در این نشست ابتدا به برخی از ویژگیهای مکتب فرش آذربایجان اشاره شد و سپس درخصوص اهمیت پیوند نوآوری و خلاقیت در طراحی فرش دستباف ایران بر مبنای مؤلفهها و اصول پیشینیان این عرصه تأکید شد.
فرش آذربایجان چکیده فرهنگ این مرزوبوم است
سعید رونقیان سخنش را با پاسخ به پرسش حامد چمنرخ درباره ویژگیهای فرش آذربایجان آغاز کرد و گفت که این مکتب بر اساس باورها، اعتقادات، اسطورهها، فرهنگ، تمدن، اقتصاد، اجتماع و حتی سیاست در آذربایجان از دوران قدیم تاکنون شکلگرفته و حاصل عواملی محیطی بسیاری است که در ایجاد شاکله هر فرشی بسیار مؤثر هستند. او فرش آذربایجان را منفک از فرش ایران و الگوهای آن ندانست و تأکید کرد که بین مکاتب مختلف فرش ایران از حیث جغرافیای بافت تفاوتهایی وجود دارد، اما شاکله اصلی فرشها مشترک است.
بازتاب فرش آذربایجان در سفرنامه سیاحان
مؤلف کتاب «دیپلماسی فرش»، منابع شناخت مکتب فرش آذربایجان را سفرنامهها و منابع مستندی دانست که از سیاحان و جهانگردان داخلی و خارجی به یادگار مانده است. او گفت: «تبریز در دورههای تاریخی مختلفی قبل از صفویه، از دوران سلجوقی کانون بافت پارچههای زریباف بوده که ریشه بافندگی محسوب میشوند؛ بنابراین فرش تبریز براساس پیشینه قوی این شهر در زمینه بافت شکل گرفته است.» به گفته او، این پیشینه در کنار رونق هنر نقاشی در تبریز که این شهر را کانون مکتب نقاشی اول و دوم کرده، باعث میشود تا فرش تبریز و آذربایجان درزمینهٔ فرش از حیث هنر و تکنیک صاحب مکتب شوند. حتی چهبسا که نخستین صادرات فرش از ایران به اروپا از تبریز صورت گرفته باشد.
دوره صفوی دوره اوج رونق فرش آذربایجان است
این پژوهشگر در ادامه به عصر صفویه بهعنوان عصر رونق و شکوفایی چشمگیر فرش آذربایجان اشاره کرد و گفت: «در این دوران گویا نظامی برای فرش شکل میگیرد و شاهد این هستیم که فرش شهری، روستایی و حتی عشایری در این دوره ویژگیهای منحصر به خودشان را دارند. همچنین در این دوران کارگاههای قالیبافی با تکیهبر حکومت ایجادشده و اقتصاد فرش پشتوانهای قوی داشته است.»
فرش محصول تکرشتهای نیست
ادامه این گفتوگو به سخن درباره وضعیت فعلی فرش ایران رسید که رونقیان گفت: «همه نوآوریهای حوزه فرش در زمان خودش بدعت محسوب میشده و بعد بهمرورزمان به سنت تبدیلشده است. مثلاً در دورهای حجمبافی اصلاً در فرش وجود نداشته و بعد رونقی میگیرد و بعدها نیز به سنت بدل میشود.» البته او تأکید کرد که هر اقدام ساختارشکنانهای در حوزه فرش و حتی سایر هنرها خلاقیت و نوآوری محسوب نمیشود. او افزود: «قرار نیست با واردکردن مؤلفههایی که هیچ بویی از اصالت، فرهنگ و هنر پیشین فرش نبردهاند، مدعی خلاقیت در این عرصه شویم! درواقع خلاقیت باید براساس آن اصولی باشد که پیشینیان ما در حوزه فرش ایجاد کردهاند.»
بهکارگیری مؤلفههای خارجی در فرش ایران، خلاقیت نیست!
او با اشاره به المانهای کشورهای هند، نپال و پاکستان که گاه در طراحی فرش ایران دیده میشوند، تأکید کرد: «فرش ایرانی باید آدابورسوم ایران را نشان بدهد و این همان چیزی است که مشتری از ما میخواهد. درواقع اگر او فرش ایران را انتخاب کرده به دلیل همین فرهنگ و تمدن غنی و آدابورسومی است که در تاریخ ما یافت میشود و باید حال و آینده فرش ما نیز بر آن متکی و استوار باشد. مشتری از ما یک کفپوش نمیخواهد! بلکه فرشی میخواهد که آینهای برای بازتاب فرهنگ ایران باشد.»
نوآوری بر مبنای پیشینه است
او با اشاره به اینکه شعر نیمایی نیز بر شانههای شهر کهن سوار شده و از آن بهره گرفته است، اضافه کرد: «گذشتگان ما رنج بسیاری کشیدند تا توانستند فرش ایران را چنین اعلا و زیبنده به دست ما برسانند. تصور کنید تاجر فرش در قدیم چه رنجی میکشیده تا فرش را مثلاً با شتر به کشتی برساند و بعد از هشت یا نه ماه فرش به دست خریدار اروپایی برسد؛ بنابراین امروز باید قدر اینهمه غنای فرهنگی دانسته شود.» او افزود: «همانطور که در قدیم فعالان حوزه فرش از صدر تا ذیل کار را خودشان انجام میدادند و حتی مثلاً در تبریز قیچی فرش را هم خودشان میساختند تا محتاج دیگران نباشند، امروز هم ما باید در همه شاخههای تولید فرش مهارت پیدا کنیم و اجازه ندهیم متأثر از مطالبات نادرست برخی مشتریها، اصول و قواعد فرش ایران را زیر پا بگذاریم.»