان یک اسطوره شد؛ تا آنجا که حتی تا مدتها پس از شهادتش، بسیاری شهادت او را باور نداشتند. شهادت فرزند ارشد او در حمله چریکی و داوطلبانه به مواضع صهیونیستها در ۱۹۹۷، معلوم کرد که در طیکردن مسیری که انتخاب کرده و برگزیده، چقدر مصمم است. پایاندادن به سلطه ۱۸ساله اسرائیل بر جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و پیروزیاش در جنگ ۳۳روزه در سال ۲۰۰۶ زنجیره تبدیل او به نماد اقتدار ملی را تکمیل کرد.
۳. سید، امام موسی صدر دیگری برای مردم لبنان شد. زیبارو، مصمم، عالِم، شجاع و متعامل؛ مانند آنچه از امام موسی سراغ داریم؛ با این تفاوت که سید بهشدت درگیر جنگ تحمیلی صهیونیستها با مردم و کشور لبنان بود. به زعم من اگر در طول ۳۲ سال دبیرکلی حزبالله لبنان، تا این اندازه در گیر اینجنگ ناگزیر نبود، مردمداری، رواداری و حکمرانی بزرگوارانه و مدبرانه او بیش از پیش بروز میکرد.
۴. سیدحسن نصرالله خود، به تنهایی یک رسانه بود، رسانهای شفاف، شجاع، بینالمللی و مؤثر. رفتار و گفتار او رسانهها را از توضیح مواضع اوبینیاز میکرد. وقتی کار به خطونشانکشیدن برای دشمن میرسید، چنان نعره میکشید که دل دوست و دشمن را میلرزاند. دل دوستان از مهابت او و دل دشمنان از ترس او. وقتی میخندید، گویی کودکی در درون او زنده است؛ گویی بهرغم دشواریهای رهبری حزبالله و سالها زندگی مخفیانه، مانند اقیانوس، آرام است. برای هر سخنرانیاش میشد از مدتها قبل منتظر بود و هربار آمیزهای از حقیقت و شرافت را از شهد کلام اونوشید.
۵. سیدحسن در کنار جهاد با دشمنان سرسخت خویش، سرگرم جهادی دیگر هم بود… .
وقتی بعد از پیروزی در جنگ سیوسهروزه به شخصیت اول جهان تبدیل شد، این فرصت را داشت تا با محبوبیت بهدستآمده، لااقل در بین رهبران کشورهای اسلامی عرضاندام کند؛ بااینحال او تا پایان خود را پیرو «سیدنا القائد» میدانست. او رفت؛ درحالیکه شهرت و محبوبیتش را در راهی واگذاشت که به آن ایمان داشت.
سلامٌ علیهِ یَومَ وُلدَ و
یومَ یَموتُ و یومَ یُبعثُ حیاً