به گزارش اصفهان زیبا؛ برگزاری جشنها و اعیاد از ویژگیهای فرهنگی هر ملتی بهشمار میآید. همه ملتها و اقوام در هر سرزمینی، روزهایی از سال را جشن میگیرند و به شادمانی میپردازند. در این بین در جشنهای ایرانی موارد بسیار جذاب و شنیدنی وجود دارد که در گفتوگو با دکتر معصومه گودرزی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه به آن پرداختیم.
درباره جشنها و آیینهای ایرانی توضیح دهید.
بزرگداشت جشنها و آیینها با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و اعتقادی جوامع ارتباطی دوسویه دارد. تاریخ مردم ایران با پیشینه فرهنگی غنی همراه است. سلسلهها و حکام بسیاری در این سرزمین آمدند و رفتند؛ اما همچنان بنمایههای اساطیری، چون نمایش سمبولیک تکرار آفرینش، سال نو و تکرار یک دور از زمان، پابرجاست؛ زیرا ریشه در فرهنگ و هویت ایرانی دوانده است. این بنمایهها در قالب جشنها و اعیاد زنده ماندهاند.
هدف از برگزاری این جشنها چه بوده و چه پیشینهای داشته است؟
بیگمان این جشنها در آغاز برای یادآوری فصلها و تنظیم برنامههای کشاورزی بوده و با گذشت زمان مناسبتهای دیگری بر آن افزوده شده است. جالب است بدانید کریستن سن، ایرانشناس معروف دانمارکی، درباره جشنهای ایرانیان چنین میگوید: «جشنهای ایرانیان قدیم اغلب با امور کشاورزی ارتباط نزدیکی داشته است و از آنجایی که این اعیاد جایگاه ویژهای در دین رسمی ایرنیان داشت، هنگام اجرای جشن از یکسو مراسم مذهبی انجام میگرفت و از سوی دیگر تشریفات و اعمالی خاص انجام میشد؛ اما رفتهرفته، تفریحات عامیانه به این جشنها ورود یافت.»
اما جشن نوروز در ایران از پیشینه بسیار زیادی برخوردار است.
به گفته ابوریحان بیرونی، ایرانیان باستان، اعیاد بزرگ سال را «گاهنبار» مینامیدند و در آن ایام با قربانیکردن احشام، این اعیاد را بزرگ میشمردند.
در اوستا آمده: «اهورامزدا جهان را در 365 روز آفرید و شش جشن گاهنبار در سال بدین مناسبت قرار داده شد.»
ضمنا اسامی اوستایی گاهنبارها از این قرار است:
میذومی زرمی: در این روز آسمان خلق شد. این جشن در اردیبهشت برگزار میشد.
میذیوی شم: در این روز آب آفریده شد. این جشن در تیرماه برگزار میشد.
پیتش ههی: در این روز زمین آفریده شد. این جشن در روز سیام شهریور برگزار میشود.
ایائرم: روز آفرینش گیاهان روییدنی است. زمان برگزاری این جشن در مهرماه است.
میذیائیریه: این روز به آفرینش جانوران اختصاص دارد و برگزاری این جشن در دیماه است.
همس پت میدهی: ششمین گاهنبار است که در این روز انسان آفریده شد. آخرین گاهنبار در فروردین واقع شده است.
به اعتقاد ایرانیان باستان در پنج روز اول فروردین و پنج روز مقدم بر آن، یعنی پنج روز آخر اسفندارمذ، فروشیهای نیکوکاران به مساکن اصلی خود در روی زمین میآیند و در آنجا توقف میکنند و از این روی جشن عود ارواح در نزد ایرانیان قدیم، ۱۰ روز بوده است.
سلاطین نیز از اجرای تشریفات این جشن معاف نبودهاند؛ چنانچه انوشیروان، سفیر ژوستینین را در مدت ۱۰ روز جشن فروردگان به حضور نپذیرفت و سرگرم تشریفات مذکور بود.
ایرانیان باستان از دیرباز تاکنون در این ۱۰ روز، یعنی ایام فروردگان، با نظافت منازل و عطرافشانی و لباس نو و آراسته و همچنین فراهمکردن گل، شربت و شیرینی به استقبال این ایام میروند.
آنها در خوانچهای هفتسین میچیدند که نشانه هفت امشاسپند (فرشتگان) است تا چون فروشیها (فروهرها) به خانههای خود میان بستگانشان بازگردند، جایگاه آنان پاک و خالی از آلودگیها باشد.
برخی چنین پنداشتهاند که جشن نوروزی چیزی جز جشن فروردگان نیست. اما این ادعا صحیح نیست؛ زیرا جشن فروردگان در پنج روز آخر اسفند برگزار میشود.
از جشن نوروز در محلههای اصفهان بگویید.
جشن نوروز یا بهار، جشنی است که در اول فروردین یا روز هرمزد آغاز میشود و تاکنون دوام داشته است. این عید از بزرگترین اعیاد ملی ایرانیان است؛ اما برتری این جشن بر سایر اعیاد از آن جهت است که در هنگام جوانی جهان بر پای میگردد و به قول ابوریحان بیرونی «پیشانی سال نوست».
و قدمت نوروز چطور؟
از نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ یاد و نشانی نیامده؛ چنانچه به جشن مهرگان نیز اشارهای نشده؛ در حالی که از دوران ساسانیان به واسطه تاریخهای اسلامی و ترجمههای منابع پهلوی، مطالب مشروحی به دست آمده است. در اغلب این منابع، نوروز منسوب به خلقت جمشید است که انسان نخستین و اولین پادشاه بهشمار میآمده است.
لطفا به مراسمهای نوروز اشاره کنید.
یکی از مراسمهای زیبای نوروز، برافروختن آتش است. ایرانیان باستان معتقد بودند برافروختن آتش در این شب موجب ازبینرفتن آلودگیها و ناپاکیهاست. به گفته ابوریحان بیرونی، اولین کسی که این رسم را بنیاد نهاد، هرمز دلیر، پسر شاپور، پسر اردشیر بابکان است. از گذشتههای بسیار دور پاشیدن آب بر روی زمین و شستوشوی تن و بدن در رودخانه هامون از دیگر رسوم زرتشتیان در نوروز بوده است.
مردم مشرقزمین، بهویژه اهالی سیستان از دیرباز بر این عقیده بودند که نطفه زرتشت در دریاچه هامون است و هنگامی که دوشیزهای از آن به موعود زرتشت باردار شود، بیداد و ستم و دروغ از میان خواهد رفت و عدل و داد جایگزین آن خواهد شد. بنابر همین سنت دیرین، دوشیزگان زیباروی سیستانی، جامههای سپید بر تن میکردند و برای شستن بدن خود و آبتنی به کنار دریاچه هامون میآمدند. همین که تاریکی شب همهجا را فرا میگرفت، این دوشیزگان طی تشریفاتی در هامون شنا میکردند و ترانههای ویژهای میخواندند. این مراسم تا نیمههای شب ادامه داشت. در این مراسم از حضور جوانان و مردان جلوگیری میشد.
به گفته هاشم رضی، هزاران سال است که مراسم فوق در این سرزمین اجرا میشود. ایرانیان در اقصینقاط ایران در نوروز با شستوشوی تن و غسلکردن و آبپاشیدن به یکدیگر، خود را از بلایا، بیماری و درد ایمن میکردند.
در این روز مردم علاوه بر شستوشوی تن، به یکدیگر آب میپاشند. به اعتقاد ایرانیان باستان ایزدمهر، در این ایام آبها را فراوان میکند و موجب بارش باران و رویش گیاهان میشود.
به نقل از جاحظ، سلاطین در جشن نوروز بار عام میدادند و والیان، حکام ایالات و ولایات در این اوقات با هدایا ویژه حضور سلاطین میرسیدند. در میان هدایا، گیاه مقدسی به نام «سیسیف» یا همان «سوسنبر» به حکام پیشکش میشد. به نقل از کتزیاس، طبیب اردشیر دوم، حکام در نوروز نباید مست شوند، بلکه با خوردن انار و استشمام گلاب کشور را از بلایا در امان میدارند.
در دوره اسلامی، نوروز را به سلیمان پیامبر نسبت دادند و گفتند که چون انگشتری او ربوده شد، پادشاهی از دستش بیرون رفت و پس از ۴۰ روز ِآن را باز یافت و فره پیشین به او بازگشت و پادشاهان نزد او رفتند و مرغان به او بازگشتند و ایرانیان گفتند: «نوروز آمد.»
در اعتقاد عامه شیعیان ایرانی روزی که حضرت علی (ع) به جانشینی خاتم پیامبران، حضرت محمد (ع) برگزیده شد و بر مسند خلافت نشست، روز غدیرخم سال 10 هجری مطابق با 29 حوت و روز چهارم از خمسه مسترقه است؛ بنابراین اولین روز امامت آن حضرت برابر با روز اول فروردین است.از امام موسی کاظم(ع) نیز روایت شده است که فرمودند: روز نوروز قدیمی است و خداوند از بندگان پیمان گرفت که او را ستایش کنند و برای او شریک قرار ندهند و آیین پیامبرانش را بپذیرند و اطاعت کنند.نوروز نخستین روزی است که خورشید بتابید و بادهای باردهنده وزید و گلها شکوفا شدند. جبرئیل امین بر پیامبر(ص) فرود آمد. ابراهیم (ع) بتها را شکست و پیامبر، علی(ع) را بر دوش خود گرفت تا بتهای قریش را از خانه کعبه پایین اندازد و نابود کند. در واقع زیباترین تعبیر برای نوروز پس از اسلام این است که نوروز را عید ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) بنامیم و این ترانه عامیانه در وصف ایشان نقل شود:
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علی با ذوالفقار آمد خوش آمد
اما امام جعفرصادق (ع) نیز در این ارتباط فرمودند: «در آغاز فروردین آدم آفریده شد و آن روز فرخنده و مبارک است؛ بنابراین جهت طلب حاجات و برآورده شدن آرزوها و کسب دانش، پیوند زناشویی، سفر، دادوستد، صلهارحام در این روز سفارش شده است. همچنین در این روز خجسته، بیماران بهبود و نوزادان به آسانی متولد و روزی آنها فراوان میشود.
از عبدالصمدبن علی اجر نقل شده است که در زمان حضرت رسول اکرم (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود، برای پیامبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید این چیست؟ گفتند به مناسبت نوروز، عید بزرگ ایرانیان است.
ایشان فرمودند: در این روز خداوند عسکره را زنده کرد. اطرافیان حضرت از ایشان پرسیدند منظور از عسکره چیست؟ ایشان فرمودند: عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کردند و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنها گفت: بمیرید و آنها مردند. سپس آنها را زنده کرد و ابرها را فرمود که به آنها ببارد، از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده؛ سپس از آن حلوا تناول کردند و میان اصحاب خود قسمت کردند و گفتند کاش هر روزی بر ما نوروز بود.
گفتنی است؛ مدت جشن نوروز را برخی از مورخان یک ماه و برخی دیگر کمتر نوشتهاند. آنچه از متون تواریخ و مأخذ استنباط میشود، مدت این جشن ۱۰ روز بوده که پنج روز اول را نوروز عامه و پنج روز دوم را نوروز خاصه یا نوروز بزرگ مینامیدند. پنج روز دوم از ششم فروردین شروع میشد و بنابر اعتقاد زرتشتیان، تولد زرتشت در ششمین روز فروردین بوده است. به همین مناسبت شاهان خلوت میکردند و به خود و خاصان خود میپرداختند. از آنجا که عنصر آتش در نزد ایرانیان باستان از احترام زیادی برخوردار بود، برافروختن آتش از رسوم شب نوروز بود؛ زیرا معتقد بودند برافروختن آتش در این شب موجب از بین رفتن آلودگیها و ناپاکیهاست.
با غلبه مسلمین بر ایرانیان، بسیاری از مراسم و عادات ملیمذهبی پارسیان بر افتاد، اما برخی از اعیاد نهتنها رونق گذشته خود را حفظ کرده، بلکه در فرهنگ قوم غالب نفوذ یافت و مورد پذیرش اعراب قرار گرفت. با سقوط حکومت ساسانی، ایرانیان بنابر رسوم گذشته به تقدیم هدایا به خلفا و امرا در ایام اعیاد مبادرت
ورزیدند.
کسی که برای اولین مرتبه پیشکش هدایای نوروز را در اسلام به همان ترتیب عهد ساسانی متداول ساخت، حجاج بن یوسف ثقفی بود. خلفای عباسی نیز به نوروز اهمیت بسیاری میدادند. این جشن نزد تمام سلاطینی که در نخستین قرون اسلامی بر ایران حکومت میکردند، اهمیت و اعتبار داشت. در دوره خلفای عباسی جشن نوروز نهتنها مورد توجه حاکمان مسلمان، بلکه مورد پذیرش سلاطین ترکنژاد نیز قرار گرفت. تا زمان هجوم مغولان همچنان جشن نوروز با آداب ویژه خود برگزار میشد.
از نوروز در فرهنگ عامه و محلات بگویید.
نوروز از جشنهای باستانی فارسیزبانان سراسر دنیاست که جایگاه ویژهای برای آنها دارد. از اینرو از اوایل اسفند سعی میکنند، مقدمات آن را فراهم کنند. اما، به دلیل اهمیت برگزاری مراسم نوروز نزد مردم، اهالی محلههای مختلف، رسم و رسوم مختلفی برای استقبال از سال نو دارند. از جمله پیش از فرا رسیدن عید نوروز، طبق رسم دیرینه خانهتکانی میکنند. بدین صورت که معمولا وسایل خاکگرفته و فرشها و پردههای کثیف را میشویند. گاهی اتاقها و در و دیوار خانهها را رنگ میکنند، باغچهها را گلکاری و همه جا را تمیز و آراسته میکنند.
در گذشته، همسایهها و خویشاوندان در این کار مشارکت داشتند و چنانچه خبردار میشدند، به هم کمک میکردند. درواقع این مشارکت، دوسویه بود. بعد از نظافت منزل، نوبت به سبزکردن سبزه هفت سین بود. در همه خانهها، زنان باسلیقه، با استفاده از غلات و دانهها، سبزههای زیبایی آماده میکردند و حتی روز اول سال نو، برای هم پیشکش میبردند.
با توجه به اینکه خانهها حمام نداشت، شبهای عید تا صبح حمام دایر بود و اهالی محل تا قبل از تحویل سال فرصت داشتند استحمام کرده، لباس نو به تن کنند. معمولا کمتر کسی برای عید خرید میکرد و اغلب همان لباسهای گذشته را دوباره استفاده میکردند.
آیا تهیه غذای خاصی هم در ایام عید مرسوم بوده است؟
تهیه شام شب سال نو، اهمیت زیادی داشت. در گذشته نوروز با پلو همراه بود و به همین دلیل اهالی خانه در انتظار فرارسیدن سال نو بودند تا به اصطلاح دلی از عزا درآورند و پلویی بخورند.
معمولا پلو با گوشت گوسفندی یا گوشت خروس یا مرغ طبخ میشد، ایام دیگر سال فقط گوشت و نان در دسترس بود. برای شب عید مرغ میپختند که از بین ماکیان خود انتخاب میکردند یا خورش قورمهسبزی طبخ میکردند. گاهی نیز ماهی سرخ میکردند. عبارت «این عید پلو، آن عید پلو» با توجه به همین فرهنگ پلوخوری مشهور بود.
برخی از خانوادهها، شب عید معمولا پلوماش با خرما، شیره و کشمش درست میکردند. کشمشها را با خرما سرخ کرده، با روغن بومی و مقداری شیره آغشته میکردند.در کنار غذای اصلی، ماست، ترشی فلفل و پیاز هم بود. در آن موقع، مصرف سالاد مرسوم نبود. گاهی اوقات مرغ طبخ میکردند.
برای این کار، مرغ پاکشده را سرخ کرده، لای خل میگذاشتند و بهعنوان غذای شب عید مصرف میکردند. برخی از خانوادهها که توان خرید مرغ نداشتند، خورشت سبزی میپختند. البته خورشت را با گوشت، سبزی، سیبزمینی و لیموعمانی درست میکردند. آن روزها مرسوم نبود که در خورشت، لوبیا بریزند. موقع تحویل سال، همه خانواده دور سفره هفتسین جمع میشدند. سفره هفتسین را با سبزهای که معمولا با شاهی دور کوزه سبز شده بود، گل شمعدانی، تخممرغ رنگی، آینه، ظرف آب، سمنو، سنجد، سکه، سماق، سیر و… تزیین میکردند. دور سفره را هم نخودچی، کشمش و تخمه هندوانه و خربزه یا کدو میچیدند.
پذیرایی عید چطور؟
اغلب ساکنان اصفهان، از یک یا دو هفته قبل از نوروز در تکاپوی تدارک ملزومات پذیرایی عید هستند. اقلام پذیرایی شامل: میوه، شیرینی و آجیل است که خانوادهها بسته به توان مالی خود، این خوراکیها را تهیه میکنند. در گذشته نزدیک عید نوروز که میشد، زنان گندم را پوست میکندند و با شاهدانه بو میدادند. تخمههای هندوانه، گرمک، خربزه را هم که در تابستان جمع کرده، با نمک و گلپر در آفتاب خشک کرده بودند، با آبلیمو و نمک بو میدادند و با توت خشک، انجیر خشک، کشمش و نخودچی مخلوط میکردند تا با آنها از میهمانان خود پذیرایی کنند.
شیرینی عید هم شامل: نانشیرینی، شیرینی کشمشی، کرکی، برنجی و نخودچی بود که معمولاً هر محلهای، قناد خاص خود را داشت. در غیر این صورت، آنها را از بازار یا چهارسوق تهیه میکردند.
از تحکیم روابط خانوادگی در نوروز بگویید.
عفت ایراندوست، یکی از فرهنگیان اصفهان پایبندی به سنتها را لازمه تحکیم روابط اجتماعی و تقویت بنیادهای خانوادگی میداند. او معتقد است فاصله گرفتن از سنتها منجر به شکاف اجتماعی میشود. ایشان در ارتباط با اهمیت مراسم نوروز در تقویت بنیانهای خانوادگی در گذشته چنین گفت: «من از جوانهای قدیمی هستم که شاهد گذر ایام و اعیاد بودم که امروز تنها خاطره آن اعیاد را مرور میکنیم. اعیادی که دیگر تکرار نشدند، زیرا انسانها تغییر کردند، فرهنگها متحول شدند و سنتهای زیبا جای خود را به مراسمهای پرزرقوبرق و تجملات دادند. در گذشته ماه بهمن که به آخر میرسید، شور و هیجان زیادی در خانهها، مدارس، کوچهها، میان کسبه بازار و محله مشاهده میشد.
تا چند دهه پیش معمولا چندین خانواده در کنار یکدیگر در یک خانه زندگی میکردند.
هر پسری که ازدواج میکرد، به اتفاق همسرش در یکی از اتاقهای خانه پدری ساکن میشد. اهالی خانه از اواخر بهمن شروع به خانهتکانی میکردند. در امر خانهتکانی همه اعضای خانواده مشارکت داشتند، به اینگونه که یک روز همه عروسها، اتاق مادرشوهر را نظافت میکردند، در و دیوار، پردهها، فرشها، ظروف مسی و چینی را میشستند.
روز بعد به عروس بزرگتر کمک میکردند تا نوبت به عروس آخر برسد. بعد به سراغ نظافت و رنگآمیزی حوض وسط حیاط میرفتند که این کار به عهده مردان خانواده بود، حوض را تمیز میکردند و رنگ آبی به حوض میزدند.
چند روز قبل از فرا رسیدن سال جدید، تعدادی ماهی قرمز داخل حوض میانداختند. باغچههای اطراف حوض با گلهای بنفشه، شمعدانی و پامچال و سنبل آراسته میشد.
در آخرین هفته ماه اسفند، درختهای بیدمشک وسط باغچه پر از جوانه میشدند و شکوفه درختان، زیبایی دو چندانی به خانه میبخشید. همه جای خانه اثری از هنرهای زنان خانه مشاهده میشد، حتی چای دمکرده آخر اسفند، با گل بیدمشک طعم و عطر بینظیری پیدا میکرد.
در گذشته فقط برای سال نو خرید میکردند، معمولا تا سال دیگر لباس و کفش نمیخریدند. مادران برای بچهها یک دست لباس کامل مخصوص میهمانی تهیه میکردند و یک دست لباس برای داخل خانه که بعد از آنکه آخرین حمام را در سال کهنه میرفتند و آماده برای ورود به سال جدید میشدند، این لباس را میپوشیدند.
همه خانوادهها، فقیر و غنی واجب میدانستند، در حد بضاعت مالی خود لباس نو تهیه کنند. حالا چنانچه از اوضاع مالی بهتری برخوردار بودند کیفیت پارچه و لباس آنها بهتر بود و اگر توان مالی آنها اجازه نمیداد، پارچهای ارزانتر خریداری میکردند.
در میان اهالی اصفهان سنت بود که خانواده عروس به مناسبت اولین نوروز پس از ازدواج دخترشان برای او و همسرش هدایایی ببرند. آنها در اسفند که هنگام خانهتکانی بود، مواد شوینده مختلف از جمله پودر، صابون، سفیداب و کیسه برای آنها هدیه میبردند و حتی مواد غذایی مثل شیرینی، گز، پولک و نبات و برنج و گوشت و مرغ برای دختر خود تهیه میکردند.
مادر و دختر، خانهتکانی عید را با هم انجام میدادند و بعد هم از همان مواد خوراکی که مادر آورده بود، غذا طبخ میکردند. هنوز هم برخی خانوادهها به این رسم پایبندند. نکته مهم در رفتوروب قبل از عید این بود که اول از همه عروس باید به مادرشوهر کمک کند تا خانهتکانیاش تمام شود. بعد از آن میتوانست به اتاق یا خانه و وسایل خود رسیدگی کند.
اما، صبح روز اول عید کوچکترها به دیدن بزرگترها میرفتند و مادربزرگ با یک سینی که داخل آن چند نارنج و استکان چای بود، به استقبال مهمانان میرفت و میگفت بفرمایید چای و نارنج.
در گذشته معمولا در حیاط منازل درخت نارنج وجود داشت و کودکان روز عید با یک نارنج به دیدار بزرگترها میرفتند و عیدی خود را طلب میکردند.
اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
متأسفانه این سنتهای زیبا امروزه در دست فراموشی قرار گرفته است، امید است که با احیای این سنتها به تقویت روابط صمیمانه اقوام کمک بیشتری شود؛ زیرا غفلت و کمتوجهی به فرهنگ دیرینه باعث میشود تا این فرهنگ غنی توسط کشورهای همسایه مصادره شود.