به گزارش اصفهان زیبا؛ به نقل از خبرگزاری ایمنا، در تماس با منزل کیومرث پوراحمد اعلام شد که جزئیات دقیق در اختیار نیست، اما این خبر درست است که این کارگردان سینمای ایران، امروز چهارشنبه شانزدهم فروردینماه از دنیا رفته است.
این فیلمساز متولد سال ۱۳۲۸ در نجفآباد استان اصفهان سال گذشته فیلم «پرونده باز است» را ساخت که در جشنواره فجر شرکت داشت.
«تیغ و ترمه»، «کفشهایم کو؟»، «۵۰ قدم آخر»، «اتوبوس شب»، «نوک برج»، «گل یخ»، «خواهران غریب»، «به خاطر هانیه» و «بیبی چلچله» از فیلمهای سینمایی این کارگردان هستند. او در تلویزیون هم سریالهای ماندگار «قصههای مجید» و «سرنخ» را ساخته بود.
زندگینامه
پوراحمد بیستوپنجم آذر پا به این دنیا گذاشت. مادرش پرویندخت یزدانیان، بیبی مشهور و محبوب قصههای مجید بود و پدرش خدابخش پوراحمد. وی کودک درونگرایی بود و بیشتر به کتابها علاقه داشت. او در برنامه خندوانه درباره دوران کودکیاش گفت:
«ما نجفآبادی هستیم و من آنجا به دنیا آمدم، اصفهان که آمدیم در مدرسه و محله لهجه مرا مسخره میکردند، چون لهجه ما با اصفهانیها فرق دارد. من هم از لهجه اصفهانی خوشم نمیآمد، لکنت زبان هم داشتم، به همین خاطر همهاش در خانه بودم و مشق مینوشتم و به مادرم کمک میکردم. تا سنم رفت بالاتر و با کتاب آشنا شدم. درسم خیلی خوب نبود، فضای مدرسه زمان ما خیلی بد و تلخ بود، من لکنت زبان داشتم و زبانم میگرفت، فارسی را باید از رو میخواندیم و من زبانم میگرفت، معلم با چوب میزد توی سرم و میگفت چرا ادا اطوار درمیآوری، یا انشا که میخواندم زبانم میگرفت و…»
اولین آجرهای بنایی که پوراحمد ساخت
عشق به سینما، داستان، قصه گفتن و قصه ساختن از همان سالهای نوجوانی و جوانی سروکلهاش پیدا شد. پوراحمد جوان گوشهگیر و خلوتنشینی بود و شاید همین ویژگی باعث شد به دنیای قصهها پناه ببرد و بعدها آثاری بسازد که همگی روایتهایی قوی و گیرا دارند. بیشتر وقتش به خواندن رمان و شعر و دیدن فیلم میگذشت. به گفته خودش فیلم را میدید، بعد راه میافتاد و در نشریهها دنبال نقدهایش میگشت و دوباره میدید تا درک عمیقتری از آن داشته باشد. همین فعالیتها و همین تفریحهای ساده، آجرهای جهانی شدند که او ساخت. جهان فیلمهایی ساده و در عین حال فراموشناشدنی.
ورود پوراحمد به سینما
پوراحمد در دانشگاه رشته موردعلاقهاش را انتخاب کرد، کارگردانی سینما. بعدها با نقدنویسی در نشریههایی مانند ماهنامه فیلم، رسماً وارد دنیای فیلمها شد تا مسیر خودش را بسازد. مسیری که از دستیاری در فیلم «آتش بدون دود» در کنار نادر ابراهیمی شروع شد و به کارهایی ماندگار مثل قصههای مجید و خواهران غریب رسید.
قصههای مجید؛ قله مرتفع آقای کارگردان
«قصههای مجید» در تلویزیون نقش آهنربا را ایفا میکرد؛ مرزهای گروه هدفش را که نوجوانها بودند شکست و بزرگسالان را هم پای آن قصههای شیرین نشاند. قصههایی که از ادبیات و از قلم هوشنگ مرادیکرمانی به دنیای نمایش آمده بودند. پوراحمد با مجید و بیبی به شهرت رسید. او این داستانها را از کرمان به اصفهان برد و به سادهترین و گیراترین شکل ممکن ساخت. هنوز هم شنیدن اسم قصههای مجید روی لبها لبخند میسازد و آدمها را به گذشته میبرد.
خواهران غریب، قله بعدی
فیلم خاطرهانگیز «خواهران غریب» در سال ۱۳۷۴ نشانه دیگری بود بر ظهور یک کارگردان توانا در دنیای کودک و نوجوان و بزرگسال. او خواهران غریب را براساس رمانی به همین نام، نوشته «اریش کستنر» ساخت؛ فیلمی که درخشان عمل کرد و بار دیگر نام پوراحمد را بر سر زبانها انداخت. خواهران غریب در کنار شهرتی که به خالقش بخشید، برای او جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را در جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد. این فیلم در گیشه هم درخشید و با ۱۴۱ میلیون تومان فروش، در صدر پرفروشهای سال ۱۳۷۵ ایستاد.
همچنان در اوج
پوراحمد بعد از خواهران غریب به سراشیبی نیفتاد؛ او مجموعه معمایی «سرنخ» را در تلویزیون ساخت و بار دیگر افراد را پای تلویزیون نشاند. ساخت «شب یلدا» در سال ۱۳۸۰، ادامه مسیر موفقیتهای آقای کارگردان بود؛ فیلمی که این بار نه از قصهها و رمانها، بلکه از زندگی خود کارگردان سرچشمه گرفته بود. «اتوبوس شب» هم سال ۱۳۸۵ ساخته شد و مثل بقیه آثارش حرفهایی برای گفتن داشت.
آنچه پوراحمد را ماندگار کرد
پوراحمد روایت را میشناخت، دید خوبی از جامعه داشت و کارهایش با زبانی ساده و روایتی جذاب بیننده را جذب میکرد. همین ویژگیها بود که او را ماندگار کرد. آثار او در عین اینکه از زمانه خود میگوید، تاریخ انقضا ندارد، برای کودکان و نوجوانان نسلهای مختلف خاطرهسازی کرده و عموماً از رمانها برگرفته شده است. آثاری مانند «قصههای مجید»، «شرم»، «اتوبوس شب» و «نان و شعر» هنوز از زیباترین آثار کودک و نوجوان به شمار میرود.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که او در کارهایش دغدغه همهشمولی را نشانه گرفت و همزادپنداری بخش عظیمی از مخاطبان را برانگیخت. در لنگرگاه به خشونت خانگی پرداخت؛ به اینکه امنیت در چهاردیواری خانه چه موضوع بزرگ و مهمی است. در قصههای مجید زبان بچهها شد و از دردسرهایشان گفت؛ از خشونت جاری در مدرسهها و فضایی تاریک که بچهها را میترساند و دلزده میکرد. دغدغههای او از دل جامعه برآمده بود و همین کارهایش را به موفقیت میرساند.
پوراحمد از نگاه اهالی سینما
اصغر فرهادی: «کیومرث پوراحمد از جمله افرادی است که هر چه میگوید روی ماجراست و در پشت آن چیزی نیست. او در همه گونههای سینمایی فیلم ساخت و این از خصوصیات وی محسوب میشود. این کارگردان بعد از «قصههای مجید» خود را به آن نوع سینما محدود نکرد، بلکه سعی داشت فیلمهای دیگری را هم کار کند. او همیشه جز اولین کسانی بود که بعد از ساخت فیلمهایم به من زنگ میزد و تبریک میگفت.»
علیرضا داوودنژاد: «در این کشور ۷۰ میلیونی چند نفر از خواب بلند شدهاند و چند نفر از آنها قصه مینویسند و چند تا از این قصهها فیلم میشود و اینکه از میان فیلمهایی که بر اساس قصهها نوشته میشود، چه تعداد مخاطب پیدا میکنند. ما هنرمندی استثنایی داریم که دوستش داریم.»