تعریف شما از اصطلاح باجنیوزها که این روزها آن را بسیار میشنویم و اتفاقا بهتازگی ایمان شمسایی، مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی در گفتوگو با رسانهها به شیوع آنها هشدار داده است، چیست؟
باجنیوز، سوءاستفاده از اخبار درست یا نادرست در جهت باجخواهی است. باجنیوز نوعی «ارتشا» محسوب میشود؛ اینکه افرادی با دراختیارداشتن یکسری خبرها که ممکن است جعلی یا حتی درست باشند، شخص یا سازمانی را تهدید کنند که در قبال منتشرنکردن این اخبار از آنها باج بگیرند. این باجگرفتن میتواند مالی باشد و فرد در ازای عدم انتشار، وجهی را درخواست کند یا حتی ممکن است درخواستی غیر مالی باشد؛ مثلا باجگیر بخواهد که به ازای عدم انتشار اخبار آن فرد، فلان شخص یا اشخاصی را استخدام کند یا به مدیریت بگمارد. البته این باجخواهی میتواند گستردهتر از اینها باشد؛ این مسئله بسته به اینکه باجگیرها چه اخبار و چه اطلاعاتی را میخواهند منتشر کنند و اینکه آیا طرف مقابل برای ساکتکردنشان حاضر به باجدهی است یا نه، متفاوت است.
اصطلاح باجنیوز از چه زمانی وارد ادبیات رسانهای کشور شده است؟
باجخواهی امر جدیدی نیست و در تاریخ زندگی بشر وجود داشته، اما مفهوم «باجنیوز» موضوعی جدید است. اینکه افراد با ابزار اطلاعات و اخبار، طرف مقابل را تهدید کنند و درنهایت به خواسته خود برسند، امری جدید است و در سالهای اخیر وارد ادبیات رسانهای شده است. باجنیوز در جوامعی شکل میگیرد که اولا، نظام اطلاعرسانی حرفهای نداشته باشد و در ثانی، آن نظام اطلاعاتی درهمریخته و مغشوش باشد.
در عصر کنونی که رسانههای جدید پدیدار شدند و در کنار آن فیکنیوزها پدید آمدند، باجنیوزها را نیز شاهد هستیم که آسیبی جدی به جریان حرفهای خبررسانی وارد میکنند.
در یک کلام، باجنیوز، باجخواهی مدرن است که رنگ و لعاب مدرن به خود گرفته و حتی ممکن است منجر به فریب مردم هم شود.
افرادی که اقدام به انتشار باجنیوزها میکنند، مدعی هستند که این اقدام را در جهت افشاگری و شفافیت انجام میدهند. از نظر شما آیا این ادعا درست است و واقعا باجنیوزها منتشر میشوند تا دست به افشاگری و شفافسازی بزنند؟
این ادعا به هیچوجه پذیرفتنی نیست. کسی که اقدام به باجگیری میکند، در مقابل باج، چیزی را منتشر نمیکند. پس نمیتواند ادعای شفافیت داشته باشد. اگر هم افشاگری یا همان سوتزنی باشد که میخواهد در قبال یکعمل خلاف شفافسازی کند، باجخواهی معنا پیدا نمیکند. فرضا اگر من اطلاعات و اسنادی دارم که خلاف یک مجموعه را ثابت میکند، یا باید از طریق رسانه منتشر کنم یا از طریق مجاری قانونی اقدام به پیگیری کنم؛ پس باجخواهی خبری معنا پیدا نمیکند. یعنی نمیتوانم هم منتشر کنم و هم باجخواهی کنم. وقتی باجخواهی کردم، به این معنی است که آن را منتشر نکنم. پس کسانی که به باجنیوز روی میآورند، هیچ سنخیتی با افشاگری و شفافیت ندارند و فقط دنبال منافع خود هستند. درواقع، دارند در قبال منتشرنکردن، حقالسکوت میگیرند.
مسئول برخورد با باجنیوزها کیست؟
باجگرفتن و حقالسکوتگرفتن کار خلافی است که اگر اثبات شود، با هر دو طرف باید برخورد شود و نهادهای قانونی مثل دادسراها و دادگاه مطبوعات یا وزارت ارشاد و نهادهایی که متولی امر رسانه هستند، مانند انجمنهای صنفی میتوانند ورود پیدا کنند و با این پدیده مذموم برخورد کنند.
با توجه به اینکه باج نیوزها معمولا در فضای افسارگسیخته مجازی رشد میکنند، چطور میتوان از رشد و نفوذ بیش از حد آنها جلوگیری کرد؟
من هم با شما موافق هستم که باجنیوزها عمدتا در فضای مجازی شکل گرفته و رشد پیدا کردند و همانطور که گفتم، شکل مدرن و شیک باجخواهی است. از سویی چون فضای رسانهای رسمی و حرفهای کشور تا حدودی مرجعیت خود را از دست داده و از سوی دیگر افرادی با راهاندازی کانالهای مختلف در فضای مجازی شرایطی را شکل دادهاند که بستری برای انتشار فیکنیوزها هستند، عدهای هم در تلاشاند تا از وضعیت پیشآمده در رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده کنند که یکی از این سوءاستفادهها باجخواهی خبری است. در قبال اطلاعاتی که بهدست میآورند و ترکیب آنها با مطالب نادرست، به تهدید اشخاص حقیقی و حقوقی رو میآورند تا آنها را به اصطلاح سرکیسه کنند و باج بگیرند. با مطالعهای که در این خصوص انجام دادهام، به نظر میرسد کشورهایی که جریان اطلاعرسانی در آنها نقاط ضعفهایی دارد، با این پدیده بیشتر مواجه هستند. پس اگر بتوان جریان اطلاعرسانی را شفاف کرد و از خبرنگاران و دستاندرکاران رسانهای و خبری که به شکل حرفهای و با درنظرگرفتن مسئولیت اجتماعی کار میکنند، حمایت کرد، مسلما جریان باجخواهی خبری به حاشیه خواهد رفت. این نوع باجخواهیها به چند دلیل انجام میشود؛ اول اینکه فضای خبری، ابهامآمیز و غیرشفاف و مغشوش و غیرحرفهای باشد؛ دوم اینکه منِ مسئول، مرتکب خطایی شده باشم و از برملاشدن خطا واهمه داشته باشم. سوم وجود عدهای خاص که نه با هدف افشاگری و شفافیت، بلکه با هدف سرکیسهکردن اشخاص یا مجموعهای که مرتکب خطا شدهاند به باجخواهی دست بزنند. این عوامل دست به دست هم میدهد تا باجخواهی انجام شود؛ بنابراین راه مقابله با آن نیز شفافسازی در جریان اطلاعرسانی، برخورد با مسئولان خطاکار و میدانندادن به باجخواهان است؛ حتی اگر ضرری را متوجه یک مسئول یا یک مجموعه کند و در کنار آن باید با باجخواهان و خطاکاران برخورد قانونی شود تا جلوی گسترش این پدیده گرفته شود.
نشت باجنیوزها در فضای مجازی چه تبعاتی را به همراه دارد؟
بیشک این موضوع باعث تضعیف فضای رسانهای رسمی کشور میشــــــود. وقتی رسانههای رسمی نتوانند نیازهای اطلاعاتی مخاطبان خود را پوشش دهند، رسانههای غیررسمی در فضای مجازی پوشش خبری رویدادها را برعهده میگیرند که در این تغییر مرجعیت، میتوان شاهد سوءاستفادههای مختلف بود. افرادی که در این فضا مبادرت به جمعآوری اطلاعات کرده و بر حجم آن میافزایند و جعل واقعیت میکنند و سراغ افرادی میروند که نقطهضعف دارند و اقدام به گرفتن حقالسکوت خبری میکنند، به اعتبار فضای رسانهای لطمه میزنند؛ چون باجگیران با عنوان رسانهایبودن دست به این اقدامات میزنند.
به اعتقاد شما افرادی که اقدام به گرفتـــن حقالسکوت در قبـــــال برملانکردن اطلاعات واقعی یا جعلی اشخاص یا سازمانها میکنند، از چه اهرمهایی برای این کار بهره میبرند؟
مهمترین اهرم آنها تهدید و ترساندن است. از این طریق، طرف مقابل را وادار میکنند تا به خواستههای آنها تندهند. باجگیرها معمولا از برخی اطلاعاتی که بهدست میآورند و باتوجهبه ویژگیهای شخصیتی یک مسئول، میکوشند به خواستههای خود برسند. این باجگیری میتواند با نقشه یا بدون نقشه قبلی انجام شود؛ ولی درنهایت نتیجه یکی است. این نکته را هم عرض کنم که مدیران و مسئولانی به باجنیوز اقدام میکنند که خطایی کرده باشند و نگران برملاشدن آن باشند که مسلما چهره واقعی آنها آشکار میشود. کسی که تن به چنین باجگیریها میدهد، مسلما در برابر استمرار آن قدرت ایستادگی نخواهد داشت.
آیا این افراد باجگیر به جایی متصل هستند؟
وابستگی یا عدم وابستگی آنها تغییری در ماهیت کار ندارد؛ آنچه که نگرانکننده است اینکه استمرار پیدا کند و به فرهنگ تبدیل شود.
دستگاهها و مسئولان در قبال باجگیرها چه واکنشی از خود باید نشان دهند؟
بهترین رفتار این است که با بستر فساد در مجموعه خود برخورد قانونی کنند و از فساد که گسترهای وسیع دارد، پرهیز کنند؛ همچنین به اطلاعرسانی شفاف و گردش آزاد اطلاعات باور داشته و همکاری حرفهای با جریان رسانهای رسمی کشور در انتشار اطلاعات داشته باشند و مهمتر از همه اینکه بپذیرند شفافسازی بهترین حربه برای مقابله با باجخواهیهای اینچنینی و خبرفروشی است تا پنهانسازی و مخفیکاری، حتی اگر به ضرر یک مسئول باشد.