روایتی تلخ از زندگی سالمندان کارگر

بازنشستگی با طعم فقر

بطری آب خاک‌گرفته را از جلوی صندلی برمی‌دارد و می‌پاشد روی شیشه. با دستمال چرک و کهنه‌ای که به دست دارد، سعی می‌کند شیشه جلوی ماشین را پاک کند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - دوشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
بازنشستگی با طعم فقر

به گزارش اصفهان زیبا؛ بطری آب خاک‌گرفته را از جلوی صندلی برمی‌دارد و می‌پاشد روی شیشه. با دستمال چرک و کهنه‌ای که به دست دارد، سعی می‌کند شیشه جلوی ماشین را پاک کند. هر از گاهی هم تمام توانش را توی گلویش می‌اندازد و صدا می‌کند: «دربست». دست‌های پیر و تاول‌زده‌اش لرزش خفیفی دارد و چین‌وچروک‌های پیشانی، او را مردی ۷۲ ساله نشان می‌دهد که حالا پا به سن گذاشته و سفیدی لای‌به‌لای موهایش دویده است؛ اما حالا خیابان پاتوق اصلی‌اش است و زیر برق آفتاب مسافرکشی می‌کند؛ چراکه غم نان، پیر و جوان نمی‌شناسد!

نگهبانی که راننده دربست شد

حاج علی که سال‌ها پیش بازنشسته شده است، می‌گوید: «حقوق بازنشستگی‌ام آن‌قدر کم است که کفاف زندگی‌ام را نمی‌دهد و اگر مسافرکشی نکنم، نمی‌توانم روزگار بگذرانم. همین حالا هم با اینکه در این سن کار می‌کنم، خیلی وقت‌ها شرمنده بچه‌ها و نوه‌هایم می‌شوم و نمی‌توانم آن‌طور که بایدوشاید از آن‌ها پذیرایی کنم.» او می‌گوید نگهبان یک کارخانه بوده است و بعد از بازنشستگی پا به خیابان گذاشته تا بتواند درآمدی هرچند اندک به دست آورد و در کنار حقوق بازنشستگی‌اش روزگار بگذراند: «حقوقی که بخورونمیر است و کفاف خرج‌های دیگر را نمی‌دهد. چندین سال است که خودم و همسرم دلمان می‌خواهد یک سفر مشهد برویم؛ اما نتوانسته‌ایم.»

نمی‌دانم زندگی‌ام چه می‌شود؟

آفتاب تند تابستان چتر خود را روی سر شهر باز کرده است و هرم داغ گرمایش، سیلی می‌کوبد به صورت آدم‌ها. حاج علی پشت‌سرهم و بی‌وقفه صدا می‌کند: «دربست»! غم توی چشم‌هایش می‌نشیند وقتی می‌گوید: «نمی‌دانم تا چند سال دیگر بتوانم در جاده دوام بیاورم و مسافرکشی کنم. به هر حال، سنی از من گذشته است و دیگر توان قدیم را ندارم. جاده هم که خطرناک است و پر از راننده‌هایی که با سرعت خیلی زیاد حرکت می‌کنند و توجهی به اطرافشان ندارند.»

می‌گوید چندین بار در جاده برایش حادثه رخ داده است: «سه‌چهار باری تصادف کرده‌ام؛ اما خوشبختانه خودم آسیب ندیده‌ام. به هر حال جاده است و هزارویک خطر. خیلی از مسافران هم وقتی می‌بینند سنی از من گذشته و دست‌هایم می‌لرزد یا اینکه ماشینم فرسوده است، جرئت سوار شدن ندارند و راهشان را کج می‌کنند و می‌روند. نمی‌دانم اگر روزی نتوانم مسافرکشی کنم، چطور از پس هزینه‌های زندگی‌ام برآیم؟»

آمارهای نگران‌کننده از فقر سالمندان

حاج علی تنها یکی از هزاران بازنشسته‌ای است که پس از سال‌ها کار کردن، به دلیل حقوق پایین و هزینه‌های بالا مجبور به کار شده است؛ سالمندانی که پا به سن گذاشته‌اند و اکنون وقت استراحت آن‌هاست؛ اما به دلیل مشکلات معیشتی مجبور به کار کردن هستند. تعداد این سالمندان کم نیست! آن‌طور که رسانه‌ها سال گذشته گزارش داده‌اند: «بیش از یک‌میلیون و 200‌هزار نفر مستمری‌بگیر تأمین اجتماعی و بیش از ۱۷۰ هزار بازنشسته کشوری در اصفهان، با حداقل خدمات رفاهی، حمایتی و اقتصادی، روزگار می‌گذرانند.

وابستگان صندوق تأمین اجتماعی با حداقل حقوق حدود ۹ میلیون تومان و بازنشستگان کشوری با متوسط حدود ۱۱.۵ میلیون تومان دریافتی، فقر و خط فلاکت را به تصویر کشیده‌اند. بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی دبیرخانه شورای ملی سالمندان، از سال ۱۳۹۰ به بعد، تعداد سالمندان در دهک فقر و محرومیت، همواره رو به افزایش بوده و این در حالی است که صندوق‌های بازنشستگی خدمات یکسانی به افراد تحت پوشش خود ارائه نمی‌دهند.» از سوی دیگر، گزارش‌ها حاکی از این است که در سال ۹۸، ۲.۳ درصد از جمعیت فعال اقتصادی و ۱۳.۴ درصد از جمعیت غیرفعال اقتصادی متعلق به افراد سالمند ۶۵ ساله و بیشتر بوده است. همچنین ۲.۵ درصد از افراد شاغل، سالمند هستند. در همین سال نرخ مشارکت اقتصادی سالمندان ۱۱.۷ درصد و نرخ بیکاری سالمندان ۱.۳ درصد بوده است. از ۶۰۴ هزار و ۱۲۳ سالمندی که در ایران کار می‌کنند، 7 هزار و 954 نفر زن هستند.

کارگر ۷۰ ساله‌ای که چشم‌به‌راه کار است

عبدالله این روزها در ۷۰ سالگی به سر می‌برد و از وقتی که بازنشسته شده است، کارگری می‌کند. گوشه خیابان و روبه‌روی میدان نشسته است و چشم دوخته تا شاید کسی بیاید و کارگر بخواهد. آفتاب امان می‌بُرد و دانه‌های عرق روی گونه‌های پیرمرد سر می‌خورد. می‌گوید به دوستان و آشنایان سپرده‌ام که اگر کاری داشتند، به من خبر بدهند: «دو پسرم ازدواج کرده‌اند و یک دختر در خانه دارم که قرار است به‌زودی به خانه بخت برود؛ اما هنوز نتوانسته‌ام جهیزیه‌اش را بخرم. شاید کسی باورش نشود، اما حقوق بازنشستگی‌ام کمتر از ۲۰ میلیون تومان است. با این مبلغ چطور می‌توانم هزینه‌های جهیزیه دخترم را تأمین کنم؟ هر خرجی که می‌خواهم بکنم، هزار بار محاسبه می‌کنم که آیا در اولویت است یا نه! اصلاً مریضی اعصاب گرفته‌ام. نمی‌توانم توی خانه بنشینم. این طرف و آن طرف دنبال کار هستم تا بتوانم یک درآمد حداقلی دیگری به دست آورم.»

عبدالله می‌گوید که وضعیت اقتصادی‌اش این روزها طوری است که حتی نمی‌تواند برای درمان بیماری‌هایش اقدام کند: «مشکل قلبی دارم و دکتر گفته است، باید هرچه سریع‌تر عمل کنم؛ اما از پس هزینه‌های جراحی بر نمی‌آیم! نه‌تنها هزینه عمل جراحی برایم سنگین است که حتی مراجعه به پزشک عمومی و پیگیری سایر بیماری‌هایم مثل فشار خون و… برایم مقدور نیست. باید بسوزم و بسازم!»

آمارها چه می گویند؟

بر اساس گزارش وضعیت سالمندی ایران که در سال ۱۴۰۰ توسط نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشوری منتشر شد و رسانه‌ها نتایج آن را بازتاب دادند، اصفهان با نمره ۶۰.۷ در سال ۹۵ در جایگاه هفتم کشور از نظر امنیت درآمدی سالمندان قرار گرفته که نشان‌دهنده امنیت اقتصادی متوسط قشر سالمند و بازنشسته این استان است. این پژوهش با استناد به گزارش مرکز آمار ایران اعلام کرده است که ۶۲.۵ درصد سالمندان ایرانی در پنج دهک کم‌درآمد ایران قرار دارند.

همچنین داده‌های این پژوهش تأیید می‌کند که یک‌چهارم خانوارهای سالمند سرپرست در فقر درآمدی نسبی زندگی می‌کنند و بنابراین می‌توان گفت سالمندان حدود دو برابر بیشتر از سایر گروه‌های سنی در معرض خطر فقر قرار دارند. طبق این پژوهش نرخ فقر سالمندان در سال ۹۵ در استان اصفهان ۲۳.۱ درصد برآورد شده است. فتح‌الله بیات، فعال حوزه کارگری در این باره به «ایسنا» می‌گوید: «اگر بازنشسته‌ها تأمین باشند و دریافتی آن‌ها هزینه‌های زندگی را پوشش دهد، دیگر در ۶۰ سالگی و بعد از بازنشستگی دنبال شغل دوم و سوم نمی‌روند تا امورات زندگی‌شان بچرخد!»

بسیاری از روان‌شناسان معتقدند بازنشستگی زمانی است که سالمندان در نهایت آرامش باشند و از ثمرات کار خود لذت ببرند. برای افراد بسیاری، کار حس مفید بودن و هدفمندی را به همراه دارد. احساس شخص نسبت به خود به‌شدت در کاری که برای امرار معاش انجام می‌دهد گره خورده است، اما با بازنشستگی احساس از دست دادن می‌تواند رخ دهد.

همچنین بازنشستگی ممکن است به‌عنوان یادآوری این واقعیت تلقی شود که فرد در حال پیر شدن است و ترس از مرگ، بیماری و ناتوانی در او ایجاد می‌شود. حالا به همه این‌ها غم نان را هم باید اضافه کرد؛ غمی که باعث می‌شود خیلی از بازنشستگان به‌جای استراحت و بهره‌مند شدن از مزایای کاری که سال‌ها برای آن زحمت کشیدند، مجبور به کار کردن مجدد شوند و سلامت جسمی و روحی خود را به خطر بیندازند.