کشوری که تحریمهای ظالمانهای را علیه مردم ایران وضع کرده و حتی در شرایط آشفته شیوع ویروس کرونا از ارسال دارو و تجهیزات پزشکی به کشورمان جلوگیری میکند. از همینرو کلیت چنین رفتاری را نفی کردهاند. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی که مواضع آنان در سالهای گذشته در قبال دولت نهم و خصوصا دولت دهم مشخص بود، احمدینژاد را به دلیل بیان حرفهای همیشگی، سؤال را با سؤال پاسخ دادن، سخن گفتن از موضوعاتی همانند حصر که با کارنامه عملی دولت او همخوانی ندارد و تکرار برخی از حرفهای کلی درباره رابطه با کشورهای خارجی نفی کردند.
آنچه در این میان مهم به نظر میرسد دقت به مواضع رئیس دولت نهم و دهم است. احمدینژاد در اوج نداشتن رسانه و انجامندادن گفتوگو میتواند صدای خود را به گوش سایرین برساند. آن هنگام که شهردار تهران بود برای بیان سخنان خود و اتکا داشتن به وضعیت عمرانی شهر، به یکباره علیه رئیس دولت وقت موضعگیری میکرد و او را به نشناختن شهر تهران و افزایش میزان بارندگی و نامساعد بودن سیستم دفع فاضلاب متهم میساخت. همین موضعگیری برای به میدان آمدن طرفداران دولت وقت و بروز واکنشهای بعدی کفایت میکرد.
حمایت او از مشایی و بقایی، حضور او در شهر ری به نشانه اعتراض، انتقاد از ریاست دستگاه قضا، پخش فیلم مذاکره باقر لاریجانی و قاضی مرتضوی در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، مصاحبه با سایر رسانهها و نوشتن نامه به ولیعهد عربستان سعودی بخش دیگری از کنشهای سیاسی اوست. رفتاری که در چارچوبهای تحلیلی و قابل پیشبینی قرار نمیگیرد. خصوصا مقایسه رفتار او با سایر رئیسدولتهای تاریخ جمهوری اسلامی نشانههای روشن تفاوت را به همراه دارد. از همینرو، مصاحبه او با رادیو فردا و احتمالا با شبکههای خارجی در ماههای آینده نمیتواند تعجبآور باشد. به قول یکی از فعالان رسانهای اصولگرا، احمدینژادیها استاد فیل هواکردن و بمب خبری هستند. فارغ از مخالفت و موافقت با انجام مصاحبه و بیان سخنانی نسبتا غیر شفاف با رادیو فردا میتوان به مسئلهای دیگر که همان «در قدرت»بودن اوست اشاره داشت.
چه آن زمان که احمدینژاد به عنوان رئیس دولت نهم و دهم از جایگاه حقوقی بهره میبرد و چه در زمان حال که او عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و با عنوان «رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران» در رسانهها شناخته میشود، او را میتوان شخصیت سیاسی نامید که همچنان در قدرت است. با این تفاوت که او همزمان میتواند در قدرت باشد، درباره قدرت سخن بگوید، بخشهایی از الزامات آن را رعایت کند و گاهی علیه قسمتهایی از همین ساختار حقوقی متکی به قدرت قانونی سخن بگوید. آنچه احمدینژاد را در چارچوب شخصیتهای سیاسی معمول قرار نمیدهد، مواضعش درباره موضوعاتی است که به صورت مستقیم با قدرت سر و کار دارد. آن هنگام که احمدینژاد مجری برنامه رادیو فردا را به نداشتن اطلاع کافی از شرایط ایران متهم میکند، از کارنامه دولت خویش دفاع میکند و از داشتن «برنامه مدون»، «اصول» و «اندیشه» در دولتهایش میگوید، سؤال مجری را با سؤال، پاسخ و به عبارتهای کلی و ارجاعات نامشخص ارجاع میدهد، دقیقا از جایگاه یک فرد حاضر در قدرت مواضع خود را اعلام میکند. اما در هنگامه سخنگفتن درباره حصر، دفاع از عدالت، فیلترینگ و فیلتر شکن، روابط جدید امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی و انتخابات آمریکا گویی با فردی روبهرو هستیم که محدودیتهای یک فرد قدرتمدار را برای لحظهای رها و پاسخها را با تحلیل ارائه میکند.
درباره مصاحبه رئیس دولت نهم و دهم با رسانه خارجی میتوان به جایگاه حقوقی و تاریخی او اشاره کرد. از منظری، میزان مخالفت ما با دیروز و امروز کنشهای سیاسی احمدینژاد در جای خود مهم ولی خللی در تاریخ هشت ساله ریاست جمهوری او ایجاد نخواهد کرد. به عبارتی روشنتر، او هشت سال رئیس جمهور ایران اسلامی بوده، همانند بسیاری از نهادها در برخی نقاط کارنامه قابل دفاع و غیر قابل دفاع دارد، هشت سال دولت او قسمتی از تاریخ 42 ساله نظام جمهوری اسلامی را شکل میدهد و نام او در قسمتی از تاریخ معاصر مکتوب خواهد شد. بنابراین میزان مخالفت، نفی، رد و نقد ما در جایگاهی که او از آن برخوردار بوده و مواضعی که گاه برآمده از قدرت و برخی مواقع بیرون از آن معنا مییابد، تفاوت بنیادینی در تاریخ سیاسی معاصر دولتهای جمهوری اسلامی ایجاد نخواهد کرد. به نظر میرسد بهترین عمل در قبال رفتارهای احمدینژاد نگریستن به کنشهای اوست، نگاهی که این امکان را به فرد ناظر میدهد تا رفتارهای او را در طول تاریخ سیاستورزی رئیس دولت نهم و دهم به فهم درآورد.