امام خمینی(ره) ؛ الگویی تازه از رهبری سیاسی در جهان‌انگاره‌های ماتریالیستی

باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در کتاب خود موسوم به «سرزمین موعود»، با اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران در دهه 1970 میلادی تأکید می‌کند که در آن دوره، توجه تمامی رسانه‌های آمریکایی به تحولات ایران و رهبری آیت‌الله خمینی معطوف بود.

تاریخ انتشار: 10:28 - یکشنبه 1403/11/14
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
امام خمینی(ره) ؛ الگویی تازه از رهبری سیاسی در جهان‌انگاره‌های ماتریالیستی

به گزارش اصفهان زیبا؛ باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در کتاب خود موسوم به «سرزمین موعود»، با اشاره به وقوع انقلاب اسلامی ایران در دهه 1970 میلادی تأکید می‌کند که در آن دوره، توجه تمامی رسانه‌های آمریکایی به تحولات ایران و رهبری آیت‌الله خمینی معطوف بود. او امام خمینی (ره) را رهبری کاریزماتیک توصیف می‌کند که انقلابِ تحت رهبری ایشان، سال‌ها بعد حتی اثرگذاری قابل‌توجهی را بر دوره ریاست جمهوری او در آمریکا برجای گذاشت.

آنچه اوباما در مورد رهبری امام خمینی (ره) گفته، شباهت زیادی به آنچه طیف متنوعی از رهبران سیاسی و اندیشمندان مختلف در مورد ایشان گفته‌اند، دارد. به‌عنوان‌مثال تدا اسکاچپول، اندیشمند برجسته آمریکایی در حوزه انقلاب‌ها، انقلاب اسلامی ایران را به معنای واقعی کلمه یک انقلاب فرهنگی ارزیابی می‌کند که خیلی زود توانست با پیام و مؤلفه‌های فرهنگی خود، استبداد رژیم شاه را به زیر بکشد و یکی از مؤثرترین انقلاب‌های قرن بیستم جهان لقب بگیرد.

ازاین‌رو، این‌طور به نظر می‌رسد که رهبری آیت‌الله خمینی در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سال‌های پس‌ازآن، حداقل از سه منظر متمایز از جنس رهبری رایج سیاستمداران و دولتمردان در جهان کنونی است که تا حد زیادی مبتنی بر انگاره‌های ماتریالیستی و مادی‌گرایانه است. بازخوانی این قبیل مسائل آن هم در چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، می‌تواند حامل نکات قابل‌تأملی باشد؛ اول اینکه انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که همچون جهان فعلی، شاهد اوج‌گیری شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی نبودیم.

به بیان ساده‌تر، به‌سختی پیام‌های رهبر انقلاب اسلامی در قالب اعلامیه یا نوار، به دست مردم ایران می‌رسید. بااین‌همه، پیامِ فرهنگی و رهبری دینی برجسته آیت‌الله خمینی (ره) در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تا حد زیادی از نفوذی بالا در میان میلیون‌ها ایرانی برخوردار بود. در حقیقت، ایشان با کمترین امکانات توانستند یک ظرفیت میلیونی را در داخل ایران ایجاد کنند و زمینه را برای سقوط استبداد شاه فراهم سازند. همین نفوذ کلام گسترده آیت‌الله خمینی (ره) آن هم با کمترین امکانات جهت بازتاب دادن به موضع‌گیری‌های ایشان، مسئله‌ای است که حتی رهبران سیاسی در جهان کنونی با توجه به پیشرفت قابل‌توجه ابزارهای ارتباطی، به‌سختی به آن می‌رسند.

ازاین‌رو، تکیه اصلی ایشان بر مردم و انگارهای مذهبی بوده است؛مسائلی که حداقل در شرایط کنونی و در جهان امروز تا حد زیادی تضعیف شده‌اند. نکته دوم اینکه آیت‌الله خمینی برخلاف بسیاری از رهبران سیاسی جهان امروز، اهل اتخاذ رویکردهای محتاطانه یا فرصت‌طلبانه نبودند. ایشان به‌صراحت به قدرت‌هایی که آن‌ها را استکباری می‌نامیدندحمله می‌کردند و مواضع آن‌ها را با شجاعت زیر سؤال می‌بردند. این در حالی است که در جهان امروز، رهبران سیاسی تا حد زیادی در موضع‌گیری علیه رویه‌های ناعادلانه قدرت‌های غربی و متحدان آن‌ها محتاط هستند و حتی حاضرند منافع ملی خود را فدا کنند تا موجب نارضایتی این قبیل قدرت‌ها نشوند.

این چیزی نبود که آیت‌الله خمینی به آن توجه داشته باشند و صرفا با تکیه مردم و انگاره‌های مذهبی، به بیان حقیقت می‌پرداختند و از تبعات آن هیچ هراسی نداشتند. درنهایت سوم اینکه جنس نگاه آیت‌الله خمینی به حضور نزدیکانشان در قدرت نیز برای جهان امروز حامل درس‌های زیادی است. ایشان به‌صراحت حضور نزدیکانشان در قدرت و بهره‌گیری از امتیازات دولتی را غدغن کردند. این مسئله نشان از آن دارد که آیت‌الله خمینی به دنبال سوءاستفاده از قدرت نبودند و وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، همچون دورانی که مبارزات انقلاب در جریان بود، تکیه اصلی را بر مردم گذاشتند و درخواست آن‌ها را مبنا قرار دادند و سعی نکردند که نزدیکان خود را وارد عرصه قدرت کنند یا قبضه کرسی‌های مختلف قدرت را در دستور کار نداشتند.

در حقیقت، جنس نگاه آیت‌الله خمینی به قدرت، ابزاری نبود بلکه صرفا به دنبال آزادی واقعی مردم و احیا استقلال ملی ایران بودند. اکنون در بسیاری از کشورهایی که به‌ظاهر دچار انقلاب شده‌اند می‌بینیم که برخی افراد در مقام رهبری این رویدادها بر کرسی‌های قدرت تکیه می‌زنند و حاضر به ترک آن‌ها به‌هیچ‌عنوان نیستند. درواقع آن‌ها برای خود از قدرت سهم می‌خواهند و به‌هیچ‌عنوان از این مسئله کوتاه نمی‌آیند. اساسا همین جنس از رهبری سیاسی آیت‌الله خمینی بود که سبب شده انقلاب اسلامی ایران به یک انقلاب نمونه در جهان تبدیل شود. ایران اکنون یک قدرت برتر نظامی و علمی و مخصوصا فرهنگی در منطقه خاورمیانه است.

کسی نمی‌تواند این گزاره را رد کند که تحولات منطقه خاورمیانه خارج از توجه به وزن بازیگری ایران به هیچ نقطه مثبتی ختم نخواهد شد و همگان باید این موضوع را مدنظر داشته باشند. به بیان ساده‌تر، آیت‌الله خمینی انقلابی را با یاری مردم ایران بنیان گذاشتند که به معنای واقعی کلمه با تکیه بر توانمندی‌های داخلی توانسته تولید قدرت کند و بسیاری از رقبا و دشمنان این کشور را تضعیف کند. درعین‌حال، درنتیجه این انقلاب، ایران تا حد زیادی توانسته قدرت تاریخی خود را بازیابد و در معادلات قدرت جهانی به بازیگری مهم و مؤثر تبدیل شود.

همین مسئله خود یکی از چالش‌های جدی است که دشمنان ایران با انقلاب اسلامی دارند. اینکه این انقلاب یک مدل را پایه گذاشته و در کنار آن فرهنگ این انقلاب در قالب‌هایی نظیر فرهنگ مقاومت سرتاسر منطقه را پر کرده، عملا خود به یکی از بنیان‌های اصلی قدرت ملی کشورمان تبدیل شده است. ازاین‌رو، آیت‌الله خمینی نه با تکیه بر اهرم‌های قهری قدرت، بلکه با تکیه بر مؤلفه‌های قدرت نرم و مسائل فرهنگی، نهضتی را به راه انداختند که قدرتی چندین برابر بیشتر از هر نوع قدرت دیگر به ویژه‌جلوه‌های قدرت سخت برای ایران تولید کرده‌اند. این جنس از رهبری فرهنگی، در جهان امروز یک کالای کمیاب است. نباید از یاد ببریم که انقلاب اسلامی در جهان رشد و نمو پیدا کرد که دنیا پُر از انگاره‌های ماتریالیستی و ضددینی بود. نقش آیت‌الله خمینی در راهبری این انقلاب، تا حد زیادی خروشی علیه این مناسبات که در حال ته‌نشین‌شدن در نظام بین‌الملل و جهان بود نیز به شمار می‌رود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

دو × 4 =