جشنهای باستانی و اسطورهای: از دوران کهن، بسیاری از جشنها همراه با اسطورهها و افسانههایی درباره پیدایش آنها، برجای مانده است. همچون نوروز، تیرگان، مهرگان، یلدا و سده. بیگمان این جشنها در آغاز برای یادآوری فصلها و تنظیم برنامههای کشاورزی بوده و با گذشت زمان مناسبتهای دیگری بر آن افزوده شده است.
جشنها و آیینهای دینی: در همه مذاهب روزهایی را در بزرگداشت و یادآوری رویدادها، تولد و مرگ پیشوایان و شخصیتهای مذهبی، به برگزاری جشن یا سوگواری میپردازند.
جشنها و آیینهای باستانی ملی، میهنی، حکومتی: در ایران باستان به مناسبت دگرگونیها، تحولات و رویدادهای بزرگ سیاسی، اجتماعی و طبیعی روز یا روزهایی را جشن میگرفتند و این جشنها از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
ازآنجاییکه زراعت و کشاورزی نزد مردم ایران باستان اهمیت فراوانی داشت، در بسیاری از شهرها به مناسبت درو و برداشت خرمن، انگور چینی، تقسیم آب و حتی آغاز زمان ماهیگیری و مناسبتهای دیگر، جشنهای باشکوهی برگزار میکردند و مردم دوشادوش یکدیگر در اجرای این مراسمها تلاش میکردند و معتقدبودند خداوند رونق و برکت خاصی به زندگی آنان میبخشد. (روحالامینی، 1376: 16-18).
کریستنسن، ایرانشناس معروف دانمارکی درباره جشنهای ایرانیان چنین میگوید: جشنهای ایرانیان قدیم غالبا با امور کشاورزی ارتباط نزدیکی داشت و ازآنجاکه این اعیاد جایگاه ویژهای در دین رسمی ایرنیان داشت، هنگام اجرای جشن از یک سو مراسم مذهبی انجام میگرفت و از سوی دیگر تشریفات و اعمالی خاص انجام میشد. اما رفتهرفته، تفریحات عامیانه به این جشنها ورود یافت؛ البته پیوند حوادث تاریخی با جشنهای سالیانه، توسط مردم را نمیتوان نادیده انگاشت (کریستنسن، 1386: 144).
جشن مهرگان
جشن مهرگان همانند عید نوروز از روزگار باستان در زمره جشنهای بزرگ و مورد توجه زرتشتیان محسوب میشد. ایزدمهر یا میترا در میان زرتشتیان از مرتبه بالایی برخوردار بود. مهر، حامی راستی و عدل بود و ایزد همیشه بیدار زرتشتیان بهشمار میآمد. با استناد به منابع ما با دو جشن مهرگان روبهرو هستیم: نخست روز بیستویکم مهرماه که در دوره هخامنشیان، به مهرگان بزرگ شهرت داشت و این جشن که یادگار پیروزی آفریدون بر آژدیهاک بود، مردم به این مناسبت شادی میکردند. دومین مهرگان، روز شانزدهم از مهرماه جشن آغاز پاییز و برداشت محصولات و وقت شادمانی کشاورزان بود. در این روز ساسانیان، تاجی را که صورت آفتاب داشت، بر سر میگذاشتند و بازارهای ویژه در شهرها و روستاها برپا میکردند. مهرگان در واقع نمایشگاه همگانی یا کارناوالی مخصوص کشاورزان بود که درصدد بودند با ارائه دادن محصولات خود در این جشن از یکدیگر پیشی بگیرند. البته این رقابت توأم با شادی و دوستی بود. مهرگان پویایی، طراوات و امید به همراه داشت. در این آیین شکرگزاری، کشاورزان گرد کشتزارها و خرمنها میآمدند و داشتههای خود را با افرادی که در تنگدستی به سر میبردند، شریک میشدند.
به اعتقاد زرتشتیان، ایزد مهر، آبها را فراوان میکند و موجب بارش باران و رویش گیاهان میشود. بنابراین علمای زرتشتی در باب مهر و روز مهر پندارهای خاصی داشتند، آنان بر این عقیده بودند که فریدون بر ضحاک در چنین روزی ظفر یافته و همچنین پیدایش مشیه و مشیانه «آدم و حوا» در این روز نسبت داده شده است.
اهمیت مهرگان موجب شد تا در زمره مهمترین جشنهای مذهبی زرتشتیان قرار گیرد. به نقل از جاحظ، آداب برگزاری جشن مهرگان و نوروز مشابهت زیادی به یکدیگر داشته است. در هر دو جشن، سلاطین بار عام میدادند و والیان، حکام ایالات و ولایات در این اوقات با هدایای ویژه به حضور سلاطین میرسیدند. در میان هدایا گیاه مقدسی به نام «سی سیف» یا همان «سوسنبر» که مخصوص ایزد بهرام بود پیشکش فرمانروا میشد. به نقل از کتزیاس، طبیب اردشیر دوم، حکام هخامنشی نباید مست شوند، در این روز سلاطین لباس ارغوانی بر تن کرده و بار عام میدهند و با خوردن انار و استشمام گلاب کشور را از بلایا در امان میدارند (بزرگ زاد، 1350: 76؛ رضی،520؛ صفا، 43).
با ورود اسلام به سرزمین ایران، بسیاری از مراسم و عادات ملیمذهبی پارسیان بر افتاد؛ اما برخی از اعیاد نهتنها رونق گذشته خود را حفظ کرده، بلکه در فرهنگ قوم غالب نفوذ یافت و موردپذیرش اعراب مسلمان قرار گرفت. با سقوط حکومت ساسانی، ایرانیان بنابر رسوم گذشته به تقدیم هدایا به خلفا، امرا در ایام اعیاد مبادرت ورزیدند. کسی که برای اولین مرتبه پیشکش هدایای نوروز و مهرگان را در اسلام به همان ترتیب عهد ساسانی متداول ســاخت، حــجاجبن یــوسف ثقفی بود. خلفای عباسی نیز به نوروز و مهرگان اهمیت بسیاری میدادند. این جشن در نزد تمام سلاطینی که در نخستین قرون اسلامی بر ایران حکومت میکردند اهمیت و اعتبار داشت. مهرگان را در قرون اسلامی به نام «جشن خزان یا مهرجان» نیز میخواندند (بزرگ زاد،1350: 75؛ صفا، 52). در دوره خلفای عباسی جشن مهرگان نهتنها مورد توجه حاکمان مسلمان، بلکه موردپذیرش سلاطین ترک نژاد نیز قرار گرفت. تا زمان هجوم مغولان همچنان جشن مهرگان با آداب ویژه خود برگزار میگردید (صفا،1355: 58؛ بزرگ زاد، 1350: 91).
یکی از ویژگیهای جشن مهرگان، تعاون و همکاری مردم است. این جشن همچون سایر جشنها همگانی بود و عموم مردم در آن مراسم شرکت میکردند. مردم بر این اعتقاد بودند که حضور و مشارکت در این جشن فریضهای دینی است و ثواب فراوانی دارد. از سوی دیگر معتقد بودند برگزاری جشن مهرگان در واقع لازمه داشتن سالی پر بارش و پر محصول است، بنابراین کشاورزان در صدد بودند برای فراوانی محصول این جشن را پر رونق برگزار کنند.
برگزاری مراسم جشن مهرگان تا اوایل حمله مغول ادامه داشت، بعد از تهاجم مغولان، آیینهای باستانی از جمله جشن مهرگان در دربارها منسوخ شد، اما این جشن همچنان در میان زرتشتیان کرمان، تهران، یزد، خور و سیستان برگزار میشود (صفا، 1355: 119).
با توجه به مطالعات میدانی که در میان اقوام مختلف ایرانی صورت گرفته برخی از سنتها و مراسمهایی که در فرهنگعامه اقوام مختلف بهجامانده و امروزه بهصورت نمادین اجرا میشود، در واقع بازمانده جشنها و اعیادی همچون جشن مهرگان است که اختصاص به کشاورزان داشت. از جمله این سنتها، مراسم بوکهباران یا طلب باران و به نقلی عروسک باران است که در فصل پاییز و ایام خشکسالی که میزان بارندگی کم است، در میان اقوام کرد انجام میشود. در این مراسم دختران دو تکه چوب ساخته و با لباسی از پارچههای رنگی آن را تزیین میکنند و در محل میچرخانند. کشاورزان با عبور بوکه باران به نیت فراوانی باران و افزایش محصول گندم بر آن آب پاشیده و هدایایی به دخترکان میدهند.
هل هل کوسه نیز از آیینهایی است که در ایل بختیاری «دعای بارانخواهی» از پیشگاه خداوند است که با نمایش و موسیقی زیبایی همراه است. این موسیقی جنبه مذهبی دارد. زیرا انسان هنگام سختی بیشتر به خداوند نزدیک میشود. اینگونه فولکلور به رابطه خداوند و بنده اشاره میکند. در برخی مناطق این آیین را «کل علی کوسه» میگویند.
در هنگام خشکسالی و کمبود باران، جوانان و مردان ایل جمع شده و با یک حرکت نمادین یک نفر را به عنوان کوسه (فرد بی ریش) برگزیده و برای او پوشش سیاه و ترسناکی انتخاب میکنند. برای این فرد شاخ و دم درست میکنند و نمد سیاه همراه با زنگولهای بزرگ تهیه کرده و با همهمه و سروصدا از خانهها یا سیاهچادرها مقداری روغن و آرد و آذوقه جمعآوری میکنند و سپس این اشعار را میخوانند؛ البته سروصورت کوسه باید پوشیده باشد:
هار هار هارونک/ خدا بارانکی بزن/ برای عیالواران/ خدا بارانکی بزن/ گندمها زیر خاکند/ از تشنگی هلاکند/ خدایا بارانی آهسته آهسته ببار/ هار هار هارونک
هل هل هلونه/ امر خدا بارونه/ هرکس چیزی به کوسه نده/ الهی خانهاش بسوزه
هل هل کوسه را خواب برد / دره خشک را آب برد.
برخی از افراد به نشانه باران مخفیانه به کوسه آب میریزند. سپس هر کس به اندازه توان به گروه دورگرد، قند و چای و… میدهد تا در یک خانه با آن مواد نان گرده بپزند. کوسه مخفیانه در یکی از چانهها خمیر گرده ریگ، سنگریزه یا مهرهای قرار میدهد و این نان گرده سهم هرکسی شد او را گنهکار میدانند و عامل خشم خداوند برای عدم بارش میدانند. بنابراین باید تنبیه شود، سپس با پادرمیانی ریشسفیدان او باید سه روز دعا کند تا باران ببارد.
اگر پس از مهلت تعیینشده باران بارید، او هدیه دریافت میکند؛ در غیر این صورت باید گوسفند قربانی کند. اغلب قدما ادعا دارند پس از سه روز راز و نیاز باران باریده است. در واقع با داستان کودک حلوا فروش و بی پولی صوفیان گرسنه و فقیر شباهت دارد.
تا نگرید کودک حلوافروش/ بحر رحمت درنمیآید به جوش
در واقع جشن مهرگان که از مهر نشئت گرفته، در گذر تاریخ به جشن همدلی و مهرورزی تبدیل شده است.