اين بيمارى كه حدود ۲ تا ۳ درصد از جمعيت را گرفتار خود میکند شامل فكر، احساس يا تصورات عودكننده و مزاحم براى شخص است كه در او ايجاد اضطراب میکند. در نتيجه تعادل فرد به دنبال اين بيمارى به هم میخورد و او در سازگارى با محيط دچار مشكل میشود.
از نظر روانكاوان نيز وسواس يك بيمارى ناخودآگاه است كه اختيار و آزادى را از فرد سلب میکند و او را وامىدارد تا رفتارى را برخلاف ميل و خواستهاش انجام دهد. اگرچه اكثر بيماران به بيمارگونه بودن رفتارشان آگاهى دارند ولى قادر به رها شدن از آن نيستند.
مطالعات در زمينه اين بيمارى نشان میدهد وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدريج رشد میکند. اگر در آن ايام شرايط براى درمان مساعد باشد، ممكن است بيمار بهبود نسبى پيدا كند، ولى در غير اين صورت، اين بيمارى سير رو به افزايش خواهد داشت. همچنين بسيارى از افراد كه داراى شخصیتهای حساس هستند، اذعان میکنند كه در دورههایی از زندگى اين اختلال را تجربه کردهاند.
علائم
علامت اساسى اختلال شخصيت وسواسى-جبرى شامل: نظمگرايى، كمالگرايى و كنترل روانى است. افراد مبتلا به اين اختلال تلاش میکنند تا از طريق توجه دقيق به موازين، جزئيات ريز، فهرستها و برنامهها بر همه امور كنترل داشته باشند. آنها داراى دقت افراطیاند، كارها را تكرار میکنند و به جزئيات توجه فوقالعاده دارند.
آنها نسبت به دلخوری اطرافيانشان در برابر تأخيرها و ناراحتیهایی كه از اين رفتار ناشى میشود، توجهي ندارند. . مثلاً وقتى چنين افرادى فهرستى از كارهايى را كه بايد انجام دهند گم میکنند، به جاى اينكه با كمك گرفتن از حافظه لحظاتى را صرف بازنويسى فهرست آن كارها كنند و به انجام آن كارها بپردازند، زمان زيادى را صرف جست و جوى آن فهرست میکنند.
براى كارها زمان كافى تخصيص نمیدهند و مهمترين كارها براى لحظه آخر گذاشته میشود. افراد مبتلا به اين اختلال به بهانه كنار گذاشتن فعالیتهای تفريحى، اوقات خود را به طور مفرط وقف كار و بهرهورى میکنند، ممكن است تمركز زيادى بر كارهاى روزمره خانگى داشته باشند.(مثلاً تميز كردن مفرط و تكرارى منزل).
اين افراد در مورد مسائل اخلاقى يا ارزشها به طور افراطى وظيفهشناس، جدى و انعطافناپذير هستند و ممكن است خود و ديگران را مجبور كنند كه در عملكرد از اصول اخلاقى خشك و معيارهاى خيلى سخت پيروى كنند. آنها در مورد اشتباهاتشان، از خود به طور بىرحمانه انتقاد میکنند. اين افراد گرفتار نظم افراط گونهای هستند كه بر تمام روابطشان سايه میاندازد، به طورى كه حتى قادر به جداشدن از اشياى فرسوده يا بى ارزش نيستند.
چون معتقدند شايد در آينده بتوان از آنها استفاده كرد. ضمنا صفات شخصيتى ديده شده در افراد وسواسى از اين قبيل است: اضطراب جدايى، مقاومت در برابر تغيير، اهل ريسك نبودن، دودلى، افكار خرافى و دلبستگى زياد به كار. ضمنا شيوع اين بيمارى در ميان زنان بيشتر است.
عوارض وسواس
بىتوجهى به جنبههای عاطفى ارتباط آنها را با خانواده دچار مشكل میکند و در كار و محيط شغلى نيز برايشان مشكلات زيادى را به وجود میآورد. اگر اين اختلال در همان اوايل جوانى كه شروع آن است، بهبود نيابد در بزرگسالى افسردگى نيز به آن اضافه خواهد شد.
البته مانند ساير اختلالات روانى میتوان گفت كه در فرد دچار اختلال وسواسى- جبرى اين نظمپذيرى و كمالطلبى نه تنها منجر به پيشرفت و رسيدن به هدف نمیشود، بلكه در بسيارى از زمینههای زندگى باعث افت در عملكرد میشود.
علل بروز
در مورد علل و ریشههای اين بيمارى اظهارنظرهاى بسيارى شده است كه وراثت، وضع هوشى، عوامل اجتماعى و خانوادگى از جمله آنان هستند. تحقيقات نشان دادهاند كه حدود ۴۰ درصد وسواسیها اين بيمارى را از والدين خود به ارث میبرند. همچنين افرادى كه از نظر هوشى در حد متوسط و بالاى متوسط هستند، بيشتر درگير اين بيمارى میشوند. بررسیها حاكى از آن هستند كه والدين كمالجو كه فرزندان خود را بر اساس ضوابط خاصى تربيت میکنند، در وسواسى كردن آنها بسيار مؤثرند.
اما اهميت وسواس زمانى بيشتر میشود كه فرد در دوران كودكى انواع ناامنیها را تجربه كرده باشد، از شير گرفتن كودك به صورت ناگهانى و تحقير از جمله عواملى هستند كه زمينه را براى انواع ناراحتیهای عصبى از جمله وسواس فراهم میکنند
راهکارهای درمانی
بسيارى از روانشناسان و روانپزشكان براى درمان اين بيماران، از دو روش رفتاردرمانى و دارودرمانى استفاده میکنند. در شيوه رفتاردرمانى با تقويت كردن پاسخهای مثبت و حذف پاسخهای منفى بيمار، رواندرمانگر سعى در كاهش رفتارهاى وسواسى بيمار خواهد داشت.
«گروه درمانى» نيز از جمله ديگر درمانهای غيردارويى است كه در درمان اين افراد میتواند بسيار مفيد باشد. در درمان دارويى متخصص روانپزشك براى اين بيماران دوزهاى مختلفى از انواع آرامبخشها را براى رفع علائم اضطراب، افسردگى و افكار وسواسى تجويز میکند.