به گزارش اصفهان زیبا؛ کارگران روزمزد خیابانی در ایران، گروهی از افراد هستند که بهطورمداوم در خیابانها و چهارراهها به دنبال کارهای موقتی میگردند. این کارگران اغلب در مشاغلی چون ساختوساز، نظافت منازل، حمل بار، باغبانی و برخی خدمات فنی سبک مشغول به فعالیت هستند. روزهای کاری آنها معمولا با انتظار طولانی برای یافتن کارفرما آغاز میشود و درصورتیکه شانس بیاورند و کارفرما پیدا کنند، ساعتها به انجام فعالیتهای فیزیکی سخت و طاقتفرسا مشغول میشوند.
دستمزد پایین و ناپایداری شغلی
یکی از مشکلات اصلی که این گروه از کارگران با آن روبهرو هستند، دستمزد پایین و ناپایداری شغلی است. بسیاری از کارگران روزمزد با چالشهای مالی زیادی مواجهند؛ زیرا درآمد آنها اغلب زیرخط فقر است. در فصولی که تقاضا برای خدمات آنان کاهش مییابد، بسیاری از این افراد با مشکل تأمین نیازهای ابتدایی زندگی مانند خوراک و مسکن مواجه میشوند. این کارگران که بیشتر شغلهای آنها ماهیت موقت و غیررسمی دارد، اغلب در شرایط سخت اقتصادی فشارهای مضاعفی را تحمل میکنند.
نبود حمایتهای قانونی و اجتماعی
یکی دیگر از مشکلات بزرگ کارگران روزمزد خیابانی، نبود حمایتهای قانونی و اجتماعی است. این افراد به دلیل ماهیت غیررسمی شغلشان، از بسیاری از حقوق قانونی مانند بیمه تأمین اجتماعی، مرخصی، بیمه بیکاری و سایر مزایا محروم هستند. کارگران روزمزد به دلیل عدم برخورداری از قراردادهای رسمی، همواره در معرض استثمار و نقض حقوق خود قرار دارند. بسیاری از کارفرمایان حتی به تعهدات خود در قبال پرداخت دستمزد نیز عمل نمیکنند و گاهی با تأخیر یا پرداخت ناقص، این افراد را در شرایط دشوارتر قرار میدهند.
یک کارگر روزمزد ۴۵ساله میگوید: «من هر روز از صبح تا شب دنبال کار میگردم. بعضی وقتها چند روز هم بدون کار میمانم. وقتی هم که کار پیدا میکنم، نه بیمه دارم، نه حقوقم مشخص است. ماهها کار میکنم؛ اما هیچ ضمانتی نیست که دستمزدم را سر وقت بگیرم. فقط کارهایی مثل حمل بار یا نظافت ساختمانها را انجام میدهم که کارهای سنگینی است. شبیه این است که هیچوقت تعطیلات نداشته باشی و همیشه باید منتظر باشی تا یک نفر بیاید و به تو کار بدهد. حقوق من برای یک روز کار، خیلی پایینتر از آن چیزی است که باید باشد. هزینههای زندگی بالا رفته است، کرایه خانه بیشتر میشود، بچههایم به مدرسه میروند و باید هزینه تحصیلات آنها را بدهم؛ حتی خیلی وقتها مجبور میشوم که قرض بگیرم تا بتوانم برای ماه بعد پول لازم را جور کنم. البته بیشتر اوقات کارفرما میگوید فردا دستمزدمان را میدهد؛ ولی تا هفتهها از پول خبری نیست.»
او میگوید: «من هیچ بیمهای ندارم. وقتی مریض میشوم یا آسیب میبینم، باید خودم همهچیز را جور کنم؛ حتی برای یک دردسر کوچک باید هزینه درمان بدهم. همکارانم هم همین شرایط را دارند. خیلی از ما کارگران وقتی کار پیدا نمیکنیم، به ناچار باید روزها در خیابانها بایستیم و به امید اینکه کسی بیاید، منتظر بمانیم.»
خواستهها و مطالبات کارگران روزمزد
کارگران روزمزد خیابانی از مسئولان و نهادهای دولتی ایجاد شغلهای پایدار، دستمزدهای عادلانه و حمایتهای اجتماعی را میخواهند. آنها خواهان اجرای قوانین کار و نظارت بیشتر بر روی قراردادها و شرایط کاری هستند تا از استثمار و بیعدالتی جلوگیری شود. بسیاری از این افراد به دنبال این هستند که بتوانند حداقل شرایط رفاهی و اجتماعی را برای خود فراهم کنند و از حقوق اولیهای چون بیمه تأمین اجتماعی بهرهمند شوند.
در خصوص این مشکلات عباس عظیمی، رئیس مجمع نمایندگان کارگران استان اصفهان به «اصفهان زیبا» میگوید: «متأسفانه در طول چهارپنج دهه گذشته بسیاری از تشکلهای کارگری نتواستهاند تغییرات مؤثری در وضعیت معیشت کارگران ایجاد کنند؛ حتی با تلاشهای بسیار، همکاریهای لازم میان تشکلها برقرار نمیشود؛ زیرا دولت بهعنوان رقیب اصلی ما ایستاده است. درواقع، ما نمیتوانیم اقداماتی مؤثر انجام دهیم.»
او تصریح میکند: «یک مشکل دیگر که کارگران با آن مواجه هستند، بیمه است. بسیاری از کارگران از بیمه برخوردار نیستند. درواقع، پیمانکار باید کارگران را بیمه کند؛ اما برخی از کارگران که خارج از سیستم پیمانکاری کار میکنند، قادر به دریافت بیمه نیستند. متأسفانه سازمان تأمین اجتماعی نیز به دلیل مشکلات مالی خود نتواسته نتیجه مطلوبی بگیرد و کارگران هنوز با مشکلات گذشته مواجه هستند.»
طبق قانون، اگر کارفرما بخواهد کارگر را برای یک ساعت استخدام کند، باید تحت شرایط خاصی باشد؛ اما اگر کارگر بهصورت روزانه و خارج از سیستم کاری استخدام شود، مشکلاتی مانند عدمدریافت بیمه و حقوق بهموقع برای آنها پیش میآید.
حداقل حقوق یک کارگر در سال ۵۷ حدود ۶۰۰ تومان بود. در آن زمان قدرت خرید کارگر همین بود؛ اما امروز با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید، وضعیت بسیار متفاوت شده است. حقوقها نهتنها افزایش نیافتهاند؛ بلکه با کاهش شدیدی مواجه شدهاند. متأسفانه دولت، بهعنوان بزرگترین کارفرمای کشور، با ایجاد تورم و کاهش افزایش حقوق کارگران، این وضعیت را ادامه میدهد.
در کشورهای درحالتوسعه، حداقل حقوق بهطور متوسط هزار دلار است و در کشورهای ثروتمند این رقم بهمراتب بیشتر است؛ اما در کشور ما اگر متوسط حقوق را در نظر بگیریم، بههیچوجه نمیتوان این حقوق را با شرایط کارگران مقایسه کرد. بهعلاوه، با درنظرگرفتن هزینههای بیمه و تأمین اجتماعی، حقوق واقعی کارگران بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد. هرسال این مسائل مطرح میشود؛ اما هیچ تغییر مثبتی در وضعیت کارگران ایجاد نمیشود و شرایط از سال قبل بدتر میشود.