قصه عطش در «پیله‌وران» و «براآن جنوبی» ‌

در 25کیلومتری جاده اصفهان‌ورزنه، شانه‌به‌شانه رودخانه خشک و جان‌داده، در انتهای یک مسیر خاکی باریک که به خانه‌های روستا می‌رسد، مردمانی در عطشِ بی‌آبی روزگار می‌گذرانند. تابستان‌ها جهنم آن‌هاست؛ آن‌ها یعنی زنان و مردان روستا و روستا یعنی دوهزار و 200 نفر انسان که در خانه‌های کوچک و ساده در کوچه‌هایی خاکی و به‌هم‌تنیده، زیر سقف‌های کوتاه زندگی می‌کنند و در این فصل سال به بی‌آبی یا دبه به دست گرفتن و کوچه‌به‌کوچه به دنبالِ آب گشتن عادت ‌کرده‌اند. «پیله‌وران» از توابع دهستان «براآن» است و تنها چند کیلومتر با شهر «زیار» فاصله دارد. هوا داغ است و آفتاب، سخت می‌سوزاند.

تاریخ انتشار: 07:55 - یکشنبه 1400/06/7
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه

 زیر آسمان تب‌دارِ تابستان «کولبری آب» جانی سخت می‌خواهد. تانک‌های آب غول‌پیکر و آهنی مثل تاول چسبیده‌اند به پشت‌بام تک‌تک خانه‌ها. کنج هر حیاطی پر است از ردیف دبه‌های پلاستیکی؛ ظرف‌هایی کوچک و بزرگ برای ذخیره آب در روزهای داغ و بی‌آب تابستان! روستا خشک است و بی‌آبی ریشه به تیشه زمین‌های حاصلخیزش زده. سال‌هاست که کشاورزانش، همان‌ها که تا زمانی که آب در زاینده‌رود جاری بود و صدای پایش در روستا شنیده می‌شد، لحظه‌ای بیکار نمی‌نشستند و زمین‌هایشان خالی نمی‌ماند، تبدیل ‌شده‌اند به کارگران فصلی یا مهاجرانی که تاب‌وتوان ماندن در روستا را نداشته و خیلی سالِ پیش، داروندارشان را جمع کرده و برای همیشه از روستا رفته‌اند.
در این بی‌آبی، اما سنگ‌ها و آجرها دورتادور روستا روی‌هم چیده شده‌اند تا دیوارهای بلند و امنی بسازند برای باغ‌های بزرگ و چشم‌نواز؛ باغ‌هایی که روستایی‌ها می‌گویند متعلق به غیربومیان است و تفرجگاهِ آخر هفته شهری‌ها. این را پیرمردی می‌گوید که روی جدول‌ها زیر سایه خنک درختی نشسته است. برف پیری روی موهایش نشسته و چین‌وچروک صورتش او را 70ساله نشان می‌دهد. کشاورز بوده و زمانی برای خودش بروبیایی داشته است؛ موقعی که زاینده‌رود از خروش نیفتاده و هنوز خانه‌نشینش نکرده بود. می‌گوید که روزگاری حدود 50 کارگر روی زمین‌هایش کار می‌کردند؛ اما حالا زمین‌ها خشک و بایر به حال خود رهاشده‌اند و آبی نیست؛ حتی برای آشامیدن و رتق‌وفتق امور: «درِ هر خانه‌ای را می‌خواهید بزنید و بپرسید که آب شرب دارند یا نه؟ توی حیاط‌هایشان را نگاه کنید. همه‌شان آب ذخیره کرده‌اند. مشکل فقط برای روستا نیست؛ امسال اصفهانی‌ها هم با مشکل آب مواجه بودند. تصفیه‌خانه باباشیخعلی 40 سال پیش برای 500هزار نفر راه‌اندازی شده، اما الان اصفهان جمعیتی حدود 50 میلیون نفر دارد.»

روز و روزگار پرآبی روستا

«پیله‌وران» 30 کیلومتر با زاینده‌رود تشنه فاصله دارد؛ روستایی که زمین‌هایش در روزگار پرآبی میزبان رونق و صفا بوده است و شغل بیشتر ساکنانش کشاورزی: «آب زاینده‌رود را برمی‌داشتیم و چای درست می‌کردیم. ماهی‌ها در آب شنا می‌کردند و لاک‌پشت‌ها به ساحل می‌آمدند. آب باکیفیت بود؛ فرقی با آبِ چشمه دیمه نداشت. همه جانداران از بین رفتند. آب‌لوله‌کشی هم کیفیت خود را از دست داد. آبی نیست اصلا. همه از تانک و پمپ استفاده می‌کنند. این‌همه سال زحمت کشیدیم. آبی را که حقابه‌مان بود، از ما گرفتند. حالا باید با زور و دعوا به دنبال آب باشیم.»
بی‌آبی و عدم دسترسی به آب آشامیدنی امسال گریبان بسیاری از روستائیان را گرفت. همین چند وقت پیش بود که مجتبی اورنگی، مدیر دفتر بهره‌برداری و توسعه تأسیسات تأمین، در گفت‌وگو با «تسنیم» از این موضوع خبر داد و گفت: «در حال حاضر بیش از 300 روستا در اصفهان به دلایلی چون صعب‌العبور بودن، خشک‌سالی و فاصله زیاد از منابع آبی، آب آشامیدنی پایدار ندارند و آب آشامیدنی آن‌ها با تانکر تأمین می‌شود. زمین‌های زراعی و باغ‌های این روستاها هم در صورت تأمین نشدن آب، تابستان امسال را دوام نمی‌آورند.» 300 روستایی که 60 تای آن‌ها در براآن و کراج، یعنی دیواربه‌دیوار و همسایه «پیله‌وران» هستند و از بی‌آبی جان به لب شده‌اند. اورنگی همچنین گفته است: «بخشی از این روستاها لوله‌کشی و تأسیسات آب‌رسانی پایدار دارند؛ اما به دلیل خشک‌سالی‌های مستمر سطح آب قنوات و آب‌های زیرزمینی آن‌ها پایین آمده و در پی آن، کیفیت شیمیایی آب تنزل پیداکرده است و قابل آشامیدن نیست. در این روستاها برای مصارف بهداشت از آب‌لوله‌کشی استفاده می‌شود و آب آشامیدنی به‌وسیله تانکرهای سیار در اختیارشان قرار می‌گیرد. علاوه‌براین، روستاهایی که قنات‌ها، چشمه‌ها و منابع دیگر آبی آن‌ها خشک‌شده و امکان تأمین آب در منطقه خودشان وجود ندارد، با کم‌آبی شدید مواجهه شده‌اند و نیاز به آب‌رسانی سیار دارند.» آب‌رسانی سیار مسکنی است برای خواباندنِ موقتی درد روستائیان؛ تانک‌هایی که در هفته، یکی‌دو بار در روستا سروکله‌شان پیدا می‌شود و روستائیان، برای ذخیره آب هرچه ظرف بزرگ دارند در دست می‌گیرند و به‌صف می‌شوند تا مبادا «بی‌آب» بمانند. این را زنِ جوانی می‌گوید که به همراه دختربچه‌اش در کوچه ایستاده است: «همین چند روز پیش، 48 ساعت تمام آب نداشتیم. تحملمان دیگر تمام شد. بچه کوچک داریم و در این گرمای بی‌سابقه نمی‌دانیم با بی‌آبی باید چه‌کار کنیم. در این کوچه هم از الکتر استفاده می‌کنند؛ اما چه فایده؟ هیچ! کارمان شده، نیمه‌شب‌ها ساعت دو‌ونیم‌سه از خواب بلند شویم و الکتر بزنیم تا شاید تانک از آب نصفه شود و بتوانیم لباس‌ها وظرف‌هایمان را بشوییم یا حمام برویم.»

آب نیست

سخن از بی‌آبی، ترجیع‌بند تمام حرف‌های اهالی روستای «پیله‌وران» است؛ آن‌هایی که می‌گویند به‌ناچار از تانک و پمپ استفاده می‌کنند؛ هرچند می‌دانند حق دیگران این‌گونه ضایع می‌شود. زنگ خانه‌ای را می‌زنیم. زنی جوان از پشت آیفون شروع می‌کند به درددل‌کردن: «آب نیست، وقتی هم باشد آن‌قدر فشارش کم است که فایده‌ای ندارد. کیفیتش هم بسیار پایین است؛ انگار لایه‌هایی از روغن روی آن انباشته‌شده باشد. برای آشامیدن مجبوریم آب‌معدنی بخریم؛ چون معده‌درد می‌گیریم.آب‌معدنی هم گران است. تا کی می‌توانیم بخریم؟ الان بابت آب شرب هفته‌ای نزدیک به 300هزار تومان پول می‌دهیم.» زن می‌گوید که هشت سال است در این کوچه زندگی می‌کند و هشت سال است که تابستان‌ها همین آش بوده و همین کاسه: «اوایل که الکتر نداشتیم، وقتی آب قطع می‌شد، مجبور بودیم دبه به دست بگیریم و از این خانه به آن خانه آب بیاوریم. حالا نیمه‌شب‌ها که آب وصل می‌شود و کمی فشار دارد، تانک را پر می‌کنیم تا در این شرایط کرونایی  بدون آب نمانیم؛ البته هفته‌ای یک‌بار با تانکر به روستا آب می‌آورند و در کوچه‌های مختلف آب‌رسانی انجام می‌دهند؛ ولی بازهم این حجم آب در این گرمای تابستان کفاف نمی‌دهد و مجبوریم خیلی جاها صرفه‌جویی کنیم؛ مثلا زیاد کولر روشن نکنیم.»

بی‌آبی فوتی داد

 استفاده از پمپ و الکتر مصرف برق اهالی روستاها را هم بالا برده است. کارگری میان‌سال می‌گوید: «به خاطر استفاده از پمپ باید پول برق بیشتری بدهم. بعضی‌ها نمی‌دانند چطور با پمپ کف‌کشی کار کنند. شلنگ آب را وصل کرده‌اند و همین باعث شده است پمپ اتصالی کند و برق آن‌ها را بگیرد. به خاطر این موضوع در روستا چند مورد فوتی داشته‌ایم.» بی‌آبی در روستای پیله‌وران و باقی روستاهای دهستان براآن مشکل امروز و دیروز نیست. حسن اسماعیلی،دهیار روستا، می‌گوید هشت سال است که اداره امور روستا را به‌عهده دارد و تا بوده، وضع همین بوده است: «انشعاب آب مجتمع آب‌رسانی براآن جنوبی (کبوترآباد) 22 روستا و هفت‌هزار و 500 مشترک را آب‌رسانی می‌کند. درواقع آب این روستاها از مازاد آب خط لوله‌ای که به بهارستان منتقل می‌شود، تأمین می‌شود. فشار آب فوق‌العاده افت دارد و همیشه با کمبود آب مواجه‌ایم؛ به‌ویژه در تابستان که مصرف آب بالا می‌رود. همین هم شده که اهالی روستا به استفاده از تانک و الکتر روی آورده‌اند؛ یعنی ساعاتی که آب فشار بیشتری دارد و مصرف آب کم است (مثلا بین 12 تا 3 نیمه‌شب)، منابعشان را پر آب می‌کنند تا در طول روز بی‌آب نمانند. روزانه مراجعان بسیاری داریم که خواسته آن‌ها حل مشکل بی‌آبی است.»

خودمان راه‌حل داریم!

اهالی روستا دورهم نشسته‌اند و فکرهایشان را روی‌هم ریخته‌اند تا برای حل مشکل بی‌آبی چاره‌ای بیندیشند و طلسم چندین‌وچندساله بی‌آبی در روستا را بشکنند. اسماعیلی می‌گوید: «باید خط لوله را از بهارستان جدا کنند و به خود روستا بیاورند. قبلا قرار بود این کار را بکنند؛ حتی لوله‌های آن نیز توسط آبفا خریداری‌شده است. اگر این کار را بکنند، مشکل آب 20هزار نفر حل می‌شود و پنج‌هزار خانوار آب‌رسانی می‌شوند. اما این اتفاق نیفتاده و اگر بهارستانی‌ها به‌صورت مستمر پمپ‌هایشان را روشن نگه‌دارند، یک قطره آب هم به ما نمی‌رسد. همین مقدار اندک آبی هم که به روستا می‌رسد، کیفیت بسیار پایینی دارد و باعث‌وبانی مشکلات و بیماری‌های گوارشی و پوستی است. از طرف دیگر، شبکه آب‌رسانی فرسوده و متعلق به 55 سال پیش است؛ موضوعی که باعث هدررفت حدود 20 تا 30درصد منابع آبی می‌شود. اهالی روستا فعلا تحمل می‌کنند و می‌سازند و می‌سوزند، آب ذخیره کرده یا از پمپ استفاده می‌کنند. هرچند این کار مجاز نیست، اما نمی‌دانم تا کجا دوام می‌آورند؟ راه‌حل دیگری ندارند. تا کسی به فکر آن‌ها نباشد و صدایشان شنیده نشود، وضعشان همین خواهد بود.» اکبر شریعتی، رئیس شورای پیله‌وران، می‌گوید که آه از نهاد مردم برآمده و بی‌آبی خون به دلشان کرده است: «همین چند وقت پیش دو روز پشت سر هم آب قطع بود. همه به ستوه آمده بودند. آمدند و گفتند آب را دارند برای سیراب‌کردن باغ‌ها استفاده می‌کنند. در اطراف روستا حدود 800 باغ است؛ باغ‌هایی که صاحبان آن‌ها غیربومیان بوده و تفرجگاه آخر هفته شهری‌هاست. پیگیری کردیم و دیدیم از آب شرب برای ترکردن باغ‌ها استفاده می‌کردند؛ درحالی‌که مردم برای تأمین آب موردنیاز مجبور بودند از آب چاه‌های صحراها و… استفاده کنند.»

همه‌جا همین آش است و همین کاسه!

وضع روستاهای هم‌جوار پیله‌وران هم بهتر از این نیست. چند قدم آن‌طرف‌تر از این روستا، «برکان» نیز تشنه بی‌آبی است؛ دوهزارنفری که بی‌آبی امانشان را بریده و تابستان را برایشان جهنم کرده است.
مجید احمدی، دهیار روستای برکان، می‌گوید: «سال‌هاست که مردم، برای تأمین آب شرب با مشکل روبه‌رو هستند؛ ولی هیچ‌کس هم پاسخ‌گو نیست. از بغل گوش ما آب باکیفیت به یزد منتقل می‌شود؛ ولی خودمان آب نداریم. اگر هم داشته باشیم، آبی بی‌کیفیت و مخلوط شده با فاضلاب است. می‌گویند می‌خواهیم لوله‌گذاری کرده و شبکه اضافه کنیم؛ ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است.  هشت سال است که فقط همین را می‌گویند. اراده‌ای برای حل مشکلات روستاهای براآن وجود ندارد. در این سال‌ها هر کس که توانست از روستا مهاجرت کرد و به حاشیه اصفهان رفت؛ جایی که حداقل بتواند آب شربش را تأمین کند.»
مشکل بی‌آبی و عدم دسترسی به آب آشامیدنی امسال بیشتر از سال‌های قبل در اصفهان نمود داشت. مسئولان زیادی بارها از احتمال جیره‌بندی آب آشامیدنی سخن گفتند و قطعی‌های مکرر در نقاط مختلف استان اصفهان در گرمای داغ تابستان، مردم را به ستوه آورد. این درحالی است که صالح سلمانی، مدیر امور آب‌وفاضلاب منطقه براآن و کراج، در گفت‌وگو با «اصفهان زیبا» زیر بار حرف‌های روستائیان نمی‌رود و می‌گوید که امسال مشکل قطعی آب در روستا چندان حاد نبوده است: «در اوج گرما و افزایش مصرف آب، افت فشار در بسیاری از مناطق رخ‌داده، اما روستاهای مختلف، ازجمله پیله‌وران، با کمترین تنش ممکن بی‌آبی را گذرانده‌اند! کنتور بعضی از اهالی ممکن است مخزن نداشته باشد که بعدازآن بخواهند با پمپ آب را پمپاژ کنند؛ اما آن‌هایی که مخزن دارند، مشکلی ندارند. شاید برخی انتظار دارند آب به حدی فشار داشته باشد که مخزن پشت‌بامشان را پر و ازآنجا آب را به ساختمانشان توزیع کنند. در این شرایط اصلا چنین امکانی مهیا نیست. استاندارد هم همین را می‌گوید: بعد از کنتور باید مخزن وجود داشته باشد و بعدازآن آب را پمپاژ کنند؛ نه به‌صورت مستقیم. برخی می‌گویند مشکل آب داریم؛ ولی وقتی برق قطع می‌شود و پمپ‌ها از کار می‌افتند، می‌بینیم آب عادلانه بین مردم تقسیم می‌شود.» او ادامه می‌دهد: «تأمین آب در اصفهان، امسال بین سه‌هزار و 200 تا چهارهزار و 300 لیتر در ثانیه با کمبود مواجه بوده است؛ بنابراین مشکل کم‌آبی در همه جای استان به چشم‌خورده است. استفاده از پمپ‌های غیرمجاز یکی از عوامل بسیار مهم در فقدان توزیع ناعادلانه آب است؛ برای مثال، در منطقه براآن و کراج 700 پمپ غیرمجاز شناسایی شد که به‌طور مستقیم از شبکه آب برداشت می‌کردند. حدود 90 درصد آن‌ها متعلق به منازل مسکونی و مابقی مناطق غیرمسکونی بود.»

تغییر خط لوله امکان‌پذیر نیست

 او فرسودگی شبکه آب‌رسانی روستا را نیز تأیید نمی‌کند و می‌گوید: «90درصد از شبکه تاکنون اصلاح‌شده است که این موضوع تأثیر بسزایی بر حل مشکل آب دارد.» سلمانی، اما راه‌حل روستائیان برای حل مشکل بی‌آبی و تفکیک خط لوله تأمین آب روستا را غیرممکن می‌داند و می‌گوید که این راه‌حل پایه و اساس علمی ندارد و غیرممکن است: «همیشه خط انتقالی به‌منظور مشروب‌کردن چندین روستا ایجاد می‌شود و وظیفه توزیع آب به مناطق موردنیاز را به عهده می‌گیرد. بهارستان و روستاهای براآن جنوبی نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ بنابراین تغییر خط لوله آن‌ها امکان‌پذیر نیست.»

برچسب‌های خبر