به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهان با اینکه همواره شهر هنرپروری بوده و هست، چند سالی است که در حوزه سینما و تلویزیون نقشی در کشور ندارد. گویی اصفهان همانند اکثر شهرهای دیگر ایران، در این حوزه تحت سایه تهران رفته است. در یکی از مصاحبههای اخیر این صفحه به این نکته اشاره شد که سینمای ایران تبدیل به سینمایی تکلهجهای شده است که این موضوع برای کشوری همانند ایران که از تنوع قومی و فرهنگی برخوردار است، نگرانی محسوب میشود.
امروزه بیش از هر زمان دیگری لازم است نهادهای متولی حوزه تصویرو رسانه در نشان دادن فرهنگهای مختلف این سرزمین همت ویژهای به خرج دهند؛ اما هستند کسانی که منتظر ابلاغیه و حمایت از سوی نهادهای مختلف نماندهاند و خود بهصورت مستقل به ساخت آثاری روی آوردهاند. فیلم سینمایی «مافیای شجاعان» یکی از آثاری است که به همت جمعی کوچک اما با اهدافی بزرگ در اصفهان ساخته و در سیوششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به نمایش درآمد. این فیلم با استقبال گسترده داوران نوجوان روبهرو شد و توانست در دو بخش (دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه) و (جایزه ویژه دبیر جشنواره) در اختتامیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان بدرخشد. به همین مناسب با محمدرضا شیخبهایی، تهیهکننده، مریم مدرس، کارگردان و حامد گلناری، نویسنده این اثر گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
اساسا چون در اصفهان اثری تولید نمیشود، تیمهای تولیدی چندانی وجود ندارند. تیم شما چگونه شکل گرفت و توانست منجر به ساخت اثری مانند «مافیای شجاعان» شود؟
شیخبهایی: سال 1395 تیم حلقه صد تشکیل شد. ستاد جبهه فرهنگی انقلاب کارگروههایی تشکیل داده بود که یکی از این کارگروهها تحت عنوان «فیلمسازان» بود. این کارگروه دو سالی فعالیت داشت و جشنوارهای هم به اسم «بهشت در قاب تصویر» داشت. بنده نیز دبیر جشنواره سوم بودم. وقتی وارد ستاد جشنواره شدم، گفتم شرطهایی دارم ازجمله اینکه در کنار برگزاری جشنواره تولید نیز داشته باشیم. آن موقع بودجه تولید فیلم 50 میلیون تومان و برای برگزاری جشنواره نیز 50میلیون تومان تعیین شد. با توجه به این بودجه، برای تولید اثر فراخوان دادیم. با توجه به آن فراخوان، چند فیلمنامه به دست ما رسید که از بین آنها چند فیلمنامه انتخاب شد. در همین حین دوستان اعلام کردند که بودجه برگزاری جشنواره افزایش پیداکرده است و به همین دلیل، بودجه تولید کاهش یافت. این ماجرا همینگونه پیش رفت تا اینکه دوستان اعلام کردند بودجه تولید را نمیدهند.
آن موقع من و خانم مدرس در پیشتولید یک فیلم صدثانیهای بودیم. با آنکه پولی نداشتیم، اما به سمت تولید آن رفتیم و اینگونه کار اول مشترک ما ساخته شد. اثر به جشنواره صد راه پیدا کرد و آنجا جزو یکی از آثار منتخب مردم شد. با همین روش کار تولید کردیم و 15 تا 20 اثر کوتاه در ژانرهای متفاوت و با آدمهای مختلف تولید شد و در این میان، کار خانم مدرس از همه بهتر بود. بعد از ساخت آثار کوتاه با خود گفتیم مجبوریم به سمت ساخت فیلم بلند برویم. برای اینکه کار بلند تولید کنیم، جلساتی تشکیل دادیم که ماحصل آن فیلمنامه «مافیای شجاعان» بود. آقای شفیعی هم از تهران تازه برگشته بودند و در حوزه تهیه به کمک ما آمدند. «مافیای شجاعان» ساخته شد؛ ولی با استانداردهای مدنظرمان خیلی فاصله دارد.
چه چالشهایی در مسیر تولید داشتید؟
شیخبهایی: موانع بسیاری برای تولید یک اثر وجود دارد. برای مثال با توجه به اینکه تجربه اول ما در ساخت یک فیلم بلند بود، در ضبط این پروژه حدود 120 دقیقه راش داشتیم که قابلیت تبدیل به یک مینی سریال چهارقسمتی را داشت و تبدیل این 120 دقیقه به 90 دقیقه برای حضور در جشنواره بسیار سخت بود.
بعد از تولید اثر، با مشکل بازار روبهرو شدیم؛ اینکه چهکسی حق پخش اثر را قبول میکند و موضوعاتی از این قبیل. در حین فرایند تولید و پستولید «مافیای شجاعان» چند اتفاق افتاد؛ از جمله تغییر دولت. چون توافقاتی با سازمان سینمایی سوره داشتیم؛ اما قراردادی نداشتیم. نه با حوزه هنری نه با سازمان سینمایی فارابی.
در دولت آقای روحانی طرح را به تهران میفرستادیم؛ ولی جوابی دریافت نمیکردیم. در دولت شهید رئیسی طرح تصویب میشد، ولی منجر به قرارداد نمیشد. یا منجر به قرارداد میشد؛ اما پولی پرداخت نمیشد.
نگاه این افراد به تولید چگونه است؟
شیخبهایی: برای تولید فیلم یا سریال در تهران هزینه چند میلیاردی میشود؛ ولی برای تولید همان اثر در شهر دیگری مثلا صد میلیون هزینه میکنند. نگاه این است که طرف شهرستانی است.
همچنین فرد تهرانی دسترسیاش به این نهادها نزدیکتر است. در واقع فرایندها فرایند درستی نیست؛ مثلا مقداری پول به یک نهاد مرتبط به فیلمسازی تعلق میگیرد و این نهاد نیازی به این ندارد که اگر آن پول را در پروژهای مصرف کرد، سرمایهاش برگردد. در حال حاضر فرایند فیلمسازی در کشور ما اینگونه شده است.
حوزه هنری بزرگترین سینمادار کشور است. اما روندش اینگونه است که در سالنهای خود فیلمهای کمدی پرفروش را اکران و از این طریق هزینه ساخت آثار بهقولمعروف بچهمذهبیها را فراهم میکند.
مدرس: وقتی دولت عوض شد، همه مدیران به ترتیب عوض شدند و تغییرات زیادی که در بدنه مدیریت شکل گرفت، برنامههای ما را دچار تغییر و تحول کرد.
در نشست خبری جشنواره به اینکه نکته اشاره کردید که بخشهایی از جمله بخشهای مربوط به پدر ارمیا حذف شده است. آیا محدودیتی در زمان فیلم وجود داشت؟
مدرس: محدودیت جدی داشتیم؛ چون به ما گفته شده بود فیلم باید حداکثر 90 دقیقه باشد. اما وقتی جدول پخش فیلمها منتشر شد، دیدم که فیلمهایی با زمان بیشتر از 90 دقیقه نیز در جشنواره حاضر بودند. وقتی آثاری با زمان بیشتر از حد مجاز وجود دارد، پس چرا باید 20 دقیقه از فیلم من کم بشود؟ این موضوع البته شاید در بعضی از نکات به نفع فیلم شد؛ اما صحنههای مهمی از داستان حذف شد و قطعا این موضوع به اثر ضربه وارد کرد. اگر کسی نقدی به تدوین اثر داشته باشد، من میپذیرم. اما در اکران مخاطبان از اثر استقبال خوبی کردند. نقد دیگری که به جشنواره دارم این است که چرا قبل از اکران اثر، فیلم کوتاه اکران میشد؟ چرا باید چنین تصمیمی گرفته شود؟
همچنین چیزی که در جشنواره به چشم آمد تبعیض بود؛ به حدی که ما در هر مرحلهای با این موضوع مواجه بودیم. ما حتی نمیدانستیم اختتامیه چه زمانی است.
شیخبهایی: شکل برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان کمی عجیب است. مثلا من بهعنوان تهیهکننده اثر از زمان برگزاری نشست فیلم اطلاع نداشتم و یکی از رفقایم به من این موضوع را اطلاع داد. این دیگر خیلی بدیهی است که زمان اکران و نشست فیلم باید به عوامل آن اطلاع داده شود. به نظر میرسد نحوه مواجهه دوستان با «مافیای شجاعان» دستگرمی بوده است؛ اما شکر خدا استقبال مخاطبان از فیلم خوب بود.
ایده ساخت «مافیای شجاعان» از کجا شکل گرفت؟
گلناری: دوستان در حلقه صد بعد از ساخت آثار کوتاه به نتیجه رسیدند که باید نسبت آثار قبل، اثری متفاوت تولید کنند؛ چون نمیشود همیشه فیلم کوتاه ساخت. طی جلسات مختلفی به سه ایده 50 دقیقهای رسیدیم. یکی از آن سه ایده، «مافیای شجاعان» بود. طی دو هفته فیلمنامه آماده شد. ایده اثر یک فکر دستهجمعی بود. این اثر، یک نسخه سریالی دارد که در نسخه سریال به دوران کودکی ارمیا همایی پرداخته شده است.
در کشور ما خیلی به بحث طلسم و جادو پرداخته نمیشود. به نظر میرسد اساسا ترسی در طرح این موضوعات حتی توسط نویسندگان وجود دارد. پیشزمینه شما راجع به این موضوع چه بوده است که به ساخت چنین اثری روی آوردید؟
شیخبهایی: نکته مثبت فیلم احتمالا همین موضوع است. ما در ادبیات دینی خود مسائلی مثل غیب و چشم برزخی داریم و این چیزی است که یک بچه مسلمان باید به آن اعتقاد داشته باشد. دعوا سر جن و روح نیست. دعوا سر بطن است و نه ظاهر. همهچیز ظاهر نیست. اگر در کنار ظاهر به باطن نیز اعتقاد داشته باشی، رفتارت متفاوت میشود.
نکتهای که گفتید خیلی مرزی است. احتمال ندادید مخاطب نوجوان نتیجه عکسی از تعریف شما بگیرد؟
شیخبهایی: در کشور ما ترسی وجود دارد که پرداختن به چنین موضوعاتی نتیجه عکس داشته باشد. برای همین سراغ ساخت چنین آثاری نمیروند؛ چون میترسد مردم وارد وادی غیب و طلسم بشوند. من چنین چیزی مشاهده نمیکنم. اتفاقا چون در مملکت ما ایمان به غیب کم است، باید به دنبال ساخت آثار درستی راجع به این موضوع باشیم.
چالش شما در انتخاب بازیگر چه بود؟ چون به نظر میرسد بازیگر نقش ارمیا درنهایت نتوانست برای بچهها قهرمان بشود؛ گویی بازیگر برای بازی به خود فشار میآورد و نقش در مشتش نبود.
مدرس: بازخورد شما برای من جالب است؛ اما نمیدانم چرا چنین بازخوردی برای شما به وجود آمده؛ چون اتفاقا بازیگر اصلی، نقش در مشتش بود. من به جز یکی دو فیلم، اکثر فیلمهای جشنواره را تماشا کردم و بیشترین همراهی بچهها را برای «مافیای شجاعان» و سکانس آخر دیدم.
شیخبهایی: شاید به این دلیل باشد که «مافیای شجاعان» یک نسخه سریالی هم دارد و نسخه سینمایی امتداد سریال است؛ چراکه ما در شروع نسخه سینمایی هم میبینیم که ارمیا همایی با همه بچهها متفاوت است. مسیری که ارمیا در طول 90 دقیقه طی میکند تا تبدیل به قهرمان شود، در نسخه سینمایی نیست. چون نوجوان ما دارد ادامه سریال را میبیند، نه یک داستان خام را.
شاید میشد از موسیقی در برخی از صحنهها بیشتر استفاده کرد و میزان تأثیرگذاری را بالاتر برد. آیا مسئله بودجه بر این موضوع تأثیرگذار بود یا مسئله چیز دیگری بود؟
شیخبهایی: به دلیل هزینه زیاد ما سراغ آهنگسازهای برتر نرفتیم. ما چند آهنگساز در این پروژه عوض کردیم. چون درک مشترک برای تولید موسیقی بسیار مهم است. قاعدتا اگر میتوانستیم آهنگساز بهتری پیدا کنیم، احتمالا به نتیجه بهتری میرسیدیم.
ما در داستان شاهد حضور مادر نقش اصلی فیلم بهصورت کوتاه هستیم و به نظر میرسد حضور مادر نتوانسته کمکی به پیشبرد داستان داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
گلناری: انتظار داشتم که پرسیده شود پدر کجای این داستان قرار دارد. بههرحال داستان در مدرسه روایت میشود و ما نیز طبیعتا نمیتوانیم مدام از مدرسه به خانه کات بزنیم؛ زیرا این سؤال پیش میآید که ارمیا شبها کجا میخوابد. از طرفی هم نمیتوانیم زیاد سکانسهای داخل خانه داشته باشیم. ارمیا در خانه بیشتر دنبال نقشه کشیدن برای حل مشکل موجود است. اگر میخواستم به حضور مادر بیشتر بها دهم، حداقل پانزده تا بیست دقیقه به فیلم اضافه میشد. اما حضور کوتاه مادر در داستان اتفاقا جدی است؛ چراکه قول ارمیا به مادر باعث میشود از انجام یک سری کنشها دوری کند؛ بنابراین توانستیم از حضور کم مادر عصاره خوبی دریافت کنیم.
چه برنامهای برای اکران «مافیای شجاعان» دارید؟ ترجیح شما برای اکران، اکران سینمایی است یا پخش در شبکههای تلویزیونی؟
شیخبهایی: قصد اکران که حتما داریم؛ ولی «مافیای شجاعان» یک ورژن سریالی نیز دارد. اگر اکران سینمایی به نتیجه نرسید، ورژن سریالی را میشود در اختیار شبکههای سیما قرار داد.
ارزیابی شما از فضای تولیدی در اصفهان و نقش نهادهای سینمایی حاضر در اصفهان چیست؟ «مافیای شجاعان» تا چه میزان میتواند نهادهای فیلمسازی حاضر در اصفهان را تشویق به ساخت آثار بیشتری کند؟
شیخبهایی: در جواب سؤالهای قبلی عرض کردم که فرایند سینمای کشور سالم نیست. گردش مالی در سینما یکچیز قیچیشده است و وسط قیچی دولت را قرار دادهاند. جالب است که آثاری مثل «فسیل» و «هتل» گردش مالی سالمی دارند؛ زیرا عواملش با فروش خوب و بالای اثر خود اقدام به ساخت اثری دیگر میکنند. اما برای بقیه کار سخت است. چه باید کرد؟ سرمایهگذاری؛ یعنی در اصفهان همانند تهران، سرمایهگذار دولتی بیاید و پای کار بایستد. در جلساتی که از چند سال قبل با مسئولان اصفهان داشتم، مدام این نکته را میگفتم که ما باید هرسال در جشنواره فجر سالی یک تا دو اثر داشته باشیم. قولی که آقای سیدیننیا سال گذشته در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر در اصفهان داد، الان بایستی از طرف شما خبرنگاران و روزنامهنگاران پیگیری شود. اگر قرار است امسال به این قول عمل شود، باید ضبط آن اثر از الان شروع شده باشد.
من در شورای رسانه شهرداری اصفهان مدت مدیدی پیگیر بودم که در سازمان شهرداری اصفهان یک سازمان هنری رسانهای راهاندازی شود؛ اگر میخواهیم جشنواره موفقی داشته باشیم، باید در تولید هزینه کنیم.
در اصفهان جلوههای تمدنی بسیاری وجود دارد. لهجه اصفهانی در حال حذف شدن است. اگر پول درستی در این صنعت هزینه کنیم، هم بازگشت سرمایه خواهیم داشت، هم باعث اشتغال سالم خواهد شد، هم باعث ترویج هنر میشود و هم جنس شهر متفاوت میشود؛ برای مثال الان تعداد محدودی فیلمنامهنویس در اصفهان داریم؛ اما اگر سرمایهگذاری صورت بگیرد و این تعداد بیشتر بشود، خواهیم دید که چقدر تراز فرهنگی شهر اصفهان متفاوت میشود. از آنطرف ساختار فرهنگی کشور ما به علت سرمایهگذاریها در تهران، کاملا تهرانی شده است. اگر شما برای فرهنگت نتوانی اثر تولید کنی فرهنگت حذف میشود و تمام. نمونه بارز آن لهجه ماست.
راه سومی هم هست و آن برگزاری درست جشنواره است. یعنی بتوانند تا چند سال آینده سرمایهگذار خارجی به آن اضافه کنند. یعنی پخشکننده خارجی بیاید و حق پخش آثار را بخرد.
با توجه به بازخوردی که از مخاطب نوجوان خود گرفتید، چقدر ساخت اثر برای این رده سنی برای شما اهمیت پیدا کرده است؟
گلناری: من نیز تحت تأثیر واکنش نوجوانان به «مافیای شجاعان» قرار گرفتم. نکته جالبی که در این خصوص وجود دارد این است که وقتی ما خودمان اثر را تماشا میکنیم، به آن انتقاد میکنیم؛ اما وقتی بچهها آن را میبینند، از تماشای اثر لذت میبرند. چرا؟ چون ما که بیشتر فیلم و سریال میبینیم و از جزییات فنی خبر داریم، نگاهی فنی به آثار داریم؛ اما بچههای ما این دید را ندارند. برای کودک و نوجوان قصه مهمتر است که از اتفاق این موضوع خیلی اصیل است. همین اصیل بودن مرا به نوشتن در این حوزه ترغیب کرده است. اما در کل دوست ندارم نویسندهای باشم که فقط در حوزه کودک و نوجوان بنویسم.
اگر بنا باشد فیلم را یک بار دیگر بازنگری کنید، به چه نکاتی توجه میکنید؟
مدرس: شاید برخی بخشهای موجود در فیلم را حذف کنم که اثر ریتم بهتری به خود بگیرد. چراکه در نسخه موجود یک جاهایی قابلیت حذف دارد. مانند سکانسی که پروفسور دنبال منشأ به وجود آمدن ترس میان بچههاست. شاید لازم نباشد که همه این صحنهها را داشته باشیم و میشود یک سری از آنها حذف کرد. اما شاید یک سری از سکانسهایی را که در نسخه حاضر وجود ندارد، به اثر فعلی اضافه کنم.
شاید توقعی که از این اثر بهعنوان یک اثر اصفهانی وجود داشت، این بود که توجه ویژهتری به لهجه شود؛ اما بهجز مدیر مدرسه لهجه خاصی در فیلم ندیدیم. آیا این تصمیم شما بوده، یا شرایط اینگونه پیش رفت؟
مدرس: اتفاقا ما دوست داشتیم در فیلم تهلهجه را داشته باشیم. اما بازیگر اصلی ما اصفهانی نبود و از اطراف شهر اصفهان بود. از آنجایی که لهجه آنها با ما بهطورکلی متفاوت است، تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که لهجه اصلی بازیگرمان را حذف کنیم. سایر بچهها نیز به داشتن لهجه مقاومت داشتند و از آنجایی که شخصیت اولمان هم لهجه نداشت، برایمان دیگر داشتن لهجه در فیلم موضوعیت نداشت.