خوب، معمولی، بد
زهرا اوایل برایش اصلا مهم نبوده که در آمریکا چه خبر است. او عقیده داشته اینقدر اوضاع کشور خودمان، نابسامان و آشفته است که اصلا چه فرقی میکند در آن سر دنیا، چه کسی رئیسجمهور میشود. او تا مدتها بیخیال اخبار و رسانههایی بوده که بر سر انتخاب بایدن و ترامپ بحث میکردند. اما یک روز دوستش به او میگوید که اگر ترامپ بار دیگر رئیسجمهور شود اوضاع از اینی که هست، بدتر میشود. از آن موقع فکر زهرا درگیر میشود و او هم به جمع کسانی که پیگیر اخبار انتخاباتی آمریکا هستند، میپیوندد. زهرا میگوید: «دوستم یک روز به من گفت که اگر ترامپ رأی بیاورد گرانی بیشتر از اینی که هست، میشود و این فشار روی مردم ایران میآید. من هم دیدم که او راست میگوید. درست است که ما در کشور خودمان کلی مشکل داریم، اما اگر ترامپ میشد این وضعیت بدتر و بدتر میشد. وقتی آمار رایهای بایدن بیشتر میشد، همزمان قیمتها در ایران کمتر میشد و آدم امید میگرفت که آمدن بایدن میتواند به نفع ایران و ایرانی باشد. برای همین بعد از مدتی من هم رفتم جزو آن دسته از افرادی که دلشان میخواست بایدن رأی بیاورد.» زهرا چندان از انتخابات آمریکا و مدل رایگیریشان سر در نمیآورده، اما فقط دوست داشته بایدن رئیسجمهور شود. آن هم بهخاطر این بوده که اطرافیانش میگفتند که جوّ اقتصادی ایران با آمدن بایدن سروسامان میگیرد.
گرفتن وقت، دادن استرس
کوثر آنطور که خودش میگوید به آن صورت درگیر اخبار انتخاباتی آمریکا نشده است. او میگوید که خبرها را بهصورت کلی میخوانده و پیگیر این بوده که چه خبر است. اما مثل یک سری از آدمها شبها را بیدار نمیمانده تا اخبار را رصد کند. او میگوید: «من در سنی نیستم که بتوانم اخبار سیاسی را درست تحلیل کنم و احساس میکنم آنقدرها هم به من مربوط نمیشود. البته میدانم که در حالت کلی این انتخابات و سیاستهای آمریکا روی ما اثر دارد اما خب به خودم میگویم که پیگیری شدید من چه فایدهای میتواند داشته باشد؟! جز اینکه وقت آدم را میگیرد و بیخود استرس میدهد. بههرحال دیر یا زود نتیجه مشخص میشود و آدم خبرهایش را میخواند.»
رأی الکترال
چیزی که برای کوثر جالب بوده، نحوه انتخاباتی آمریکا بوده است. او در مورد مدل رأیگیری در آمریکا تحقیق کرده و بهنظرش خیلی جالب و جدید بوده. «من چهارسال پیش که بحث رأی الکترال بود و ترامپ با تعداد رأی کمتری برنده شد، برایم سؤال شده بود که الکترال دقیقا چی هست؟ کسی برایم توضیح داد اما آن موقع آنچنان دقیق نفهمیدمش. امسال دوباره در موردش خواندم و آن چیزی که فهمیدم این بود که هر ایالت برای خودش آرای الکترال دارد که تعدادش برای هر ایالت متفاوت است. دلیل این تفاوت را هنوز نمیدانم که مثلا بهخاطر وسعت است یا جمعیت یا چیزهای دیگر. بعد وقتی در یک ایالت تعداد آرا را میشمارند، هرکسی در آنجا برنده شد آرای الکترال آن ایالت را میگیرد. در کل هر نامزدی که ۲۷۰ رأی الکترال بگیرد برنده است. اگر هردوی نامزدها ۲۷۰ رأی را بگیرند، دیگر آن وقت مجلس سنای آمریکا رئیسجمهور را تعیین میکند.» رأی الکترال را کوثر به زبان ساده گفت. اما اگر بخواهم دقیقتر بگویم: «انتخابات ریاستجمهوری در اکثر کشورهای جهان، بر پایه رأی مستقیم مردم به فردی که بیشتری رأی را به دست آورده انجام میشود. با این حال بر خلاف همه دنیا، رئیسجمهور در ایالات متحده آمریکا، با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود، بلکه گروهی از گزینشگران (Electors) به نمایندگی از مردم، رئیسجمهور را انتخاب میکنند. به این سیستم انتخاباتی که تنها در آمریکا وجود دارد، مجمع گزینندگان یا الکترال کالج (Electoral college) گفته میشود. یعنی در واقع مردم آمریکا به گزینشگران رأی میدهند نه به خود رئیسجمهور.»
آرزویی که میتواند محقق شود
آرمیتا برعکس کوثر و زهرا خیلی زیاد درگیر انتخابات در آمریکا بوده. او میگوید دلیل پیگیریهایش این بوده که این انتخابات تأثیر مستقیمی روی آیندهاش میگذاشته است. «آینده من بستگی به نرخ دلار دارد. اگر اوضاع کشور روبهراه شود، میتوانم به سمت علاقهام بروم و از آن طریق کار کنم و پولی که به دست میآورم با عشق باشد. اما اگر اوضاع همینطور باشد و دلار روزبهروز گران شود، مجبورم در رشتهای که به آن علاقهای ندارم تحصیل کنم و بعد بروم سرکار تا بتوانم در رفاه باشم.» دلیل دیگر آرمیتا برای پیگیری انتخابات آمریکا رسیدن به علاقه همیشگیاش بوده که آن هم به قیمت دلار بستگی دارد: «یکی از علاقههای من عکاسی است. دوربینی که قبلا ۵۰ میلیون بود و میخواستم آن را بخرم، الان نزدیک ۱۰۰ میلیون شده است که حقیقتا من چنین بودجهای ندارم. از طرف دیگر قیمت کتابها بالا رفته است. من میخواستم یک فروشگاه اینترنتی کتاب و لوازمالتحریر داشته باشم. اما اگر اوضاع همینطور باشد، نمیتوانم به آن برسم. برای همین برایم مهم بود که بایدن پیروز شود تا با آمدنش دلار پایین بیاید.»
درگیرش نشو، تغییرش بده
«من درگیر اخبار نبودم چون به اندازه کافی درگیر زندگی شخصی خودم هستم. به نظرم انتخابات آمریکا دردی از من دوا نمیکند. مسلما این انتخابات روی آینده من تاثیرگذار است اما تاثیرات داخلی، شخصی و فعلیام اجازه نمیدهد به تاثیرات خارجی فکر کنم.» این نظر افرا است. افرا عقیده دارد که خیلی چیزها روی شرایط ما اثر میگذارد اما ما قادر به تغییرش نیستیم پس برای همین نباید درگیرش شویم.
سرگرمی جدید
مهدی دنبال کردن انتخابات آمریکا را نوعی سرگرمی میداند. او اوایل اصلا متوجه این خبر نبوده اما رفتهرفته هرچه بیشتر اخبار انتخاباتی داغ میشده، او هم درگیرش میشود. مهدی میگوید که دنبال کردن این خبرها برای او که بیکار است یک جور سرگرمی است. بعد هم به این اشاره میکند که این انتخابات تأثیر مستقیمی روی دلار دارد و او هرچیزی که بخواهد بخرد، به قیمت دلار وابسته است. برای همین تاحدودی انتخابات و اینکه چه کسی رأی بیاورد برایش مهم بوده. اما با این حال برایش جنبه سرگرمیاش بیشتر از همه چیز است. او برای سرگرمشدنش با این اخبار چنین دلیلی میآورد: «از این جهت برایم سرگرمی بود که در نهایت ترامپ و بایدن، جفتشان یکی هستند. فقط در کوتاهمدت کمی به حال ما فرق میکند. مثلا اگر بایدن رئیسجمهور شود، شاید همان اوایل به دلیل جو روانی قیمتها کمتر شود اما در بلندمدت سیاست آمریکا برای ما ایرانیها یکی است. فرقی هم نمیکند چه کسی رئیسجمهور شود. حالا یکی علنا میگوید که تحریممان میکند و یکی هم نمیگوید اما باز تحریم میکند. علاوهبر این، ما خودمان باید فکری به حال خودمان بکنیم که از این وضعیت بیرون بیایم. آن هم طبق یک برنامه حساب شده و بلند مدت؛ وگرنه با عوض شدن یک رئیسجمهور، در آن سر دنیا، هیچچیز برای ما عوض نمیشود.»