رگ حیاتش خشکیده و چشم مردمش به رگ غیرت مسئولان نصفجهان دوخته شده و البته این روزها مطالب زیادی در گفتار بسیاری از مسئولان، دانشگاهیان، رسانهها و البته افکار عمومی در خصوص فرونشست زمین و شکافهای ایجادشده در اماکن تاریخی و یا دشتهای اصفهان به گوش میرسد و البته هرکدام تحلیلهای خاص خود را در این موضوع دارند و موضوع مشترک این تحلیلها، خشکیدهشدن رگ جاری میان این شهر است و پیشبینیهایی که در این زمینه میشود که میتوان گفت هیچ یک از آنها نیز دور از واقع نیست و میتواند هشدارهای جدی برای همگان بهخصوص تصمیمگیرندگان و سکانداران امور حاکمیتی استان و کشور باشد. این را میگوییم، با صدای بلند هم میگوییم!
دوستداران اصفهان و زعمای قوم که دلنگران تاریخ و تمدن بزرگ اصفهان و زیست مردم آن هستید و بعضا هشدارهایی را در خفا و علن اعلام میکنید که بهزودی همه این فرهنگ وتمدن وتاریخ به یکباره بهدلیل عوامل طبیعی (که صد البته عوامل انسانی در بروز آن دخیل است) در آستانه تهدید قرار گرفته است و اگر نگاهی جامع و کامل به آینده اصفهان نداشته باشیم، این اتفاق تلخ خیلی دور نیست!
بیان این نکته لازم و ضروری است که سفرههای زیرزمینی به طرز وحشتناکی مورد استفاده غیر اصولی قرار گرفته و یا خشکشده و یا در آستانه خشکشدن قرار گرفتهاند و دیگر نفسی بر آنها نمانده و در این شرایط نیز همچنان در حال دوشیدن آنها با حفر و یا تعمیق چاههای متعدد هستیم و باید برای این وضعیت هرچه سریعتر چارهاندیشی شود.
ما مردم اصفهان در این شرایط تنها در یک صورت میتوانیم بر این مشکل فائق آییم و آن هم اینکه از حنجره ما فقط یک صدا در آید و آن هم اینکه «ای مسئولان به هوش و به گوش!» نفسهای اصفهان بزرگ، اصفهان تاریخساز و مهد تمدن و فرهنگ ایران اسلامی به شماره افتاده و بعضیها آینده آن را همچون بیماری در حال احتضار میبینند.
باید بگوییم میلیاردها مترمکعب آب از حفرهها و برداشت از سفرههای زیر زمینی ربوده شده و امروز هرچقدر هم به آن بیفزاییم، مشکل است که مشکل حل شود، ولی با این حال، به همگان میگوییم و با صدای بلند هم میگوییم که تنها راه چاره، جاریشدن آب به مسیر رودخانه زایندهرود است. کلام را یکی کنیم و به راههای خودکفایی و درون استانی و مطالعات نوین و فناورانه بیندیشیم و بودجههای شهر و استان را صرف انتقالهای دور و دراز و هزینهبر و البته کمفایده و موضوعات خاص و ماورایی نکنیم. اصفهان و اصفهانی، و البته ایران و ایرانی امروز دلنگران فروریختن پایههای تمدن ایرانیاسلامی و بخش مهمی از فرهنگ، تمدن، تاریخ و هنر اصفهان است.
آری! تنها راه چاره همصدایی است.تنها راه چاره پیمودن راهی است که منافع اصفهان را نیز در نظر بگیرد و راههای بی نتیجه گذشته را رها و به فکر یافتن مسیرهای جدید باشد. مسیرهایی که با عقلانیت، همراه با مطالعه و پژوهش، واقعگرایانه و بهدور از آرمانگرایی، برای حل مشکل تعریف شوند و نه برای مانور مدیرانی که قصد داشته باشند چند صباحی از گل آلودی برکه بی آبی اصفهان برای خود ماهی بگیرند.