به گزارش اصفهان زیبا؛ استاد حبیبالله فضائلی، خوشنویس نامدار و عارف والای ایرانی، با قلم و خطی خوش، پیوندی سترگ و ماندگار میان هنر و حکمت خلق کرد. در آثار او، هر حرف، خود سطری است سوی راه و مسیر حقیقت.
در تاریخ هنر و حکمت ایران، نامهایی هستند که هنرمند، آموزگار، محقق و متفکری تمامعیارند؛ نامهایی که حضورشان بر صفحه کاغذ خلاصه نمیشود؛ بلکه رد قدمهایشان تا همیشه بر سطرهای فرهنگ، اندیشه و معنویت این سرزمین باقی خواهند ماند. استاد حبیبالله فضائلی بیتردید یکی از همین چهرههاست؛ خوشنویسی متبحر، ادیبی حکمتگرا و انسانی وارسته که خط را نه صرفا ابزار زیباشناختی، بلکه آینه جان و جلوهگاه حقیقت میدانست. او از معدود هنرمندانی است که میان قلم و معنا، پیوندی ابدی ساخت. استاد فضائلی با نگارش آثاری ماندگار چون «اطلس خط» و «تعلیمالخط»، بنیانگذار رویکردی علمی و نظاممند در پژوهش خوشنویسی در اصفهان شد؛ آثاری که نهتنها در ایران، بلکه در گستره جهان اسلام، بهعنوان نخستین نمونههای جدی و مستند در این حوزه شناخته میشوند. به مناسبت سالروز تولد این استاد گرانقدر در 12 اردیبهشتماه 1301، «اصفهان زیبا» با دکتر شهاب شهیدانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان، درباره ابعاد شخصیتی و هنری استاد فضائلی و نیز چالشهای فرهنگی شهر اصفهان گفتوگو کرده است. شهیدانی پژوهشگری ژرفنگر و دغدغهمند است که با همکاری آقای شهریار شاهمندی و حامیان دلسوزشان، برای نخستینبار پژوهشی جامع و مستند را بر آثار و مکتوبات استاد فضائلی انجام داده و کوشیده است تا جایگاه این چهره والا را در سپهر فرهنگ و هنر ایران بازخوانی کند.
با توجه به اینکه پژوهش شما در زمینه آثار استاد فضائلی با تمرکز بر اسناد شخصی و دستنوشتههای ایشان آغاز شد، در جریان این تحقیق، کدام یافته و ویژگی شخصیتی استاد برای شما شگفتانگیز است؟
این پژوهش جامع، حاصل همکاری مشترک من و دوست ارجمندم، آقای شهریار شاهمندی است که با حمایتهای ارزشمند آقای محمدرضا ستاریفر، خانم بهاره ستاریفر و آقای علیرضا چوپانی به ثمر رسید. آغاز مسیر تحقیقاتی ما از سمیرم، زادگاه استاد فضائلی بود؛ جایی که خانواده گرانقدر ایشان با سخاوتمندی، بخشی از اسناد و دستنوشتههای استاد را در اختیار ما گذاشتند.
استاد فضائلی دلبستگی شگفتانگیزی به حفظ نوشتهها و مکتوبات داشت. نه صرفا آنچه در حوزه خوشنویسی قرار میگرفت؛ بلکه بهطورکلی امر نوشتار را ارزشمند و محترم میدانست. این باور ریشهدار به اهمیت خط و نوشتار، سبب شد مجموعهای غنی از دستنوشتههای ایشان، حتی از سالهای نخستین زندگیشان در سمیرم، باقی بماند. در میان این اسناد، دفترچههایی دیده میشود که در آنها استاد واژگان فراوانی را همراه با معانیشان ثبت یا بخشهایی از کتابهای معدود آن دوران، همچون انوار سهیلی و کلیله و دمنه را با دقت رونویسی کرده است. خانواده استاد در زمینه آموزش قرآن، علمآموزی و مکتبداری فعال بودند و این فضای فرهنگی و دینی، زمینهساز آشنایی زودهنگام ایشان با سواد و نوشتن شد؛ بهگونهای که از همان سالهای کودکی، نامههایی شگفتانگیز و استادانهای مینوشت.
میتوان گفت تربیت علمی و هنری استاد فضائلی تحت تأثیر همین زمینه مذهبی و فرهنگی خانواده شکل گرفت؛ یعنی از تعزیهخوانی و تصحیح متون تعزیه گرفته تا کتابت قرآن و تصحیح نسخههای ادبی و قبالهنویسی. حتی آثار نقاشی و نگارههایی از ایشان برجای مانده که همه نشان از میراثی غنی دارد که از ایشان در زادگاهشان، سمیرم به یادگار مانده است.
به نظر میرسد ایشان علاوه بر اینکه خوشنویس نامداری بود، شخصیتی متمایز و چندبُعدی هم داشت. از نگاه شما، چگونه میتوان جایگاه ایشان را در سپهر اندیشه و هنر ایرانی ترسیم کرد؟
استاد فضائلی به هر آنچه رنگوبوی نوشتار داشت، با دقت و احترام مینگریست. برای نمونه، ایشان از سنگقبرهایی در سمیرم که به دوره سلجوقی بازمیگردد، گرتهبرداری کرد؛ سنگنوشتههایی با خط کوفی تزیینی بسیار دشوار که در آن زمان کمتر کسی قادر به خواندن آنها بود. جالب آنکه استاد نهتنها توانست این خطوط را خوانش کند؛ بلکه آنها را مستند ساخت.
اسنادی که در جریان پژوهش به دست ما رسید، گویای آن است که استاد فضائلی در هیچ دورهای از زندگیاش وقفهای در کار و مطالعه، نوشتن، کتابت، یادگیری، پژوهش یا خوشنویسی نداشته است. این را از یاد نبریم که استاد فضائلی در تعریفی جدیتر با مکتب خوشنویسی اصفهان همراه و بخش مهمی از آن شد. استاد فضائلی نهتنها در میان خوشنویسان و ادیبان، بلکه در میان روحانیون نیز شخصیتی برجسته و الگو به شمار میآید. در میان انبوه اسناد و یادداشتهای ایشان، حتی یک برگ نیافتم که نشان از وابستگی یا وامداری به شخص یا نهادی خاص داشته باشد. در روایتی که از یکی از آشنایان استاد نقل شده، روزی با لحنی شوخطبعانه از استاد پرسیده بودند: «حالا که از این کسوت روحانیت درآمدی حاصل نمیکنی، چرا این لباس را همچنان به تن داری؟» و پاسخ استاد، پاسخی عمیق و حکیمانه بود: «این لباس برای من، لباس تقواست. وقتی آن را میپوشم، احساس میکنم مرا به پرهیز از بسیاری از امور وامیدارد.» آثار خوشنویسی استاد فضائلی نیز در سطح بینالمللی موردتوجه استادان و پژوهشگران برجسته قرار گرفتهاند. مستشرقانی چون شیلا بلر از دانشگاه هاروارد که در حوزه خوشنویسی و کتیبههای اسلامی پژوهش کرده یا شیلر، مولاناپژوه و مؤلف کتابی در باب خوشنویسی و همچنین در جهان عرب، پژوهشگران بسیاری به آثار ایشان از جمله «اطلس خط» و «تعلیمالخط» استناد کردهاند.
بیتردید، جامعه امروز ما نیازمند تکثیر افراد نمونهای چون استاد فضائلی است. ایشان چنان در صداقت، تلاش و پاکی زیستهاند که احترام و پذیرش همگان را از هر گروه و سلیقهای برانگیختند.
با توجه به تأثیر عمیق استاد فضائلی در حوزه خوشنویسی و کتیبهشناسی، در حال حاضر آیا پژوهشهای مؤثر و چشمگیری در این زمینهها انجام میشود و آیا از این دست پروژههای تحقیقاتی حمایت کافی و لازم صورت میگیرد؟
متأسفانه در زمینه پژوهشهای مرتبط با شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذار، آنطور که شایسته است، اقدامات درخوری انجام نمیشود و اگر هم پژوهشی صورت گیرد، توجه کافی به آن نمیشود؛ بهویژه در اصفهان، این امر نیازمند عزم و همت جدی است. حوزه اصفهانشناسی یا مطالعات اصفهان، عمدتا به چند نشست و جلسه محدود و از پژوهشهای بنیادین غفلت میشود. امیدوارم نهادهای مربوط همکاری کنند تا این کتابها معرفی و به درستی عرضه شوند.
یکی از برکات استاد فضائلی که شامل حال من و آقای شاهمندی شد، علاقهمندی ما به کتیبهها بود. ما با الهام از استاد، اقدام به تدوین «دانشنامه کتیبههای اصفهان» کردهایم که این اثر در چندین مجلد آماده شده و بخشی از آن در حال تکمیل است؛ اما متأسفانه این حوزه هم از حمایتهای لازم برخوردار نبوده است.
استاد فضائلی با تألیف کتابهایی چون «اطلس خط» و «تعلیمالخط»، سنتی پژوهشی در خوشنویسی را در اصفهان بنیان نهاد. این آثار نه تنها در اصفهان، بلکه در جهان اسلام بهعنوان نخستین و جدیترین پژوهشهای خوشنویسی شناخته میشوند. در نتیجه انتظار میرود کسانی که در حال ادامه این مسیر هستند، از حمایتهای ویژه مسئولان بهرهمند شوند تا این پروسه پژوهشی و سنت علمی در اصفهان ادامه یابد که این امر، قطعا به نفع اصفهان خواهد بود.
در همین راستا، من کتابخانهای تخصصی با هزینه شخصی خودم تحتعنوان «کتابخانه تخصصی خط و خوشنویسی» راهاندازی کردهام. این کتابخانه شامل چندهزار جلد کتاب تخصصی در زمینه خوشنویسی و خط است و میتواند زمینهساز تأسیس اولین کتابخانه تخصصی خوشنویسی در اصفهان باشد.
میتوان گفت استاد فضائلی با آثار پژوهشی خود مبنای تازهای برای تاریخنگاری علمی خوشنویسی در ایران بنیان نهاد؟
بله؛ پژوهشهای استاد فضائلی، بهویژه در دو اثر بنیادین ایشان یعنی «اطلس خط» و «تعلیمالخط»، مبتنی بر منابع معتبر و روشی دقیق است؛ آثاری که همچنان مرجع است و مورد استفاده پژوهشگراناند. در این کتابها، استاد فضائلی به تطبیق، تحلیل و تفکیک خطوط مختلف پرداخت. تا پیش از این آثار، بررسی تاریخ خوشنویسی با نوعی آشفتگی و سردرگمی همراه بود؛ اما استاد با دقت، ظرافت و نگاه نظاممند خود، این حوزه را سامان بخشید. ایشان برای فهم درست تاریخ خوشنویسی، کار را از تاریخ خط آغاز کرد. اگر به کتاب «اطلس خط» بنگرید، میبینید که پژوهش از پیدایش و تطور خط در تمدنهای مختلف آغاز شده است. در میان اسناد باقیمانده از ایشان دیدهام که استاد برای شناخت عمیقتر برخی خطوط، شخصا آنها را آموخته و تمرین کرد؛ از جمله نمونههایی از دستخط ایشان به خط میخی و خط پهلوی وجود دارد. این نشان میدهد که ایشان با نهایت جدیت، دقت و رویکردی پژوهشگرانه به این عرصه وارد شد.
کتاب «اطلس خط» موفق به دریافت عنوان کتاب سال نیز شد و میتوان گفت این دو کتاب، سنگبنای پژوهشهای دقیق و علمی در حوزه خوشنویسی ایران شدند. ناگفته نماند که وقتی از خوشنویسی سخن میگوییم، منظور تنها خوشنویسان نیستند؛ بلکه پژوهشگران هنر، مورخان و حتی طراحان گرافیک نیز از آثار استاد بهره بردهاند. این گروهها وامدار پژوهشهایی هستند که هم انواع خطوط را معرفی کرده و هم پیشینه و سیر تحول آنها را مستند کردهاند.
به نظر شما، ترکیب دانش حوزوی، تحصیلات ادبی و ذوق شاعری استاد فضائلی چه تأثیری بر زبان، سبک و رویکرد پژوهشی ایشان در آثاری مانند «اطلس خط» گذاشته است؟
کتاب «اطلس خط» به زبان فارسی نوشته شده و نثر آن، با وجود بهرهگیری از ساختارهای زبان فارسی حوزوی، بهواسطه قلم استاد فضائلی بسیار دلنشین و تأثیرگذار است. استاد فضائلی افزون بر تحصیلات حوزوی، دارای مدرک کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه اصفهان بود و همین امر موجب اشراف کمنظیر ایشان بر زبان و ادب فارسی شده بود. ایشان به ارزش و ظرافت زبان فارسی آگاهی عمیقی داشت و خودش نیز شاعری توانا بود. دیوان اشعارشان نزد خانواده محفوظ است و امید میرود بهزودی منتشر شود. حافظه شگفتانگیز استاد در کنار تسلط او بر شعرای بزرگ، از جمله حافظ، مولانا، سعدی، خیام، کلیم کاشانی و ابن یمین، همواره زبانزد شاگردانشان بوده است. درواقع ایشان فیالمجلس و متناسب با فضای کلاس یا شخصیت هنرجو، از اشعار فارسی و عربی یا حدیث و آیه و یا عبارات مشفقانه، پند و اندرز سرمشق میدادند. همچنین در خلوت خود بهترین اشعار را برای خوشنویسی انتخاب میکرد و دلیل محبوبیت ایشان در جامعه خوشنویسی همین حُسن انتخاب متن و شعر است. او میتوانست در لحظه، اشعار ناب و نکات نعزی را از حافظه خود بیان کند. استاد فضائلی در دانش تاریخ ادبیات نیز تبحری شگرف داشت.
نگاه استاد فضائلی به خوشنویسی چگونه بود؟ به بیان دیگر، چه ویژگیهایی باعث متمایزشدن ایشان از سایر خوشنویسان شد؟
استاد فضائلی هیچگاه پژوهشهای مستشرقین زمان خود را نادیده نمیگرفت. در سرمشقهای ایشان، علاوه بر تمرین خطوط فارسی، شاهد تمرین خط لاتین و حتی خط پهلوی بودم. ایشان همیشه مشتاق به درک و مطالعه تمام جنبههای دنیای خط بود؛ همچنین استاد فضائلی تبحر ویژهای در انطباق خط خود با مواد و مصالح مختلف داشت. برای مثال، اگر قرار بود بر روی قلمزنی یا میناکاری کار کند، کاملا میدانست که چگونه باید این فرآیند را به بهترین نحو انجام دهد. دقتهای بینظیر ایشان در کادر بندی و طراحی، چیزی فراتر از یک استعداد طبیعی و این توانایی در زمان خود بسیار نادر بود. طبق گفته بسیاری از نزدیکان و آشنایان ایشان، استاد فضائلی در بسیاری از مواقع، اتود نمیزد؛ بلکه هر بار که شروع به نوشتن میکرد، تمام اجزای خط، از حسن مطلع تا اختتام، به طور یکسان و هماهنگ به نتیجه میرسید. این هماهنگی بینظیر گویی از یک استعداد الهی سرچشمه میگرفت و در آثار خطی ایشان به وضوح نمایان بود. در کتیبهنگاریهای ایشان، این تعادل و ترکیببندی نشان میدهد که نوشتار را نه تنها به عنوان یک هنر، بلکه بهعنوان یک امر والا و معنوی مینگریستند.
هرگاه که سرمشقهای استاد فضائلی را مرور میکنم، از تنوع بینظیر ادبیات و اشعار در آنها شگفتزده میشوم. ایشان در انتخاب اشعار، بهویژه «مناسبنویسی»، بسیار دقت داشت و میدانست هر کلمه را کجا بنویسد. به یاد دارم که در مجموعهای از سرمشقهای ایشان برای یکی از هنرجویانش که در نام فامیلش «دانش» داشت، عبارتی نوشته بود: «مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست». استاد این ذوق را برای دیگران هم داشت. این نشان میدهد که استاد فضائلی به دقت و ظرافت، با توجه به شرایط روحی، روانی و محیطی فرد، انتخابهایی متفاوت داشت. این ویژگیها، استاد فضائلی را از دیگر خوشنویسان متمایز میکند؛ زیرا ایشان خوشنویسی را صرفا به عنوان یک هنر ظاهری نمیدید؛ بلکه آن را تجلیگاه معنویت و اندیشهای عمیق میپنداشت.
دستنوشتههای استاد نشان میدهد که ایشان به کدام شاعر بیشتر علاقهمند بود؟
یکی از شاعران برجسته دوران صفوی که بسیاری از اصطلاحات و ظرایف خوشنویسی در آثارش به کار رفته، صائب است که خوشنویس نیز بود. میدانید که کتیبهنگاری مقبره صائب را استاد فضائلی انجام داد. در مجموعه آثار ایشان، اشعار بسیاری از صائب به چشم میخورد که نشان میدهد این شاعر در نظر استاد فضائلی جایگاه ویژهای داشته است. البته باید گفت که استاد فضائلی دستنوشتههایی از شاعران بسیاری مانند مولانا، حافظ، سعدی و دیگر شاعران از سبکهای هندی و عراقی دارند.
فردی با چنین پاکیزگی روح و معنویت بالا، برای نوشتار اهمیت زیادی قائل بوده است. به نظر شما، آیا بین نوشتار و معنویت ارتباطی وجود دارد؟
این مسئله به انتخاب انسانها بازمیگردد. ممکن است برخی نوشتار را تنها بهعنوان ابزاری برای تأمین نیازهای مادی و دنیوی ببینند؛ اما استاد فضائلی به مکتب هنرمندان سنتگرایی تعلق داشت که به حکمت توجه داشتند. آنها از نوشتن چیزی که روح و قلم را آلوده کند، بیزار بودند. در کتابی که داریم منتشر میکنیم، بخشی به نام «حکمتنویسی» داریم که حکمت در زبان عربی و ادبیات فارسی ما، مجموعهای از دانشهاست که انسان برای دستیابی به حقایق و عوالم برتر فرامیگیرد. استاد فضائلی به چنین ساحتی اعتقاد داشت. نوع سلوک، معاشرت، گفتار و حتی توجه به کلام از جمله ویژگیهایی بودند که در زندگی استاد فضائلی از اهمیت زیادی برخوردار بود. ایشان به تقوای چشم، نزاکت، رعایت ادب، پاکیزگی ظاهر و دوری از گناهان توجه ویژه داشت. این ویژگیها بهطورمستقیم بر خط ایشان تأثیر گذاشته است. به گفته کسانی که با آثارشان آشنا بودهاند، خط استاد فضائلی دارای نور و صداقتی است که ارتباط خاصی با آن برقرار میشود و برکت بیشتری نسبت به برخی دیگر از خطوط دارد.
همسر مرحوم ایشان نقل میکرد که یکبار از استاد پرسیده بودند: «چرا اینقدر برای دیگران مینویسید؟» استاد در پاسخ گفته بودند: «خوشنویس دست دیگران است. ما دست کسانی هستیم که قادر به نوشتن نیستند» و من چنین صداقت و صفای درونی را در کمتر خوشنویسی دیدهام. میتوانم بگویم استاد فضائلی یکی از افرادی است که همزمان در ساحت هنر و معنا، قدم و قلم زده است.
بهنظر شما، چطور میتوان راه و نگاه استاد فضائلی را در زمانه ما در اصفهان ادامه داد و زنده نگه داشت؟
اصفهان باید پژوهشهای مرتبط با اصفهانشناسی و پژوهش هنر را جدی بگیرد. به همان اندازه که شاهکارهای هنری خلق میشود، به همان میزان نیز انجام پژوهشهای ارزنده ضرورت دارد. متأسفانه میان نظر و عمل در عرصه اصفهانشناسی فاصلهای محسوس وجود دارد. به باور من، جامعه روحانیت اصفهان میتواند در این زمینه پیشگام باشد؛ چرا که استاد فضائلی خوشنویسی را نه با انگیزه فردی و منیت، بلکه با نگاهی معنوی و متصل به دین، قرآن و انبیا دنبال میکردند. نکته دوم اینکه اصفهان میتواند خود را به عنوان «پایگاه پژوهشهای خوشنویسی» مطرح کند. هرچند دوستان هنرمند ما در شهر قزوین اعلام کردهاند که آن شهر پایگاه خوشنویسی ایران است و بیشک زحمات قابلتقدیری نیز میکشند؛ اما نباید فراموش کرد که میرعماد قزوینی گرچه در قزوین به دنیا آمد؛ اما اوج بالندگی هنرش در اصفهان بود یا عبدالمجید طالقانی هرچند متولد طالقان بود؛ ولی در فضای فرهنگی اصفهان به قله خوشنویسی دست یافت. رقابت میان استانها اگر سالم و هدفمند و تقویت هویت ملی باشد، به نفع کشور است؛ اما زمانی که ما گنجینهای همچون استاد فضائلی را داریم، «چرا اصفهان نباید به پایتخت پژوهشهای خوشنویسی جهان اسلام» تبدیل شود؟ نکته مهم و بسیار تأسفآور آنکه کشورهایی مانند قطر، امارات و ترکیه طی چنددهه اخیر با سرمایهگذاریهای گسترده، خوشنویسی را بهصورت جهتدار هدایت میکنند و این کشورها هستند که تعیین میکنند چه باید نوشته شود و چه نباید. این موضوع، در گام بعد، پژوهشهای علمی و هنری ما را نیز تحتتأثیر قرار داده و ممکن است بهتدریج پژوهشگران را مجبور کند متونی تولید کنند که با ذائقه و اهداف فرهنگی آنها همراستا باشد؛ امری که تهدیدی جدی برای فرهنگ و هنر ایران محسوب میشود.
از سوی دیگر، در حالی که میراث استاد فضائلی در کشور مغفول مانده، پژوهشگران سایر کشورها با جدیت روی آثار خوشنویسی کار میکنند و حتی به دنبال آن هستند که میراث خوشنویسی را نه در نگاه اسلامی، بلکه فقط با نگاه عربی و با هویتسازی خاص بنگرند.
خوشبختانه دانشگاه هنر اصفهان اخیرا دوسالانه پژوهشهای خوشنویسی را پایهگذاری کرده که امسال دومین دوره آن برگزار شد. این رویداد بسیار مهم است و باید آن را جدی گرفت. در همین دوره اخیر، پژوهشگران بسیاری از دانشگاهها، مؤسسات هنری، حوزهها و انجمنهای خوشنویسی در آن حضور داشتند. اگر مدیریت فرهنگی شهر اصفهان نیز در کنار دانشگاه هنر قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که دوره بعدی این دوسالانه با محوریت استاد فضائلی برگزار شود. چندسال پیش پیشنهادی مطرح کردم مبنی بر اینکه جایزهای با عنوان «حبیب قلم» تعریف شود؛ جایزهای که در هر دوره به یکی از پژوهشگران ایرانی و حتی غیرایرانی برجسته در عرصه خوشنویسی، به یاد استاد فضائلی و با برند دانشگاه هنر اصفهان، اعطا شود. این پیشنهاد متأسفانه جدی گرفته نشد؛ در حالی که میتواند فرصت ارزشمندی برای زندهنگهداشتن یاد استاد و ادامه راه او در حوزه هنر و پژوهش باشد.
اگر استاد فضائلی امروز در میان ما بود و میخواست سخن یا پیامی را بیان کند، فکر میکنید چه میگفت؟
اگر استاد امروز در میان ما بود، بیتردید همچنان بر راستی و درستی پای میفشرد؛ حتی در برابر همه موانع و پیچیدگیهای زمانه. ایشان بیتی دارد که بهخوبی گویای این باورشان است و اگر الان در قید حیات بود، به گمانم همان را میگفت:
«زین همه پیچ کاندر این گذر است
راست رفتن به راستی هنر است»