با ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم، فعال سیاسی اصلاحطلب و قاضی دادگاه امور اقتصادی در دهه 60 به گفتوگو نشستیم تا موانع و چالشهای پیش روی جریان اصلاحطلبی را در میدان سیاست داخلی بررسی کنیم. مشروح این مصاحبه را میخوانید.
به عنوان اولین سؤال بپردازیم به جریان اصلاحات که معروف به چپ خط امامی بود. روند تغییر و تحول این جریان را از مجلس سوم تا ششم چگونه میبینید؟
من فکر میکنم که ماده اصلی و نیروی اساسی این جریان همچنان با هم متحد هستند اما هدفشان با هم تفاوت دارد. یک عده معتقد به حضور در قدرت هستند و همیشه پشت سر قدرت حرکت کردهاند تا وارد سیستم شوند و این دسته هستند که تغییر پیدا میکنند، اما نیروهای اصلی خط امام مسیر فکرشان و روش سیاسیشان تغییر نکرده است.
از نظر شما اصلاحطلبی به چه معناست؟ به چه کسی اصلاحطلب می گویند؟
اصلاحطلبی متأسفانه خیلی خوب تبیین نشده است. بارها گفتهام ما باید به جامعه بگوییم که چه چیزی را میخواهیم اصلاح کنیم. یکی از خواستههای اصلاحطلبان انتخابات آزاد و رقابتی در شوراها، مجلس و ریاست جمهوری است. باید اجازه دهند مخالفان هم ثبتنام کنند و تأیید شوند؛ وقتی مخالفان تأیید شوند و رأی نیاورند، دلیل بر این است که پایگاه اجتماعی ندارند و نباید با کنار زدن مخالفان آنها را بزرگ کرد. مثلا الان در افغانستان طالبان در حال جنگ هستند؛ اما دولت میگوید اسلحه را کنار بگذارید و کاندیدای انتخابات شوید. ما هم باید همین باشیم و اجازه دهیم مخالفان ما حتی در خارج هم ثبتنام کنند. وقتی مجلس ششم تمام شد و ما رد صلاحیت شدیم، اصولگراها میگفتند اگر تأیید هم میشدید رأی نمیآوردید؛ ما میگفتیم شما انتخابات را آزاد بگذارید حتی اگر ما رأی نیاوریم. ما صرفا دنبال رأی آوردن نیستیم و به دنبال انتخابات آزاد هستیم. یکی دیگر از خواستههای اصلاحطلبان رفع موانع نظارت استصوابی است که مشکل بزرگی برای کشور شده و علتش این است که در قانون آمده شورای نگهبان حق تفسیر قانون اساسی را دارد و مشکلاتی را برای انتخابات بعد از فوت امام(ره) ایجاد کردهاند. بنابراین به نظر من یکی از خواستههای اصلاحطلبان، اصلاح قانون اساسی است. ما خواستار تغییر اختیارات ریاست جمهوری هستیم که در مجلس ششم هم پیگیری کردیم و با مخالفت شورای نگهبان روبهرو شد.
عملکرد مجلس ششم را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه سدهایی در مسیر شما بود؟
در مجلس ششم، قانون انتخابات مطرح شد که البته از دستور خارج شد. درباره تعریف جرم سیاسی هم کارهایی صورت گرفت. ما جرم سیاسی را در کمیسیون امنیت و قضایی که مسئولیتش با بنده بود تعریف کردیم و خیلی از کشورها از این طرح استقبال کردند؛ ولی متأسفانه شورای نگهبان آن را رد کرد. قانون منع شکنجه ر ا که در قانون اساسی به طور مشخص آمده است، مطرح کردیم؛ اما شورای نگهبان باز هم رد کرد و ما عین عبارت قانون را در طرح آوردیم که رد شد و گفتیم چرا عین قانون را رد میکنید؟ گفتند شما میخواهید این مسئله را به شکل قانون عالی دربیاورید.
چه خاطرهای از مجلس ششم در ذهن شما نسبت به بقیه خاطراتتان پررنگتر است؟
به خاطر میآورم در تحصن نمایندگان مجلس ششم که 85 نفر ردصلاحیت شدند، در روز اول هنگام ظهر وضو گرفتم و بعد از سخنرانی در سالن ایستادم برای نماز خواندن که دوستان هم اقتدا کردند و نماز جماعت برپا شد. در روزهای بعد نیز چون سخنرانی ظهر تمام میشد بعد از آن نماز داشتیم که بعدا گفتند یکی از جرائم من، امام جماعت متحصنانشدن است. یک روز هم به خاطر میآورم که وقتی آقای کروبی گفتند رهبری فرمودند قانون مطبوعات تصویب نشود، ابستراکسیون (نصابشکنی) شد تا جلسه رسمیت پیدا نکند. در گوشهای من و آقای مجید انصاری، بهزاد نبوی، هادی خامنهای و چند نفر دیگر ایستاده بودیم که تصمیم گرفتیم به مجلس برگردیم تا جلسه از رسمیت نیفتد. وقتی برگشتیم جلسه تشکیل و قانون از دستور خارج شد.
موضع امروز اصلاحطلبان برای سید محمد خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات چیست؟ آیا خـــاتــمی تـــوانــست مــطالـبــات اصلاحطلبان را برآورده کند؟
آقای خاتمی یک شخصیت مقبول میان مردم است.او هم در میان اصلاحطلبان شاخص و هم میان مردم محبوبیت دارد. اگر چنانچه از آقای روحانی حمایت کرد و مشکلاتی برای مردم بهوجود آمد، دو دیدگاه در این میان وجود دارد. عدهای که تصور میکنند رئیسجمهور اختیاری ندارد، طبعا آقای خاتمی را برای حمایت از روحانی مقصر نمیدانند، یک عده هم که اصولگراها هستند و گرانی را علم میکنند در صورتیکه خودشان باعث گرانی شدهاند. باید از آنها سؤال کرد چه کسانی افایتیاف را بایگانی کردهاند و مشکل برای کشور درست کردند؟ آنها میخواهند تمام مشکلات را گردن دولت و اصلاح طلبان بیندازند در حالیکه دولت ده درصد قدرت دارد و باقی قدرت در جای دیگری است.
آیا شما از روند انتخاب آقای خاتمی برای ریاستجمهوری سال 76 آگاه بودید؟ گویا قرار بود موسوی کاندیدا شود؟
آقای موسوی کاندیدا نبود، وقتی آقای خاتمی کاندیدا شد. بعضی از جناح مخالف گفته بودند شما بیایید نهایت چهارمیلیون رأی میآورید، اما مردم فهیم کشور ما در آن سال با وجود روش و منش و مظلومیت آقای خاتمی و حمایت ناشیانه صدا و سیما از ناطق نوری به پای صندوقهای رأی رفتند. طبقه فرهنگی جامعه به آقای خاتمی بیست میلیون رأی داد. آن سال من دستیار قضایی بودم و مرخصی گرفتم و به قزوین رفتم تا تبلیغات برای آقای خاتمی را شروع کنم؛ اما هر جا میرفتم، فرهنگیها و تحصیلکردهها از ما جلوتر بودند. خاطرم هست در یک رستورانی ساعت یک شب در جاده ایستادیم که یک گروه فیلمبردار نیز آنجا بودند و ما به آنها عکسهای آقای خاتمی را دادیم؛ در حالیکه خودشان عکسهای خاتمی را جلوتر از ما داشتند. در هر حال آقای خاتمی در دور دوم انتخابات هم دو میلیون بیشتر رأی آورد و اگر مردم انصاف داشته باشند در دولت آقای خاتمی همه چیز ثابت بود؛ ارتباط با کشورهای خارج عالی شده بود و حتی ما به عنوان گروه دوستی پارلمان به فرانسه رفتیم که بعضی از نمایندگان فرانسه به ما میگفتند آقای خاتمی باید رئیسجمهور کشور ما باشد، نه رئیس جمهور ایران. خاتمی وقتی بر سر کار آمد که کشورهای اروپایی سفارتهایشان را در ایران تعطیل کرده بودند؛ اما با طرح گفتوگوی تمدنها ارتباطات خوب شد، اقتصاد دولت خاتمی با رشد اقتصادی 8درصد مواجه بود که بعد در دولت احمدی نژاد با اینکه نفت را بشکهای 120 دلار میفروختند، رشد اقتصادی منفی شد؛ این مسائل خیلی روشن است و مردم از یاد نمیبرند.
تأثیر مجمع روحانیون مبارز در انتخابات سال 76 چه بود؟
من هیچگاه عضو مجمع نبودهام و در جریان نیستم. یکی از اشکالات مجمع این است که نیرو اضافه نمیکنند و افراد هم سن و سالی از آنها گذشته است اگر خدایی ناکرده اعضای فعلی از دنیا بروند، مجمع دچار مشکل خواهد شد.
در ســــال 88 هـــم بــحـــث کاندیداتوری آقای خاتمی مطرح بود، شما در جریان بودید؟
من فکر میکنم که آقای موسوی اشتباه کرد در آن دورهای که آقای خاتمی و کروبی به سراغ ایشان رفتند تا برای انتخابات 84 کاندید شود و با اینکه آقای هاشمی هم پذیرفته بود اگر مهندس موسوی بیاید به نفع ایشان کار میکند، آقای موسوی نیامد. نتیجتا آقای کروبی و هاشمی و معین آمدند که مشکل پیش آمد، اما در سال 88 که آقای موسوی به میدان آمد اشتباه کرد. زمانیکه همه از او خواهش کردند که بیاید، نیامد؛ اما آن زمانی که نباید میآمد، کاندیدا شد. البته آقای موسوی گفته بود من به آقای کروبی یک عذرخواهی بدهکارم که در انتخابات 84 شرکت نکردم.
کمی به سالهای دورتر برگردیم. شما در سال 60 که قاضی بودید، چه پروندههایی را بررسی کردید؟
من در بهمن 1360 رئیس دادگاههای امور اقتصادی شدم که 18 شعبه داشت و پروندههای مربوط به تجاوز به بیتالمال در رژیم گذشته را بررسی میکردیم. آن موقع مثل امروز اختلاس وجود نداشت. پروندههای آنجا مربوط به فساد مالی رژیم گذشته بود؛ مثلا پروندههای سران ارتش که در خرید اسلحه از خارج پورسانتهای سنگین گرفته بودند، بعضیها در تبانی با نیروی دریایی ارتش یک سری اختلاس کرده بودند، در بهزیستی اختلاسهایی شده بود، شهرداریهای تهران اکثرا اختلاس داشتند، نمایندگان سوءاستفادههای مالی کلان داشتند، از دربار هم پروندههایی بود.