دلم نمیخواست بروم کرمان. حال مسافرت نداشتم. آن هم با اتوبوس، آن هم بدون رفقای خودم. با دو نفر آشنای نویسنده دور که فقط سلام و علیک باهاشان داشتم. اما باز مسئول برنامه زنگ زد و گفت: یه کاری کن که بری.
حمل بار با اتوبوس بینشهری، شیوه جدید حمل بار در شهرهاست که در سالهای اخیر، بهویژه در اصفهان بیشتر رونق گرفته و با وخامت حال اتوبوسهای برونشهری و وضعیت نامناسب حمل مسافر، این مسئله بیشتر خودش را نشان داده است.
داشتم فکر میکردم درباره چه موضوعی بنویسم که به یک مناسبت جالب بر خوردم. بیستوششم آذرماه روز حملونقل و رانندگان بود.
با شروع فصل زمستان و پدیدههای ناخوشایندی از قبیل وارونگی و آلودگی هوا، پیشنهادهایی از قبیل استفاده از حملونقل عمومی رونق میگیرد.
صدای بوق ممتد دستگاه کارتخوان اتوبوس، زن را کلافه میکند. چند بار کارت اتوبوس را به دستگاه کارتخوان نزدیک میکند؛ اما دوباره بوق ممتد شنیده میشود.
پیرزن هنوز روی چهارپایه نشسته و چشمبهراه مهمانهای ابوسجاد بود. بهرسم هر سال، از اول تا آخر صفر کارش همین بود.
بررسی روند ناوگان فعال در شهر اصفهان بیانگر آن است که از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ تعداد اتوبوسهای فعال در این شهر ثابت بوده است.
از اتوبوس که پیاده شدم، غروب بود؛ از همان غروبهای دلگیر جمعه؛ اما کافی بود سرت را اینطرف و آنطرف بچرخانی تا در ازدحام آدمها غرق شوی و یادت برود امروز چندشنبه است.
اخمهایش را میکشد توی هم و از کیفش یک تکه کاغذ در میآورد و شروع به باد زدن خودش میکند. زیر لب غر زدنهایش شروع میشود …
جاده قم به سمت تهران، پر بود از اتوبوسهایی که روی پیشانیشان یک جمله مشترک، نوشته شده بود«کاروان روحالله» زیرش هم اسم شهرشان بود.
در حالی مقرر شده است برای نوسازی اتوبوس و مینیبوس تسهیلات 700میلیون تومانی و 200 میلیون تومانی اعطا شود که اتوبوسداران و مینیبوسداران، این تصمیمگیری برای نوسازی ناوگان را محکوم به شکست میدانند
یک دست لباس سیاه برای هرکدامشان برداشته و میانِ بقچه پیچیده بودم.
چند تکه نان هم لقمهپیچ گذاشته بودم بغل تخممرغ و سیبزمینیهای آبپز توی کیف. بطریهای آب را داده بودم دستشان و راه افتادیم سمت اتوبوس.