بیشک سایر افرادی که برای دورهای در مقام ارشد سیاسی بوده و هستند، هنگامه رفتن تمام تلاش خود را میکنند تا در همان جایگاه باقی بمانند یا در پی صندلی دیگری میگردند که نسبت به مقام قبلی پایینتر نباشد، این افراد نیز خود را به آب و آتش میزنند که در قدرت بمانند. اینکه برخی از اهل سیاست با استفاده از مذاکرات متوالی و بعضا تطمیع و تهدید سایر کارگزاران و به کار گرفتن اهرمهای فشار در پی کسب صندلی جدید هستند نشانههای دیگر از علاقه بی حد و حصر مفهوم و کارکردهای قدرت برای اهل آن است.
فردی مانند ترامپ خواهان کسب ثروت از طریق قدرت نیست. او آنچه را به عنوان یک سرمایهدار و شخصیت ثروتمند میباید در این دنیا داشته باشد، دارد. ثروت کلان، ویلاهای پرشمار، منزل لوکس و رویایی، خودروهای گران قیمت، کسب درآمد از برند شخصی قبل از انتخابات ریاست جمهوری و… ولی این همه برای او در برابر کششهای قدرت بیمعنا است. چرا که او به عنوان فردی که بالاترین مقام قدرت را در ایالات متحده آمریکا عهدهدار است لذتهای پیدا و پنهان قدرت کلان را چشیده و حاضر نیست میدان را رها کند و به عنوان رییس دولت سابق آمریکا و یکی از رهبران اصلی حزب جمهوریخواه به سیاستورزی ادامه دهد. چرا که تمام این پستها را فاقد قدرت کافی میداند، قدرتی که میتواند با اتکا به آن افراد را عزل و نصب کند، مقابل نمایندگان مجلس و سنا ایستادگی نماید، مدیران ارشد و میانی را با یک تلفن تغییر بدهد، دیگران را وادار کند که خدمتش برسند، مدیران ارشد دولت را در قبال سیاستهای نادرست به سکوت وادار کند و در برابر آنچه درست نمیداند با تمام قدرت و برای منکوب کردن آن به میدان بیاید و… این همه تنها از عهده یک فرد اهل قدرت کلان برمیآید و ترامپ این موضوع را به خوبی درک کرده است. مسئلهای که برای سایر سیاستمداران نیز به همین ترتیب ولی با گونههای متفاوت به فهم درآمده است.
چهره ترامپ به عنوان رییس جمهور سابق آمریکا به کار رسانهها میآید، اینکه روزنامهنگاران کنجکاو به جای جای زندگی و چهار سال ریاست جمهوری وی سرک بکشند و در نهایت گفتوگوهای چالشی را رقم بزنند، او حتی میتواند با استفاده از جایگاه شخصی خود به کسب درآمد میلیون دلاری اقدام کند، مانند کاری که گورباچف، کلینتون، جورج بوش پسر و اوباما انجام میدهند و با امضای کتاب خاطرات و نشر یادداشتهای اختصاصی و سخنرانی برای تجمعهای مختلف ثروت اندوزی میکنند؛ ولی اینها برای ارضای شخصیت اهل قدرت کفایت نخواهد کرد.
طعم و مزه قدرت برای اصحاب قدرت وصف ناشدنی است. کلمه، عبارت، جمله و سخنی را نمیتوان درباره این طعم خاطره انگیز، خوب، بد و بسیار متفاوت و بعضا غیر قابل درک برای ناظران و شهروندان نوشت، چرا که کارکردها و الزامات قدرت برای اهل آن آنقدر پیچیده، جذاب و دارای کششهای پنهانی است که نه به حرف میآید و نه در تصویر گنجانده خواهد شد.