به گزارش اصفهان زیبا؛ با مصطفی مهرآیین در دفتر کارش قرار گذاشتیم؛ پژوهشگری که سالهاست در حوزه آسیبهای اجتماعی کار میکند.
به استقبالمان میآید و مینشینیم روی صندلی بامبو قدیمی تا او از نسلی بگوید که با ما فرق میکند؛ نسلی که نه تابع آن عینکهای روشنفکری کائوچویی است و نه برهههای دهه 60 را میفهمد؛ حتی نسلی نیست که بعد از آن را هم بفهمد. نسلی با شلختگی عمدی که ترکیبی شده از نگرشها و فرهنگ متفاوت که نگرش امروزی شاید او را نپسندد. اما به اعتقاد این آسیبشناس باید این نسل را شناخت و اهلی کرد؛ نسلی که بازده فرهنگی است که به او ندادهایم و اسمش را نمیشود شکاف نسلی گذاشت.
نسل z به نظر شما نسلی دور از جامعه است؟
این را قبول ندارم. این نسل بچههای خود ما هستند که خلاصه شدهاند در فرهنگی همهجانبه؛ نسلی که از تکنولوژی بهره گرفتهاند تا اسطورههایشان را در پشت پیکسلهای موبایلهایشان جستوجو کنند. درواقع این نسل در توالی به وجود آمده و سرعتی که تکنولوژی طی کرده بهشدت متفاوت شدهاند؛ چراکه ما نتوانستهایم خوراکی به آنها بدهیم. در این بین بعضی از این نسل توانستهاند خودشان را بالا بکشند و بههرحال بخشی از آنها هم آسیبپذیر شدهاند.
منظورتان این است که آنها ملغمهای از همهچیز شدهاند؟
منظور من فاصله است؛ تغییری که نه شبیه نسل پیشین است و نسل پسین. بهنوعی بحران شکاف نسلی که باعث شده آنها را مقابل ما نگه دارد. اینکه هیچ دیدگاه مشترک و متعارفی بین نسلها نباشد. درواقع این شبکههای اجتماعی هستند که توانستهاند این نسل را به دست گیرند و درعینحال تحولاتی که بهسرعت باعث شده این شبکهها امپراتورانی شوند که بر همهچیز احاطه دارند. به غیر از این، ما با نسلی روبهرو هستیم که از مرزها و خط قرمزها گذشتهاند برخی از آنها حتی خودشان را با مواد مخدر و فرارفتن از عرف و شرع مشغول کردهاند.
بله؛ درست است این تغییرات تنها در نوع پوشش خلاصه نشده، بلکه منش این نسل را نیز دارد تغییر میدهد. بهنوعی این نسل از دستمان دررفتهاند و ما نتوانستهایم مهارشان کنیم. منظورم از مهارکردن این است که کنترل این نسل را شبکههای مجازی به دست گرفتهاند و با هر موجی، آنها را به این سو و آن سو میبرد. در این بین کشیدن گل یا مصرف مشروبات الکلی تبدیل میشود به یک امر عادی. چرا؟ چون مثلا فلان سلبریتی این کار را انجام میدهد یا بهمان فرد مشهور که برایشان جذابیت دارد، این فعالیتها را انجام میدهد. ما از نسلی حرف میزنیم که خوراکش را همانطور که گفتم از جایی تأمین میکند که به نفعش نیست؛ گرچه همه افراد این نسل اینطور نیستند و شاید بتوان گفت این موضوعات هم تنها در برههای از زمان است و امکان موقتی بودنش زیاد است.
یعنی نباید نگران باشیم؟
ببینید؛ اینکه بگوییم نباید نگران نسلی باشیم که غیرمتعارف رفتار میکند درست نیست. بههرحال این تغییر یا شکاف نسلی را باید بپذیریم و اتفاقا متعارف و عادی است؛ اما با تحولات سریع جوامع و دسترسی بیشتر به شبکههای اجتماعی، نسلهای مختلف از توان فهم یکدیگر عاجزند و وقتی شدت این شکاف نسلی بیشتر شود، پیامدهای آن هم افزایش مییابد و شکاف نسلی میتواند به گسست نسلی منجر شده و پیامدهایی منفی همچون سرگشتگی گفتمانی، فقدان هویت جمعی و بحران هویت را به دنبال داشته باشد. منظور از شکاف نسلی هم فقط فاصله سنی نیست، بلکه مجموعهای از هنجارها و ارزشها را هم شامل میشود؛ اما گسست نسلی از اختلاف دو یا سه نسل به لحاظ عاطفی، فکری و ارزشیحکایت دارد و شکل نهایی این گسست «انقطاع نسلی» است که منظور از آن دشمنی آشکار میان نسلها و سطحی از بیارتباطی است. به نظرم باید نگران این موضوع بود.
راهحلی وجود دارد که ما به لبه پرتگاه نرسیم؟
تنها کاری که میشود کرد این است که سواد عمومی را افزایش دهیم. ما با نسلی روبهرو هستیم که نوگراست و مستقل، دوست دارد تجربه کند و دلش میخواهد به جوابهایش برسد و بهترین کار این است که هویتش را زیر سؤال نبریم، بلکه بهنوعی با او همراه شویم. اینجاست که بهراحتی میتوانیم او را از خطاهایش منصرف کنیم. در گذشته جامعهپذیری در مراکز آموزشی و نهاد خانواده شکل میگرفت؛ اما امروزه دسترسی گسترده به تکنولوژیهای نوین، گزارههای ارزشی و روند جامعهپذیری نسلها را دگرگون کرده است. ما باید این شکاف را پر کنیم، نقش خانواده را پررنگتر کنیم و متوجه باشیم که این شکاف نیست، بلکه نیاز به چسب زخمی دارد که باید آن را ترمیم کرد؛ آگاهیدادن و آگاهی گرفتن. اسطورهسازی مناسب و به دستآوردن ارزشهای ازدسترفتهای که ماحصل زیست در فضای مجازی است، گرچه کار سختی محسوب میشود؛ اما دستنیافتنی نیست.
یعنی شما معتقدید که میشود فصل مشترکی برای اینهمه تفاوت ایجاد کرد تا جوانان ما از آسیبها دور شوند و این نسل فریب شبکههای اجتماعی را نخورند؟
ببینید؛ این تغییرات به هر حال یکشبه به وجود نیامده که یکشبه هم از بین برود. بههرحال نیاز به زمان دارد؛ اما از دید من این تغییرات نسلی همواره از گذشته تاریخ تا به امروز وجود داشته و حالا هم بهواسطه وسایل ارتباطی سرعتش زیاد شده و تغییرات نگرانکننده ایجاد کرده؛ اما میشود با ایجاد مهارتهای گفتوگو بین نسلها شکافهای به وجود آمده را ترمیم کرد. میشود با آگاهیدادن به این نسل، آنها را از بسیاری از آسیبها دور کرد؛ برای اینکه آدمها زبان مشترک ندارند و فرزندان نسل جدیدتر زبان مشترکشان با فرزندان نسل قدیمتر متفاوت است. این اختلافات وجود دارد؛ اما این مسئله یک بحران نیست.
نسلهای قدیمیتر نسبت به نسل جدید در پذیرش تکنولوژی جدید تأخیر دارند. ما باید از بزرگترها بخواهیم که منفعل نباشند و به سمت تکنولوژیهای جدید بروند و کتاب بخوانند. پایبندی به بعضی سنتهای قدیمی که ممکن است بازدارنده هم باشد، آن شکاف نسلی را بیشتر میکند؛ بنابراین همانطور که گفتم همراهشدن با این نسل میتواند زبان مشترکی ایجاد کند تا بتوان دست آنها در بسیاری از موقعیتهای آسیبزا گرفت و راهنماییشان کرد. بههرحال این نسل فرهنگ قبلی در ذهنشان وجود ندارد؛ بنابراین بهسرعت به سوی فرهنگ و رفتارهای جدید گرایش پیدا میکنند که این تغییرات قابلانتظار است. وقتی جوان بزرگترش را قبول ندارد و با گروه همسالان حشرونشر داشته باشد، ممکن است 50درصد مفید باشد؛ اما 50درصد هم آسیب خواهد داشت.
در اینجا باید برگردیم به ریشههای خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی محسوب میشود. در برخی از خانوادهها، پدرِ «نسل قدیم»، نمیتواند مشاجراتش را با فرزندِ «نسل جدیدش» حل کند و کارشان به دلخوری و کینه کشیده میشود. به تعبیری، در این خانوادهها ما با دو نسل متفاوت روبهرو هستیم. ازیکطرف پدری که با اصول، دیدگاهها و تفکرات خودش میخواهد خانواده را مدیریت کند و از سویی دیگر فرزندانی که در فضای مجازی و مدارس، الگوهایشان را انتخاب میکنند و قطعا بین این دو، برخوردهایی به وجود میآید که سبک زندگی جوان را از خانوادهاش جدا میکند.