۱۴ بار «کشاورزی» 3 بار «گردشگری»، 1 بار «میراث»!

تصمیم‌گیری برای رفع مشکل اوقافی حصه، پیگیری مشکل کشاورزان در رابطه با تپه‌های تاریخی و از سرگیری کار تله‌کابین صفه سه محور اصلی صحبت‌های وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در اتاق بازرگانی اصفهان بود. شماری از فعالان بخش‌های مختلف در این جلسه مشکلات اصفهان را بیان کردند و سپس عزت الله ضرغامی پیرو اتفاقات سفر، نکاتی را بیان کرد که شگفت‌انگیز بودند. چرا؟ چون کمتر رنگی از میراث و گردشگری و صنایع‌دستی را داشتند و بیشتر به دغدغه‌های کشاورزی و معیشت مردم معطوف می‌شدند‌. این نکته وقتی بیشتر به چشم می‌آید که بفهمید مشکلات حل‌نشده بسیاری در حوزه میراث، باستان‌شناسی و صنایع‌دستی وجود دارد که نفس اصفهان را به شماره انداخته‌اند.

تاریخ انتشار: 04:22 - یکشنبه 1401/03/29
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
«استان‌هایی هستند که مهم‌اند ولی من هنوز نرفته‌ام. اما اصفهان سه بار آمده‌ام و باز هم می‌آیم.» ضرغامی صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز کرد. جلسه عصر پنجشنبه در اتاق بازرگانی اصفهان به مدیریت فرماندار اصفهان، با یک ساعت تأخیر آغاز شد. از مهمانان خواسته شد که هرکدام صحبت‌هایشان را در سه دقیقه خلاصه کنند؛ ولی به جز دو نفر هیچ‌کدام نتوانستند یا نخواستند و دلخوری‌های زیادی هم پیش آمد؛ در حالی که بیش از نیمی از مهمانان همین فرصت را هم به کلی‌گویی یا مطرح‌کردن موضوعاتی در اشل محلی و نه ملی، پرداختند. همه هم در بخش‌هایی از صحبت‌هایشان به مسئله زاینده رود پرداختند؛ اما مشکل آنجا بود که به جز یک نفر، هیچ‌کدام این موضوع را درست بیان نکردند. به عبارتی تقریبا همه خواستار حل مشکل «آب اصفهان» شدند؛ درحالی که باید از عبارت راستش یعنی«زاینده‌رود ایران»استفاده می‌کردند.
در پایان جلسه، وزیر میراث با بیان اینکه نمی‌خواسته صحبت کند و مایل بوده نوبت به دیگران برسد، گفت: «مسئولان باید یاد بگیرند بنشینند گوش کنند، یاد بگیرند، بفهمند و بروند عمل کنند.»پیش از این صحبت، رئیس اتحادیه صنف صنایع‌دستی اصفهان به نشانه اعتراض به اینکه اجازه بیان مطالبه‌های هنرمندان صنایع دستی را در این جلسه ندادند، جلسه را ترک کرد؛‌ اما وزیر میراث صحبت‌هایش را با روایت اولین دیدارش با عباس شیردل شروع کرد و خواست که او را به جلسه برگردانند و اجازه دهند صحبت کند.پیرو همین موضوع هم ضرغامی تصریح کرد: صنایع‌دستی خیلی مهم است. اصفهان هم در 200 رشته فعال است؛ صنایع دستی بدون اصفهان هیچ شناسنامه‌ای ندارد‌. خیلی کار داریم خیلی از کارها زمین مانده و فقط بخش کوچکی انجام شده است.
مدیر، اجتهاد مدیریتی می‌خواهد
او سپس از مدیریت جهادی گفت و اینکه بدون اجتهاد مدیریتی، سنار سی شی ارزش ندارد!ضرغامی تاکید کرد: «اجتهاد مدیریتی پیش نیاز مدیریت جهادی است. مدیر باید بتواند وقتی در محل حاضر می‌شود، فهم درست کند و همان‌جا تصمیم بگیرد. اگرنه به درد نمی‌خورد؛ مثلا در مجتمع صفه، می‌خواهند تله‌کابین را توسعه بدهند. مشکلی دارد، متوقف است. با دوستان رفتیم دیدیم. من تصمیمم را آنجا گرفتم، ابلاغ کردم. یادداشت هم دادم. ان شاالله پژوهشگاه ما اگر خاص و تبصره‌ای جهت نحوه اجرا داشته باشد، منتقل می‌کنند. کار باید اجرا شود تعارف نداریم. کجاها برویم بگوییم بررسی کنید و نظر بدهید؟»
به جای شهرک، بمب‌ ساعتی ساخته‌ایم!
او افزود: «همین شهرک حصه، من امروز یک برداشت جدیدی راجع‌به شهرک‌ها به طور کلی پیدا کردم. بهارستان را هم که دیدم. پدیده شهرک‌ها را باید یک بار دیگر بازخوانی کنیم. شهرهای بزرگ ما ظرفیت ندارد، شهرک می‌زنیم، در حالی که اول باید امکانات را فراهم کنیم، بعد شهرک بزنیم؛ وگرنه بمب ساعتی است. ما صد هزار نفر را می‌بریم و اسکان می‎‌دهیم اما از خدمات اولیه هم محرومشان می‌کنیم.»
کار راحت است، سختش نکنید!
او با اشاره به بازدیدش از شهرک حصه، گفت: «طراحی همین‌جا به‌گونه‌ای است که زمین‌ها و فضاهای بسیار بزرگی را دیده‌اند و کار خوبی کرده‌اند. جدول‌کشی‌ شده  و قرار است در آینده ورزشی، آموزشی انجام شود؛ اما دولت پول ندارد. شهردار می‌گوید به من بدهید، من می‌سازم. خب بدهید به شهردار. »او ادامه داد «: شهردار می‌گوید من اتوبوس ندارم، اجازه بدهید 50 اتوبوس با این مشخصات از خارج وارد کنم. خب برو بیاور. باور کنید کارها به همین راحتی است؛ پیچیده نیست. من این را در دولت بارها گفته‌ام.»
 باستان‌شناسی، بازی را به کشاورزی باخت!
تنها جایی که وزیر در صحبت‌هایش اشاره‌ای تلویحی به باستان‌شناسی کرد، آنجا بود که گفت: «تپه تاریخی را به نام میراث زده‌ایم، به مردم ظلم کردیم! آخرین جایی که من رفتم، در کلاردشت با نماینده چالوس و نوشهر تپه‌ای رادیدیم که سال 42 وسط زمین کشاورزی کشاورزان به نام میراث سند خورده بود‌. این‌طوری بوده که گفته‌ایم تپه تاریخی است می‌توانیم از داخلش دفینه دربیاوریم تپه را ثبت کرده‌ایم و دیگر هیچ کس را راه نداده‌ایم. نه کسی می‌تواند کشاورزی کند و نه دست بزند. » ما که این صحبت‌های وزیر میراث را شنیدیم، حس کردیم نکند جلسه وزیر کار یا وزیر جهاد کشاورزی بوده و ما نمی‌دانستیم. اصلا چطور است که کشاورزی ارجح بر باستان‌شناسی شده در نظر وزیر میراث؟! او قاعدتا باید برعکس فکر کند!
 مردم حاشیه حریم میراث بدبختند!
ضرغامی تصریح کرد: «در این مملکت پدیده تملک بلای جان مردم شده؛ ما باید تملک کنیم، پول نداریم. باید زمین کشاورزی را پولش را بدهیم بگوییم برو! »او ادامه داد: «جایی را که بنای تاریخی اعلام می‌کنیم، حریم دارد. یعنی مردم در حاشیه آنجا بدبخت می‌شوند. من عمدا از این کلمات استفاده می‌کنم، چون بعضی از رسانه‌ها دوست دارند از من یک کلمه را بگیرند و برجسته کنند. من عمدا این مطالب را می‌گویم که حرفم منتشر شود. طرف خانه‌اش در یک کوچه بوده. کلنگی است. می‌خواهد بسازد، ما رفته‌ایم ته کوچه خانه شاعر محترمی را ثبت کرده‌ایم و گفته‌ایم مردم در حریم باید مقررات فاصله و حریم را رعایت کنید. بچه‌تان اگر می‌خواهد کنارتان بنشیند، نمی‌توانید خانه‌تان را بکوبید و بسازید. قوانین ما درست است. من نمی‌خواهم قوانین را زیر سؤال ببرم اما تکلیف این آدمی که اینجا متضرر می‌شود چیست؟»
 معوض‌ها را از جنگل‌ها‌ و مراتع می‌دهیم!
او تأکید کرد: «تملک بلای جان مردم شده. ما باید پول بدهیم برود جای دیگری. پول نداریم. من در همین کلاردشت هم دیدم پول که نیست. به کشاورزان گفتم: چه کار کنیم؟ خودشان گفتند: آقای ضرغامی این تپه را می‌بینی؟ تا آن کوه، متعلق به جنگل‌ها و مراتع است. معادل همین زمین، دو کیلومتر آن طرف‌تر به ما بده. من نگاه کردم دیدم راست می گویند! زمین خدا افتاده! برای کی می‌خواهیم؟ ما یک بار انقلاب کردیم یک بار باید مردم را راضی کنیم. یک بار باید بهشان نشان دهیم ما حرفتان را می‌فهمیم. فرماندار و شهردار بودند و همه بودند. گفتم خوبه؟ همه گفتند خوبه. هیچ‌کس نیست به این حرف‌ها گوش کند. از سال 42. نگاه کردم دیدم خب زمین خدا هست. گفتم چشم پیگیری می‌کنم. فردا آمدم در دولت همین‌طور مطرح کردم. بلافاصله آقای رئیسی گفت: این بهترین تصمیم است. چرا نمی‌کنید؟! خطاب به وزیر کشاورزی گفت. وزیر کشاورزی هم گفت خیلی خوب. درسته. یک یادداشت نوشت‌آورد به من داد. گفت آقا این یادداشت من. هر جا دیدی مردم این مشکل را دارند، زمین معوض از جنگل‌ها و مراتع نزدیک بهشان بدهید تا بروند کشاورزی کنند. من هم بلافاصله این موضوع را خبری کردم. حالا کسی می‌خواست برخورد سیاسی کند. تیتر زدند ضرغامی مثل احمدی‌نژاد زمین بین مردم توزیع می‌کند! بالاخره آن روزنامه هم باید نان بخورد. بله زمین توزیع می‌کنیم. زمین مردم را گرفتیم. می‌گوییم برو آن‌طرف‌تر این زمین را حکومت به تو می‌دهد.»
مدیر گردشگری کشاورزی چطور منصوب شد؟!
من دو هفته قبل بروجن بودم. ان‌شاءالله اصفهان و بروجن و چهارمحال و بختیاری و… همیشه با هم متحد باشند برای خدمت به اسلام و انقلاب. ان‌شاءالله مشکل آب برطرف شود. همه ما یکی هستیم. ید واحده هستیم. نباید این کمبودها برای ما مشکلات تاریخی ایجاد کند و نسل در نسل دشمن همدیگر شویم به خاطر آب. آنجا می‌رویم، روی اینجا مشکل دارند، اینجا می‌آییم روی آنجا مشکل دارند!
این بار روایت وزیر میراث بر محور گردشگری قرار گرفت و روایت یکی از تجارب را این‌گونه بیان کرد: «مردم کنار پارک بروجن نشسته بودند، من ماشین را نگه داشتم رفتم پرسیدم گفتند از اصفهان آمده‌اند. خانوادگی آمده بودند، پتو انداخته بودند، سرویس بهداشتی و همه چیز هم فراهم بود، راضی بودند. بروجنی‌ها دو تا تالاب دارند. می‌گویم همه چیز فراهم است. بروید مردم را جذب کنید بیایند اینجا بمانند. ما هم مجوز می‌دهیم. در اینترنت و اینستاگرامتان تبلیغات کنید. مردم بیایند شب بمانند صبح هم میوه بچینند. تالاب را هم ببینند. گفتند: خیلی خوبه ولی جهاد کشاورزی اجازه نمی‌دهد. با مدیرکل جهاد کشاورزی تلفنی صحبت کردم. از او پرسیدم: شما اجازه نمی‌دهید کسی در زمین کشاورزی‌اش مهمان بیاورد؟ از کجا این قانون را در آوردی؟ هی گفت آیین‌نامه. من این ویدیو را در صفحه اینستاگرامم گذاشته‌ام. گفتم آقای مدیرکل جمع کن آیین‌نامه را! 40 سال است با این آیین‌نامه‌ها دارید پدر مردم را در می‌آورید. من وزیر گردشگری‌ام. دارم به این مجوز می‌دهم. ضوابط نظارتی را هم می‌نویسم. نظارت هم می‌کنم. تو مدیر کل جهاد کشاوری هستی می‌گویی نمی‌شود؟! توی هواپیما نشستم برویم به سمت تهران، وزیر جهاد کشاورزی گفت من حرف شما را قبول دارم. برای فردی در وزارتخانه‌ام حکم زدم و شد مدیر گردشگری کشاورزی و در اختیار شماست. شما هم به عنوان یک مدیر بگذار این دو تا با هم رفیق شوند بروند کارها را انجام بدهند. گفتم منِ مدیر نمی‌گذارم. من حکم می‌دهم به مدیر شما. بیکاریم دعوا درست کنیم؟ به آقای شالبافیان گفتم حکم بده به همین فردی که منصوب وزارت جهاد کشاورزی است‌ که برود دو نبش بازی و مشکل را حل کند. زمین‌های کشاورزی افتاده! همه جای دنیا همین است. راحت یک مکان اقامتی می‌زنند مردم شب می‌آیند اقامت می‌کنند، صبح میوه می‌چینند پولش را می‌دهند. هم گردشگری رونق می‌گیرد هم کشاورزی.»
شهرک سلامت رفتم که ببینم گردشگری سلامت در اصفهان چگونه است
وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در ادامه افزود: «توصیه به خودم و به مدیران محترم استان این است که به حضرت عباس بسیاری از مشکلات در محل حل می‌شوند. تمام این مواردی که راجع به آب و این مسائل گفتید، درست است و ملی است وباید حل شود، باید اعتبار گذاشته شود و حل شود. توصیه‌ام خدمت شما فعالان اقتصادی اداری اتاق بازرگانی اصفهان این است که می‌دانم خیلی کارها می‌خواهید بکنید، دنبال تسهیلات و بودجه و وام نیستید. شما می‌خواهید موانع از پیش پایتان برداشته شود. من با شما ارتباط فراوان دارم و این موضوع را می‌دانم. همین امروز از شهرک سلامت بازدید کردم. فردی سرمایه‌گذار بود. من نمی‌شناسم. قضاوتی هم ندارم. برایم مهم بود ببینم گردشگری سلامت در اصفهان چطور شده، رفتم دیدم برادر عزیزی که فعال اقتصادی اصفهان است آنجا را راه‌اندازی کرده. آن چیزی که من دیدم، خوب بود. حالا اشکالاتی اگر هست بفرمایید برویم حل کنیم. او می‌گوید من یک ریال از شما نمی‌خواهم. فقط سنگ نندازید. »
 آقای فرماندار، ایده تربیت مباشرها‌ را از اصفهان شروع کنید!
او سپس ادامه داد: «یک مسلمان پیدا نمی‌شود (این اصطلاح من است اهانت به کسی نیست) این جور آدم‌ها را بنشاند بپرسد درد شما چیست؟ شما نه پول می‌خواهی نه وام. این همه کارآفرینی می‌کنی. دردت چیست؟ ما این سنگ را از جلوی پایت برمی‌داریم. من پیشنهادی به دولت دادم و گفتم آدم‌های بزرگی در کشور هستند کارهای بزرگی می‌خواهند انجام بدهند؛ ولی راه و چاه را نمی‌دانند. ما باید آدم‌هایی تربیت کنیم در سیستم اقتصادی‌مان که این کارها را انجام دهند. خواهشم این است آقای فرماندار شما تعیین پست مباشر را از اصفهان شروع کنید. یک مباشر تربیت کنید. آن آدم در سیستم شما مسئول این باشد که به محض این که فهمید یک آدم می‌تواند یک سری کارها را انجام دهد، بگوید تو بالای سر کارت باش، همه کارهایت را من می‌کنم. مجوزهایت را من می‌گیرم. موانع را من برطرف می‌کنم. تا فکر و ذکر و قدرت و پولت را بگذار برای کاری که می‌خواهی انجام بدهی. »روایت وزیر به اینجا رسید که گفت: «ما باید اجتهاد مدیریتی داشته باشیم و دعواها را بین خودمان حل کنیم. ببینیم نیازهای فوری‌مان چیست و خودمان با هماهنگی با دستگاه‌ها حل کنیم. همین شهرک حصه که الان به دلیل مشکلی که با اوقاف دارد، تکلیفش مشخص نمی‌شود. آنجا کلی آسیب‌های اجتماعی ایجاد شده؛ مواد مخدر، قاچاقچی‌ها هستند، مردم را عاصی کرده‌اند. ما خانه یک شهید رفتیم بیرون آمدیم. دیدیم مردم جمع شده‌اند و دارند به درستی اعتراض می‌کنند. پیگیری کردم از اوقاف. من شنبه جلسه دارم با آقای خاموشی و باید مسئله اوقاف را برای این شهرک‌ها حل کنیم. ایشان گفت حل کرده‌ایم. گفتم: یعنی حل شده؟ مدیرکل اوقاف اینجا گفت حل شده. من شنبه دوباره پیگیری می‌کنم. باید زودتر تکلیف مردم را مشخص کنید. معوض بدهید. نهایت این است که به اوقاف سند معوض بدهید. همین کاری که برای جهاد کشاورزی کردیم. تو را به حضرت عباس زمین خدا افتاده در بیابان! یک جای مناسب به اوقاف بدهید. مثل کاری که ما در گردشگری کشاورزی کردیم. تکلیف مردم را مشخص کنید! »