به گزارش اصفهان زیبا؛ در دیدوبازدیدهای ایام عید، زیاد مواجه میشویم که تا صحبت از سلام و احوالپرسی تمام میشود، سیبل دادههایی قرار میگیریم که از هر سو در موضوعها و مسائل گوناگون پرتاب میشود. وقتی رد آنها را میگیریم و بعضا با پرسشهایی سعی در کشف زوایای دیگر مسئله داریم، جز یک داده پرت چیز دیگری نمییابیم.
جملههای نیمهکاره، اخباری که معلوم نیست از کجا نقل شده، داستانهایی که هرکس از گوشهای شنیده است… فضا پر میشود از حرفهایی که مثل کاغذهای رنگی در باد پراکنده میشود.
هر کسی چیزی به آن میافزاید یا خردهای بر آن میگیرد؛ بیآنکه معلوم شود کجای این روایت حقیقت دارد. کسی نمیپرسد: «راستی، منبعش چیست؟»
کسی درنگ نمیکند که «شاید زوایای دیگری هم باشد.»
و هیچکس شک نمیکند که «نکند ما هم گرفتار یک توهم جمعی شده باشیم؟»
به قول مولانا هریک به قسمتی از فیل در یک اتاق تاریک دسترسی داشته و بر این اساس تصوری از آن پیدا کرده است؛ بدونآنکه بهدنبال یافتن چراغی برای فهم درست از آن باشد.
بحث داغ میشود. قضاوتها یکی پس از دیگری صادر میشوند؛ اما در پایان، چیزی باقی نمیماند جز موجی از کلمات که همچون ردپاهای محو در شنهای ساحل، با اولین جزر بعدی ناپدید میشوند و در این میان، حقیقت، آرام و بیصدا، از کنار ما میگذرد… و گم میشود.
گاهی احساس میشود این دادهها در خلأ پرتاب شده و منشأ تمام تحلیلها و قضاوتها در آن مسئله شده است؛ غافل از اینکه هریک از این دادهها باید بخشی از فرایند رسیدن به یک تحلیل نسبتا جامع باشند.
گویا دادهها تغییرنقش دادهاند و از رسالت اصلیشان فاصله گرفتهاند. این دادههای خام و بعضا تحریفشده، گاهی آنقدر زیاد و پراکنده میشوند که به جای کمک به فهم حقیقت، آن را دفن میکنند.
انگار در یک اتاق شلوغ، کسی زیر انبوهی از صداها، دنبال صدای مشخص بگردد. شاید نیاز باشد گاهی ترمز را بکشیم و فارغ از هیاهوهای محیط و مشهورات زمانه، کمی تفکر کنیم؛ «هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ».
گاهی، این روایتهای ناپخته و تحلیلهای عجولانه فراتر از یک بحث ساده دوستانه میرود و میتواند بر تصمیمهای اجتماعی تأثیر بگذارد، موجهای رسانهای بسازد و حتی فضایی از نگرانی و ناامیدی را به جامعه تزریق کند.
بحران آب استانهای اصفهان، یزد و چهارمحالوبختیاری، نتیجه یک ترکیب پیچیده از عوامل متعدد اقلیمی، صنعتی، کشاورزی و سیاسی است.
با تقلیل ماجرا به درگیری قومی و استانی و تمرکز بر تعطیلی مدارس به دلیل قطع آب، به جای ارائه تحلیل عمیق و چندجانبه از علل و ارائه راهحلهای بحران آب با یک نگاه بلندمدت و مبتنی بر دادههایی درباره منابع آبی، سهم مصارف یا سیاستهای انتقال آب، تنها چیزی که جاری خواهد شد، نه آب، که موجی از بیاعتمادی و سردرگمی در جامعه خواهد بود.
وقتی همه درباره چیزی حرف میزنند، انگار دیگر نیازی به راستیآزمایی نیست. شبیه به این است که وقتی در خیابان، جمعیتی را در حال دویدن میبینی، ناخودآگاه تو هم میدوی؛ بدون اینکه حتی بدانی چرا! در این میان، چیزی که واقعا باید ما را نگران کند، فقط این نیست که اخبار نادرست یا ناقص منتشر میشود، بلکه این است که ما بهعنوان جامعه، مهارت تفکیک حقیقت از شبهحقیقت را از دست ندهیم.
دغدغهمندی درباره مسائل و نیازهای خودساخته یا دگرساخته، قابل تحسین و بعضا ضروری است و بیتفاوتی و رخوت عمومی درباره مسائل جامعه، قابلقبول نیست؛ اما ورود عجولانه به عرصه قضاوت و داوری هم صحیح به نظر نمیرسد؛ «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ».
اساسا چگونه میتوان بدون داشتن یک نظام تحلیلی منطقی پیرامون یک مسئله، درخصوص آن قضاوت کرد؟ قطعا دادهها به شکلگیری این نظام کمک میکنند.
اما باید به این دادهها یاد داد که پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند و بیش از اندازه از این سفره برای خود سهمی برندارند.
قرار نیست همه ما تحلیلگرهای حرفهای باشیم؛ اما حداقل میتوانیم کمی بیشتر دقت کنیم، کمی کمتر قضاوت کنیم و کمی بیشتر حقیقت را جستوجو کنیم.
شاید اینگونه، چیزی که این روزها در ازدحام دادهها گم شده است، دوباره پیدا شود: قدرت تفکر مستقل و تحلیل صحیح.