به گزارش اصفهان زیبا؛ ناخودآگاه(ناهشیار) مسئول تمام تجربیات، خاطرات، نیازها و موضوعات سرکوب شده و فراموش شدهای هستند که دستیافتنی نیستند و خارج از آگاهی است طبق تحقیقات دانشمندان 97 درصد تصمیمات انسان بر مبنای ضمیر خودآگاه است.
گاه اتفاق افتاده یکسری رفتارهایی انجام دادهایم که بعدا متوجه میشویم دست خودمان نبوده است.
اما، برای اینکه این دست خودم نیستها، دست خودم شود، باید آنها را بشناسیم و کنترل کنیم.
حال برای اینکه بیشتر با ضمیر ناخودآگاه آشنا شویم، مثالی میآورم. برای اولین بار که قرار است قورمه سبزی درست کنید حواستان را جمع میکنید که پخت غذا را یاد بگیرید و شش دانگ حواستان هست که غذا شور، بینمک یا بیمزه نشود، ولی بعد که پخت غذا را یاد گرفتید، به راحتی میتوانید قورمه سبزی خوشمزه بپزید.
اندازه نمک، لوبیا، سبزی مورد نیاز در غذا را میدانید
در این صورت چه کسی غذا پختن شما را کنترل میکند؟ مسلما ضمیر ناخودآگاه.
موقع آموزش رانندگی نیز ابتدا تمام حواستان را جمع میکنید و مراقب هستید که اتفاقی نیفتد و درست رانندگی کنید، ولی بعد از مدتی به راحتی میتوانید رانندگی کنید و حتی در حین رانندگی موزیک گوش کنید، صحبت کنید، تلفن جواب بدهید و…
اما ضمیر ناخودآگاه نیاز برنامهریزی دارد، که با رعایت اصولی میتوانیم ضمیر ناخودآگاهمان را برنامهریزی کنیم:
خودهشیاری
اصل خودهشیاری، به این مفهوم است که لحظه به لحظه حواسمان به خودمان باشد و مراقب کانالهای ورودی اطلاعات به ذهن ناخودآگاهمان باشیم.
باید سعی کنیم زیباییها را ببینیم، مثبتها را بشنویم، بوهای خوش و معطر را استشمام کنیم، غذاهای لذید و خوشمزه بخوریم و چیزهای لطیف و دوستداشتنی را لمس کنیم.
ضمنا سعی کنیم جنس افکارمان مثبت باشد و در زمانی که ورودی ذهنمان مثبت و انرژی بخش باشد، طبیعتاً خروجی هم متناسب با ورودی خواهد بود.
استفاده از تمرکز
تمرکز بر یک فکر یا اندیشه مثبت، بر روحیه انسان تاثیر مثبتی دارد و برعکس تمرکز بر روی یک اندیشه منفی تاثیر بد و ناخوشایندی را در روحیه انسان میگذارد.
ذهن ما، هم میتواند به موضوعات خوب و مثبت فکر کند مثل «برنده شدن در مسابقات المپیک یا قبول شدن در آزمون کنکور» و هم میتواند به موضوعات ناخوشایند و منفی فکر کند مثل «صحنه یک تصادف دلخراش».
اگر تمرکز بر بدبختی و عدم موفقیت باشد، ذهن آن را جذب خواهد کرد و اگر تمرکز بر خوشبختی و موفقیت باشد، آن را جذب خواهد کرد.
علت اینکه بعضی افراد علیرغم تلاشی که میکنند به چیزی نمیرسند، به خاطر این است که بلد نیستند به چیزهای خوب و مثبت فکر کنند.
استفاده از سوالات با بار مثبت
سعی کنیم از کلمه «چرا» کمتر استفاه کنیم چون بار منفی دارد و به جای آن از کلمه «چگونه» که بار مثبتی دارد، استفاده کنیم.
مثلاً نگوییم: «چرا من اینقدر بدبختم» چون با مطرح کردن این سوال بیشتر احساس ناامیدی و غمگین میکنیم، بهتر است اینطور از خودمان سوال کنیم: «چگونه است که من خوشبخت نیستم؟»
ضمیر ناخودآگاهمان به دنبال جواب میگردد تا بالاخره به جواب سوالامان برسیم و مشکل رفع شود.
به کار بردن جملات تأکیدی مثبت
هر جمله و عبارتی که به زبان میآوریم و یا از ذهن ما میگذرد یک پیام برای ضمیر ناخودآگاه است.
اگر عبارتی که به زبان می آوریم، بار مثبتی داشته باشد دقیقاً شرایط خوب و مثبتی متناسب با آن عبارت برای ما ایجاد میشود.
زمانی که شما عبارت من یک آدم موفقی هستم، یا من سالم و سلامت هستم، من شاد و پر انرژی هستم را بیان کنید، چه تاثیری بر روی شما دارد؛ مسلماً یک تاثیر خوب!
حال اگر جملات و عباراتی از قبیل: «من بیمار هستم»،«من غمگین و بیانرژی هستم»، این عبارات چه تاثیری بر روی شما دارد؟
مطمئناً تاثیر بد و منفی خواهد داشت. پس بیان کردن عبارات مثبت و منفی ضمیر ناخودآگاه ما را تحت تاثیر قرار میدهد و چه بهتر که ما عبارات و جملات مثبت را بهکار بریم.
ضمیر ناخودآگاه با توجه به پیامهای دریافتی، کائنات را با آدمی همراه میکند و همان شرایط را برای انسان به وجود میآورد.
تصویرسازی ذهنی
زمانی که ما تصویر زیبایی از آینده، موفقیت، سلامتی و… را در ذهن خود خلق کنیم، دقیقاً همان تصویر در ضمیر ناخودآگاه وارد میشود و ضمیر ناخودآگاه عین همان تصویر را در دنیای واقعی برای شما بهوجود میآود.
دکتر الهه حاجصادقی
متخصص طب سوزنی و پژوهشگر طب سنتی















