نگاهی به جشن‌های نوروزی و آداب رمضانی مردم بر اساس مطالب روزنامه فرهنگ اصفهان

جشن‌های اصفهانی‌ها در روزگار قاجار

شاید بتوان گفت اولین و محلی‌ترین جشن مردم اصفهان در دوران صفوی و قاجار جشنی بود که پیوند محکمی با رودخانه زاینده‌رود داشت. به طور خلاصه مردم اصفهان شادی خود را از رود می‌گرفتند.

تاریخ انتشار: 10:51 - دوشنبه 1403/12/27
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
جشن‌های اصفهانی‌ها در روزگار قاجار

به گزارش اصفهان زیبا؛

جشن زاینده رود

شاید بتوان گفت اولین و محلی‌ترین جشن مردم اصفهان در دوران صفوی و قاجار جشنی بود که پیوند محکمی با رودخانه زاینده‌رود داشت. به طور خلاصه مردم اصفهان شادی خود را از رود می‌گرفتند.

بر اساس سفرنامه شاردن، سابقه جشن زاینده رود به عصر صفوی بازمی‌گردد (سفرنامه شاردن، ص 160). این جشن را مسعود میرزا ظل السلطان در عصر قاجار دوباره احیا کرد. خود او دراین‌باره می‌گوید: «هر سال در اواسط بهار جلوی پل خواجو را برای جشن تخته‌بندی می‌کردیم. آب زاینده‌رود تا پل مارنان عقب می‌زد؛ چنانکه قابل ناورانی می‌شد. به قرب ده بیست ناو بزرگ و کوچک درست کرده بودیم، در آب می‌انداختیم. سه هفته تمام در کنار زاینده رود مشغول آب بازی و ناورانی و شیلان دادن(غذا دادن) به افواج و مهمانی به آن‌ها و آتش‌بازی و تماشاچی و غیره و غیره می‌گذراندیم. این قانون تا بیست سال پی در پی معمول بود»
(خاطرات ظل‌السلطان، ج 2، ص 647).

این جشن باشکوه عرصه سخن‌سرایی شاعران دربار اصفهان بود که با شعر خود تصویرهایی زنده از آن برجای گذاشته‌اند. عنقا، ملک الشعرای دربار اصفهان، در قصیده‌ای جشن را چنین به تصویر کشیده است: «زنده‌رودی را که در یک جا قرارش کس ندید/ داد امر شاه در یک جا قرار زنده‌رود ـ کس میان شهر از پیر و جوان یک تن نماند/ منزل اجلال شه شد چون کنار زنده رود ـ تخته‌ها افکند و پل‌ها بست و آب آمد فراز/ کشتی‌ای افکند اندر آبشار زنده‌رود …» (برگزیده دیوان سه شاعر، ص 741).

این جشن در روزنامه فرهنگ اصفهان هم منعکس شده است. به طوری که در روزنامه فرهنگ اصفهان می‌خوانیم در جمادی‌الاخر 1297 ظل‌السلطان دستور داد اطراف زاینده‌رود را برای جشن سه روزه حاضر کنند. او حکمرانان شهرهای تحت‌فرمان و خدم و حشم آن‌ها را به اصفهان فراخوانده بود: «سراپرده‌ها و اسباب چراغان و کرجی‌های معموله هر ساله را در کنار زاینده‌رود آماده کرده، اردوی بســــیار باشکوهی برپا کرده‌اند. کرَجی‌ها را در رودخانه انداخته، هر روز عصر برای تماشا و گردش در رودخـــانه ازدحــام زیاد می‌شود وسه شب تمام امتداد رودخانه را از دو طرف پل خواجو تا پل چوبی چراغان کرده و آتش‌بازی بسیارخوبی به‌عمل آمد» (فرهنگ اصفهان، شماره 47، 10 جمادی‌الاخر 1297). میراب‌ها برای این جشن با شکوه رودخانه را از محل پل خواجو می‌بستند تا به صورت سدی در آید و آب در پشت آن بالا بیاید. دریاچه‌ای ایجاد می‌شد که محل خوش‌گذرانی و قایق‌سواری بود. (فرهنگ اصفهان، شمارة 251،20 جمادی الاخر 1301).

آیا این جشن فقط مربوط به طبقات بالای جامعه محسوب می‌شد و مردم عادی شهر در آن مشارکتی نداشتند؟ در ادامه همین خبر می‌خوانیم مردم شهر علاوه بر این جشن‌های دوره‌ای، برای تفریح و وقت‌گذرانی هم دوست داشتند هم‌آغوش زاینده‌رود باشند. مطابق اخبار روزنامه فرهنگ اصفهان، تماشای زاینده‌رود و رفتن به ساحل آن خصوصا موقع طغیان و خروش، یکی از تفریحات مردم بود: «آب زنده‌رود نهایت طغیان را داشته و همه روزه در تزاید است؛ به‌خصوص در این دو سه روز بعد از بارندگی مذکور که کمال طغیان و تزاید را پیدا کرده و سیلاب عظیمی جاری شده است و خلایق دسته‌دسته و فوج فوج رجالا و نسائا به تماشای سیلاب همه‌روزه در کناره‌های رودخانه و بالای پل‌ها اجتمـــاع و ازدحام می‌نمایند» (فرهنگ اصفهان، شماره 251،20 جمادی الاخر 1301). (خوانندگان یادداشت را به بازخوانی کلمه «دسته‌دسته و فوج‌فوج» می‌خوانم که نشان از حرکت دسته جمعی جمعیت داشته است.)

جشن نوروز و ملحقات آن

بدین خاطر که مراسم عید نوروز و نوع برگزاری آن برای مردم شهر «عادی» بود و چیز خاصی نداشت که به صورت خبر و گزارش در روزنامه درج شود، همچنین آداب‌و‌رسوم آن در حوزه شخصی برای همه عادت شده بود، دیگر این نوع اخبار در روزنامه درج نمی‌شد. مثلا اخباری از انداختن سفره نوروز یا دیدوبازدیدهای مرسوم آن نیست؛ بلکه اگر هم در این رابطه خبری می‌آمد، بدین شکل بود که همگی، پیر و جوان به دعا برای سلامتی پادشاه مشغول هستند!

یک نمونه خبر نوروزانه در روزنامه فرهنگ اصفهان:

«به خرمی و مبارکی و سعادت در این تجدید سال خجسته مآل و نوروز دلفریب… خلق این سامان از خرد و بزرگ و پیر و جوان به سلامتی بندگان اعلی‌حضرت اقدس همایون شهریاری… متشکر و به شکرانه وفور عنایات بلا نهایات شاهنشاهی که … به مراسم عید سعید و دید و بازدید یکدیگر اشتغال دارند و در هر مجلس و هر محفل به دعای ذات ملکوتی صفات و دوام دولت جاوید مدت … مترنم و رطب‌اللسانند» (فرهنگ، ش 707، 5 شعبان 1307).

یکی از ملحقات نوروز جشن سیزده‌به‌در است. مردم اصفهان هم مانند همه ایران، سیزده‌به‌در را در بیرون شهر طی می‌کردند. ارنست هولستر، که در زمان قاجار در اصفهان به سر برده است، سیزده‌به‌در اصفهانیان را چنین به تصویر کشیده است: «روز آخر عید یعنی روز 13 همه به صحراها می‌روند، همه راه‌ها، چمن‌زارها، باغ‌ها و کشتزارها پر از مردم است. همه جا دسته‌هایی از مردم دور هم جمع‌اند و شادی می‌کنند با عرضه‌تر از همه‌شان به کوه صفه می‌روند»(هولستر، ایران در یکصد و سیزده سال پیش، ص 21).

تا اینجا چیزی برای تولید خبر و ثبت و ضبط وقایع نیست، اما گاهی در حواشی نوروز اتفاقاتی می‌افتاد که مراسم نوروز را در روزنامه می‌آورد. یک نمونه وقتی بود که در مراسم سیزده‌به‌در اتفاقات خاصی می‌افتاد. خصوصا اگر دعوا و زد و خوردی در میان باشد که شهر را تحت تأثیر خود قرار می‌داد. مردم اصفهان هم مانند دیگر مردم ایران زمین، موقع سیزده‌به‌در به صحرا و دشت می‌رفتند و البته گاهی اگر واقعه‌ای اتفاق می‌افتاد این پاسداشت آیین نیز به‌نوعی ثبت و ضبط می‌شد. یک نمونه در سال 1304 ق اتفاق افتاد «روز شنبه هشتم شهر رجب که سیزدهم عید نوروز بود و بنا به عادت قدیمه، اهالی در آن روز، اناثا و ذکورا، از برای تفرج و تفریـــح به صحـــرا می‌روند، بر حسب امر (ظل السلطان) محض امنیت و رفاه و آسودگی متفرجین در اغلب مسیرگاه‌ها و تفرجگاه‌ها و مواقع لازمه، سواره‌نظام و اردال مستحفظ تعیین شده بود. ولیکن در سمت کاغذگر خانه که چندان محل عبور و تفرجگاه نیست، در آنجا مستحفظی نبوده است.

ایمان قلی و رضا قلی نامان دو نفر افراد سواره فتح ساکن قریه خراسگان با چند نفر سرباز، در محل مذکور رفته مشغول شرب بوده‌اند. در آن بین نواب اشرف والا مهدی قلی میرزا با جمعی از عملجات خودشان از آنجا عبور می‌فرموده بودند، چون این حرکت قبیح ایشان را مشاهده فرموده بودند، امر به گرفتن آن‌ها می‌کنند … آن دو نفر غلام را با نورالله خان نایب که در محله خودش عربده و نزاع کرده بوده است حاضر ساخته در مواجهه سوار از آن‌ها تنبیه کامل نظامی می‌کنند» (شماره 446، 20 رجب 1304).»

قصه قرق کوه صفه در سیزده‌به‌در

این علاقه به کوه‌گردی و کوه‌نوردی، آنقدر بود که سال‌ها ممنوعیت و قرق کردن توسط حکومت، شوق آن را از ذهن مردم نسترد. گاهی وقت‌ها روز سیزده‌به‌در جشن و شادی مردم آمیخته با نزاع و تیراندازی می‌شد. در همان سال‌های اول مشروطه، در روز سیزده‌به‌در بین بخش‌هایی از مردم شهر نزاع شدیدی بر سر یک حرکت جاهلانه درگرفت. عده‌ای از جوانان بیدآباد در حالت مستی در روز سیزده‌به‌در جوان دیگری را از کوه صفه به زیر انداختند. همین امر به تنش و دسته‌بندی انجامید. در ابتدای این خبر می‌توان میزان اشتیاق مردم شهر را به گذراندن روز سیزده‌به‌در در دامنه کوه صفه مشاهده کرد.

«چنانچه عادت اهالی ایران، خاصه اصفهان، در سیزدهم ماه صفر را به تفرج و گردش و تماشاست، در این روز طرف خیابان چهارباغ و کنار زاینده‌رود جمعیت فوق‌العاده (بود)خصوصا کوه صفه، که سال‌ها بود قرق و غدغن (ممنوعیت) از ذهاب و ایاب بود، اغلب اهالی به کوه صفه حرکت داشته، به‌طوری جمعیت و ازدحام بود که خط بالا رفتن به کوه را که از دور سیر می‌کردند، خط سیاهی به نظر نمودار بود که از بالای کوه تا روی پل، که از بناهای آلاوردی‌خان است که در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده، اتصال داشت» (روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، ش 14، 23 صفر 1325). در ادامه خبر به اتفاقی می‌رسیم که باعث شد خبر سیزده‌به‌در آن سال در روزنامه ثبت و ضبط شود.

ادامه خبر: «در این جمعیت پنج شش نفر از الوار بیدآباد و جوزدان در حالت مستی بنای عربده و فحاشی نهاده و یک نفر را از بلندی به زیر انداخته که صورت او مجروح شده. عابرین سبیل که این حرکت دیدند اطراف آن‌ها را گرفته مستان را دستگیر کردند و بازوها بسته از طرف پل خواجو، به شهر می‌آورند. از طرف دیگر الوار خبردار، با جمعیت حرکت نموده، اواسط چهارباغ خواجو مقابل شدند.

چند تیر تفنگ در میان جمعیت انداختند. چون طرف مقابل مستعد نزاع و حرب نبودند، به زودی دست از مستان برداشته، حضرات الوار گرفتاران خود را برداشته به محل خود بردند و در بین راه به مردم خارجه هم خیلی هتاکی و فحاشی نمودند.

باز هم، بحمدالله به خوبی گذشت که اگر یک نفر از آن طرف متعرض الوار شده بود و به مدافعه برخاسته بود، خون‌ها ریخته و نفوس عدیده تلف می‌شدند.» روزنامه‌نگار در انتهای گزارش به حکمران اصفهان که در آن زمان تازه ظل‌السلطان رفته و کس دیگری به جایش نیامده بود، توصیه می‌کند که جلوی این کارها را بگیرد (روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، ش 14، 23 صفر 1325).

ماه رمضان در اصفهان

ماه رمضان هم مانند عید نوروز بر اساس سنت‌های سترگ چندین صد ساله اجرا می‌شد. مردم هر روز در مساجد حضور می‌یافتند و تلاش می‌کردند این یک ماهه رمضان را استفاده کرده، انس و دوستی خود را با خداوند مستحکم‌تر کنند. در این خبر متوجه می‌شویم که در ایام رمضان در کدام‌یک از مساجد شهر نماز و سخنرانی برگزار می‌شده است.

همچنین مانند موضوع نوروز اگر حادثه خاصی اتفاق می‌افتاد که تلاقی با ماه رمضان می‌یافت، این موضوع در روزنامه منعکس می‌شد، وگرنه اخبار معمولی و روزانه ایام روزه‌داری ماه رمضان همین است که در ذیل خواهیم خواند: «به مناسبت حلول ماه مبارک صیام مغفرت فرجام، اهالی هر روزه در مساجد مشغول عبادات و طاعات و شنیدن مواعظ حسنه و تلاوت کلام‌الله مجید و ادعیه مأثوره و مواظبت دعای بقای دولت ابد آیت و سلامتی ذات ملکوتی صفات همایونی می‌باشند و در مسجد شاه و مسجد جمعه و مسجد سید و سایر مساجد حالیه اصفهان از اناث و ذکور، جماعات انبوه برای ادای صلوات مفروضه و استماع مسائل دینیه و اصغای احادیث نبویه، حاضر گشته و از حسن مواظبت حکومت، بی‌آنکه به قدر ذره‌ای بی‌نظمی یا خلاف شرعی واقع شود، عباد مسلمین روز و شب با کمال راحت و امنیت در طرق و شوارع ایاب و ذهاب دارند» (فرهنگ، ش 460، 9 رمضان 1304).

پایان کلام

در مقاله حاضر تلاش شد با مراجعه به روزنامه فرهنگ اصفهان، تصویری از جشن‌ها و شادی‌های مردم اصفهان در دوران قاجار ارائه داده شود. از یاد نبریم در رویکرد تازه به دانش تاریخ که بیش از همه چیز، مردم عادی جامعه را در نظر می‌گیرد، مورخانه به تاریخ «تفریح و سرگرمی» گذشتگان نیز توجه نشان داده و پژوهش‌ها و کتاب‌هایی زیادی منتشر شده است که تاریخ تفریح و سرگرمی مردمان پیشین را نشان می‌دهد. آن‌ها متوجه شده‌اند که تفریحات و سرگرمی‌ها بخش مهمی از زندگی اجتماعی آدمیان هستند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

یازده − دو =