من می‌خواهم به کجا برسم؟

انگیزه، عامل یا مجموعه عواملی است که فرد را به انجام کاری سوق می‌دهد. به عبارت دیگر می‌توان گفت مهم‌ترین عامل برای حرکت شخص به سوی هدف، انگیزه است؛ زیرا تا نیروی اولیه برای شروع نباشد هرگز نمی‌توان حرکت کرد. شاید بخواهید در شغل جدیدی شروع به کار کنید یا به شهری نقل‌مکان کنید یا شاید از داشتن عادت‌های ناپسندی مثل پرخوری یا تنبلی خسته شده‌اید و قصد دارید تغییری در رفتار خود دهید. شاید هم بخواهید رابطه عاطفی خود را خاتمه دهید یا رابطه کنونی خود را با تعهد جدی‌تری دنبال کنید. بدون توجه به راهنمایی، قدرتمندترین جایی که هر فرد در درون خود می‌تواند بر آن دست بگذارد، ایجاد انگیزه است.

تاریخ انتشار: 10:58 - چهارشنبه 1400/09/10
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

اما چه کنیم تا برای خود انگیزه ایجاد کنیم و به عبارتی انگیزه برای حرکت داشته باشیم؟ و… پاسخ این‌گونه پرسش‌ها در همایش «انگیزه برای حرکت» در مؤسسه اصل من توسط محمدعلی شهبازی، محقق و مدرس علوم ذهنی و رشد فردی و استاد دانشگاه، مطرح شد.
انگیزه از لحاظ علم روان‌شناسی سه نقش دارد:
ایجادکننده رفتار؛
نگهدارنده رفتار؛
هدایت‌کننده رفتار.
اول از همه باید بدانید که «انگیزه ندارم» واژه غلطی است. بــایـــد انگیزه داشته باشید تا به سمت خواســتــه‌هـــایــتـان حـــرکـــت کـنـیـد.
پس از ایجاد انگیزه باید آن را حفظ کرد. آن‌هایی که انگیزه ندارند، اگر نگهدارنده نداشته باشند، آن را رها می‌کنند. آخرین مرحله مسیری است که در آن باید هدایت شوید و قطعا اگر توجه داشته باشید معبودمان در این راه کمک می‌کند.

ایجادکننده رفتار

برای ایجاد انگیزه باید ابتدا دلایل بی‌انگیزگی را بررسی کرد و موانع بی‌انگیزگی را از بین برد.
دلــیــل اول بـــی‌انـگـیــزگـــی، عدم شفاف‌سازی است.انسان موجودی است که اگر نداند چه می‌خواهد بی‌انگیزه می‌شود. مثلا برخی از شما برای ادامه تحصیل تصمیم می‌گیرید؛ اما یکدفعه انگیزه‌تان کاهش می‌یابد، دلیلش آن است که نمی‌دانید دقیقا چه می‌خواهید.
در مثالی دیگر، اگر خواهر شما روزی  بخواهد تا به سفر بروید، قطعا اول می‌پرسید کجا. تا ندانید مقصد کجاست، انگیزه‌ای برای سفر یا کلا حرکت ندارید. پس باید مقصد را بدانید تا انگیزه برای حرکت داشته باشید. در واقع باید برای رفتن جایی که می‌خواهید بروید، شفاف‌سازی کنید.
توجه داشته باشید که تصویرسازی کمک مهمی برای ایجاد انگیزه است. با تجسم و تصویرسازی آن حسی که برای حرکت یا ادامه حرکتی لازم است، ایجاد می‌شود. مثلا خودتان را آنجایی که می‌خواهید تصور کنید تا حس خوبی در شما پدید آید. همین احساس خوب، گام مهمی برای ایجاد انگیزه و حرکت است.
آدمی که نداند مثلا پنج سال دیگر کجا و در چه موقعیتی است، چه انگیزه‌ای خواهد داشت، مسلما هیچ!
پس تصویرسازی به انسان انگیزه می‌دهد. البته ناگفته نماند که به‌طور کلی تصویرسازی یا شفاف‌سازی دو کار می‌کند: یا در خصوص هدف پیش رویتان بی‌خیال می‌شوید یا به شدت به شما برای انجام هدف موردنظر انگیزه خواهد داد.
این را بدانید که هدف را باید مثل پوشیدن لباس تن کرد. مثل فردی که زمان خرید لباسی، بهتر می‌تواند تصمیم بگیرد که آن را بخرد یا خیر.
گفتنی است افرادی که منطقی و به اصطلاح نیمکره چپی هستند، تجسم و تصویرسازی برایشان مشکل است. این‌گونه افراد بهتر است هدف موردنظرشان را بنویسند تا بهتر بتوانند تصمیم بگیرند و انگیزه در خود ایجاد کنند.
اما راهکار بدین منظور آن است که از خودتان بپرسید: «من می‌خواهم به کجا برسم؟» پاسخ به این پرسش کمک مهمی برای تصمیم‌گیری بهتر شما و ایجاد انگیزه است.
دلیل بعدی بی‌انگیزگی، عدم تطابق ارزش‌ها با آرزوهاست. خیلی‌ها تفاوت بین ارزش‌ها و آرزوهایشان را نمی‌دانند. ارزش برای برخی روابط خانوادگی است، برای برخی دیگر احساس آزادی و برخی دیگر احساس امنیت برایشان ارزش محسوب می‌شود. مثلا فردی شغل آزاد را دوست دارد در عین حال که احساس امنیت اولویتِ ارزشی اوست و همین حس در او تناقض به‌وجود می‌آورد و انگیزه‌اش برای ادامه کار کم می‌شود. در حقیقت این‌گونه انگیزه از دست می‌رود؛ چراکه در شغل آزاد امنیت چندانی وجود ندارد و این فرد بیشتر باید دنبال کارمندی باشد.
در مثال دیگر، فردی که شغلش کارمندی است و در عین حال قدرت جزو ارزش‌های طراز اول اوست، تناقض بین آرزو و ارزش او به‌وجود آمده است؛ چون فرد قدرت‌طلب، تحمل «بله قربان گوی» کارفرما را ندارد. یادتان باشد اگر قدرت و آزادی اولویت شماست و کارمند هستید، یا از این شغل صرف‌نظر کنید یا ارزش‌هایتان را بازنگری کنید.
بدین منظور اول ارزش‌ها را بشناسید و بعد به آرزوهایتان فکر کنید تا تناقضی شکل نگیرد و انگیزه حرکت را در بین راه از شما نگیرد. در واقع باید بسته به اولویت ارزش‌هایتان، آرزویی کنید و به دنبال آن روید تا موفق شوید.
اما برای راهنمایی، شما می‌توانید مقابل کلمات زیر از جمله‌ای استفاده کنید که مطابق با آرزوهایتان باشد:
من باید…
جامعه باید…
همکاران باید…
شغل باید…
خانواده باید…
جملات بعدی در این واژه‌ها، ارزش‌های شما را نشان می‌دهند.
نکته‌ای که لازم است در اینجا توجه شود اینکه بسیاری جلوی واژه «شغل باید…» جمله «در آن پول باشد» اضافه می‌کنند. این افراد باید بازنگری کنند و بدانند که پول مسیر است نه ارزش. پول بسیار خوب و ارزشمند است ولی نباید ارزش باشد، بلکه باید مسیری باشد برای رسیدن به یک ارزش مثل آرامش، رفاه، خانواده و… .
دلیل بعدی بی‌انگیزگی که بسیار مهم است این است که اغلب هدفی را در زندگی مشخص می‌کنند؛ اما خود را با آن تطبیق نمی‌دهند. مثلا برخی آرزو می‌کنند چهار سال آینده صاحب کارخانه‌ای شوند ولی هیچ اقدامی برای رسیدن به سطح فهم و درک و شعور کارخانه‌داری انجام نمی‌دهند. بدین منظور خود را باید به آن سطحِ لیاقت برسانید. یا مثلا فردی در عین حال که خودش اخلاق خوبی ندارد، قصد دارد در زمینه سخنرانی «خلق و خوی خوب» صحبت کند!
در واقع اغلب هدفشان را در زندگی مشخص می‌کنند؛ اما هیچ تغییری در خود نمی‌دهند. پس برای رسیدن به آرزوها باید خود را باور داشته باشید و قبل از دستیابی به آن هدف لیاقت آن را در خود ایجاد کنید. از درون باید تغییر کنید و ببینید آدم‌های موفق چگونه زندگی می‌کنند؛ مثلا چه موقع می‌خوابند و چه زمانی بیدار می‌شوند، با چه کسانی در ارتباط هستند، چه تفریحاتی دارند و… .
در این مواقع دلیل بی‌انگیزگی، نبود کلاسِ شخصیتیِ موقعیت آرزوست. یعنی تو آدم قبلی هستی با آرزوهای جدید. اگر به اصطلاح سطحِ فهم و کمال آنچه را آرزو می‌کنید در خود پرورش ندهید، انگیزه‌ای برای آن نخواهید داشت. مثلا اگر شما آرزوی شغل «مدیریت» را دارید باید شخصیت یک مدیر را در خود تقویت کنید و کاملا خود را مدیر بپندارید.
این موضوع را یادتان باشد، فردی که شخصیت او بزرگ نمی‌شود اما آرزوی بزرگ دارد، مثل بادکنکی است که بدون باد شدن آرزوی رفتن به آسمان را دارد!

نگهدارنده رفتار

در پایان به‌منظور حفظ انگیزه در مسیر رسیدن به اهداف، وقتی در شما انگیزه کاری ایجاد شد و شروع به تغییر کردید، باید کوچک‌ترین چیزی را که دیدید و باعث رشد شخصیت شما شد، به آن توجه کنید و بلافاصله سپاسگزاری کنید. ضمنا این را هم بدانید عاملی که باعث ادامه‌دار شدن یک رفتار می‌شود، عامل تقویت‌کننده است. باید خود را تشویق کرد: تشویق درونی و بیرونی؛ تشویق درونی از سوی خودتان است و تشویق بیرونی از سوی اطرافیان است که معمولا شکل نمی‌گیرد.
پس با کوچک‌ترین اتفاقی که حس می‌کنید نشانه‌ای دارد باید آن را بررسی کنید و شکرگزار معبود باشید.سپاسگزاری بابت ذره‌ذره قدم‌هایتان به رسیدن خواسته‌هایتان مهم است.

هدایت‌کننده رفتار

نکته مهم اینکه خداوند بیشتر از ما طالب موفقیت و پیشرفت ماست؛ وقتی تلاش ما را در مسیر رسیدن به اهدافمان رؤیت کند. این در حالی است که اغلب وقت‌ها شما نشسته‌اید و انتظار دارید خدا برایتان هر چیزی و خواسته‌ای را جور کند؛ اما اول باید خودتان را نشان دهید و شخصیت خود را تغییر دهید تا خدا به شما عطا کند. مطمئن باشید که معبودتان در مرحله به مرحله گام‌هایتان با شماست و در این مسیر هدایتتان خواهد کرد.
شجاعت خود را بالا ببرید و ایمانتان را افزایش دهید. خدا پشت قدرت شما می‌آید و به قول حضرت علی(ع) «بزنید بر دل ترستان» و خودتان را ثابت کنید… .

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط