سناریوی بایدن برای چین

طی چند دهه گذشته، چین به یکی از جوامع پیشرو و یکی از قطب‌های اقتصادی مهم (دومین اقتصاد بزرگ) و بزرگ‌ترین کشور تجاری جهان تبدیل شده است و پیش‌بینی می‌شود در کمتر از دو دهه آتی به بزرگ‌ترین اقتصاد جهان تبدیل شود و بدین‌سان بتواند در صحنه جهانی نقش فزاینده‌ای ایفا کند. چین قبل از تشکیل جمهوری خلق چین در سال 1949، یک کشور فقیر بود اما از دهه 1978 از یک اقتصاد کاملا دولتی سوسیالیستی مبتنی بر برنامه‌ریزی به‌سوی اقتصاد مختلط حرکت کرد و از دهه 1980 تاکنون به پرشتاب‌ترین اقتصاد جهان تبدیل شده است. این دگردیسی برآیند شمار زیادی از اصلاحات بود که در این کشور دنبال شد.

تاریخ انتشار: 07:28 - سه شنبه 1399/11/14
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

لذا امری طبیعی است که ظهور این کشور و موفقیت‌های چشمگیر و محسوس در حوزه اقتصادی و نیز انتفاع در زمینه‌های فرهنگی و گسترش مرزهای دانش به یک مسئله اساسی برای قدرت بزرگی چون ایالات‌متحده در قرن 21 تبدیل شود. اکنون جهان با چینی که در دهه 19 و 20 می‌زیست روبه‌رو نیست، بلکه با چینی مواجه است که در قرن 21 و دوره گذار به کشوری در مسیر توسعه روبه‌رشد تبدیل شده است که دارای قدرت تأثیرگذاری اما سیطره کمتر بر جهان پیرامون است. در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ استراتژی «مهار چین» به یکی از اهداف عمده در روابط خارجی این کشور با چین تبدیل و طی دو سال آخر ریاست‌جمهوری خود روابط دوجانبه دو کشور رو به وخامت رفت و جدال اقتصادی با چین پیگیری شد. ازآنجاکه دینامیک سیاست چین برای ترامپ قابل‌قبول نبود، تحریم‌هایی را علیه این کشور اعمال کرد. اگرچه چین برای این بازی طولانی مهارت لازم را داشت و انتظار می‌رود در آینده نیز داشته باشد؛ اما حال با توجه به تغییر شکل قدرت و روی کارآمدن رئیس‌جمهوری آمریکا جو بایدن انتظار می‌رود بازی متفاو‌ت‌تر باشد. سیاستی که ترامپ در پیش گرفت یک سیاست ضدچینی همگام با تعرفه‌های تجاری بود و جوبایدن در همان ابتدا معتقد بود که سیاست‌های ترامپ در قبال چین (جنگ تجاری) موجب شده است که رشد اقتصادی چین کاهش و درعین‌حال آمریکا را وارد کانال عمیقی از رکود اقتصادی کند.
در این راستا، باید گفت زمانی که صحبت از چگونگی واکنش آمریکا و سایر کشورها به ظهور چین می‌شود به‌خاطر داشته‌باشیم واقع‌گرایان کلاسیکی چون کنان و مورگنتا بر این اعتقادند عاقلانه‌ترین استراتژی، تعامل با یک کشور در حال ظهور و تکوین محیطی است که کمترین تنش را در روابط ابرقدرت با آن کشور درحال‌ظهور به دنبال داشته باشد که چین هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین از آنجا که سیاست‌خارجی معمولا از اولویت کمتری نسبت به مسائل داخلی برخوردار است، بایدن پیش از هر چیز دیگری می‌بایست ابتدا درگیری‌های قومی و نژادپرستی در داخل حل‌وفصل و آنگاه درخصوص اقدامات آینده‌نگرانه و سازوکارهای مدیریتی در روابط خود با چین و همکاری‌های لازم در جهان پساکرونا تأمل کند.
 برحسب ظاهر، سیاستی که بایدن نسبت به چین اتخاذ می‌کند، جدا از مسیری است که ترامپ پیمود اما جوهره آن اتخاذ سیاستی در راستای منافع آمریکا در جهان خواهد بود و همان‌طور که برخی سیاستمداران این کشور، چین را یک چالش اساسی برای تأکید مجدد نقش آمریکا در سال‌های آتی می‌دانند؛ دولت جدید ضروری است به‌منظور مقابله با این چالش‌ها تدابیر جدیدی در روابط چین و آمریکا بیندیشد؛ گرچه در حال حاضر گزینه‌های بایدن چندان صریح نخواهد بود، اما همان‌طور که خود بایدن اذعان داشت چین یک رقیب است و نه یک دشمن. بدین لحاظ تحریم‌هایی که در رابطه با جنایات علیه اقلیت‌ها و تلاش برای سرکوب جنبش دموکراسی خواهی در هنگ‌کنگ بوده است ممکن است حفظ شود اما بایدن سیاست‌های بی‌پروای ترامپ در چین را نخواهد داشت؛ بلکه هاله‌ای از اقدامات ترامپ ممکن است در دوره ریاست‌جمهوری بایدن ادامه داشته باشد لیکن به‌صورت دقیق، موشکافانه و سامان‌یافته و ممکن است رویکرد سخت‌گیرانه‌تری باشد؛ و درعین‌حال رویکرد هدفمندتری را اتخاذ کند؛ بنابراین ممکن است شاهد نوعی «صلح سرد» در روابط دو کشور باشیم.
 انتظار می‌رود دولت جدید فراتر از اختلافات در جهان پساکرونا به دنبال یک استراتژی بلندمدت و مستدل نسبت به چین به‌جای اتخاذ تاکتیک‌های کوته‌بینانه و غیرمنطقی باشد. دولت جدید باید راهبردی را تعقیب کند که متفاوت‌تر از تدابیر ترامپ برای مهار چین باشد و با احتیاط بیشتری ظرفیت‌ها و محدودیت‌های دو کشور را ارزیابی و قبل از هر عزمی هزینه‌ها و خطرات احتمالی آن را پیش‌بینی کند؛ با توجه به اینکه نمی‌توان چین را در بسیاری از نقاط جهان نادیده گرفت؛ ازین رو،  بایدن  یک استراتژی جدی‌تر و قاطع‌تری نیاز دارد که به‌صورت چندلایه و چندوجهی باشد.
 از سوی دیگر، چین انگیزه ایجاد ثبات در روابط خود با ایالات‌متحده را دارد و از تنش گریزان است؛ طوری که سال‌ها چین استراتژی پیروزی بدون جنگ را دنبال کرده است؛ بنابراین این کشور هرگونه درخواست معقول از سوی ایالات‌متحده را خواهد پذیرفت و در مقابل سایر اقدامات و درخواست‌های نامعقول ایالات‌متحده، این کشور همچون سایر کشورها مقاومت و واکنش نشان خواهد داد. بر این اساس، چین هم می‌بایست سیاست فعالانه‌ای را در روابط خود با ایالات‌متحده دنبال کند و سعی کند تا روابط چین و آمریکا را به سمت همکاری سوق دهد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط