امیرفرزان شارقی، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی، معتقد است دوره یکساله کرونا زندگی را برای همه سخت کرده است و هیچ قشری و هیچ صنفی نمیتواند مدعی باشد بهتنهایی از این شرایط زیاندیده است: «دور از انصاف است اگر تنها به این بپردازیم که وضعیت اهالی هنر و موسیقی در دوران کرونا نابسامان است، بلکه باید بر این نکته تأکید کنیم که شرایط زندگی نهتنها برای متصدیان موسیقی که برای همه مردم سخت شده است. حتی ممکن است برای قشری از جامعه مانند کارگران و کارمندان وضعیت بغرنجتری هم رقم خورده باشد. باوجوداین، در همین شرایط دشوار هم موسیقیدانها چه در داخل ایران و چه خارج از ایران، آثار خوبی را تولید کردند و بهصورت آنلاین در اختیار همگان قرار دادند تا حداقل برای لحظاتی فشار روانی حاصل از قرنطینه و بیماری را از مردم دور کنند.»
تدریس تنها راه کسب درآمد در موسیقی است و کرونا آن را لغو کرد
شارقی نبود ساختار درست برای موسیقی را بزرگترین دلیل شرایط نابسامان موسیقی در کشور میداند: «اگر بخواهیم درباره موسیقی صحبت کنیم باید بگوییم همان زمانی هم که کرونا نبود اوضاع موسیقی اصلا خوب نبود و ازآنجاییکه ما هیچوقت جریان موسیقی فعالی نداشتیم که موزیسینها بهصورت مداوم در استودیو باشند و کار کنند و همیشه از نبود یک ساختار درست در عرصه موسیقی محروم بودیم، بیشتر موزیسینها از طریق کلاسهای آموزشی و تدریس امورشان را میگذراندند. تازه همین درآمد تدریس هم کفاف خیلی از مخارج را نمیداد. خیلی بهندرت اتفاق میافتاد که یک کار درزمینه ساخت موسیقی به کسی سفارش داده شود و عمده فعالیت و حضور موزیسینها در همان حوزه تدریس محدود میشد. در دوران کرونا همین مسئله تدریس هم لغو شد و شرایط بسیار سختی را به اهالی موسیقی تحمیل کرد. کسانی را داریم که آدمهای شناختهشدهای هم در عرصه موسیقی هستند اما در این سال کرونایی در خرج و مخارج اولیه زندگی هم ماندند.»
چرخه بیپایان پرورش استاد در موسیقی
این آهنگساز تمرکز بیشازحد روی تدریس موسیقی را یک آسیب جدی قلمداد میکند و میافزاید: «در کشورهای دیگر نوازندهها و موسیقیدانها در قالب گروههای مختلف و ارکسترهای گوناگون به فعالیت میپردازند و از طریق خلق اثر یا مشارکت در خلق اثر زندگیشان را میگذرانند. اما در ایران تنها مسیری که تا حدودی تداوم دارد مسئله آموزش موسیقی و تدریس است که البته این مسئله میتواند آسیبهایی را هم به همراه داشته باشد. یکی از این آسیبها این است که بسیاری از افرادی که دورههای ابتدایی و حرفهای را میگذرانند و به سطح خوبی در نوازندگی میرسند چون کار دیگری غیر از تدریس درزمینه موسیقی وجود ندارد، شروع به آموزش موسیقی میکنند و این جریان آنقدر ادامه پیدا کرده است که ما تعداد بیشماری استاد در موسیقی داریم که صرفا کارشان تدریس است و روزبهروز هم به تعدادشان افزوده میشود.»
از تدریس آنلاین باید بهتر استفاده میکردیم
شارقی درباره رواج تدریس آنلاین موسیقی در دوران کرونا هم میگوید: «کلاسهای موسیقی تا مدتها تعطیل بود و بعد از چندین ماه مجوز برگزاری کلاسها بهصورت محدود و با رعایت پروتکلها را صادر شد و آموزشگاهها شروع به جذب هنرجو کردند. بااینحال بیشتر بحث پیرامون استفاده از کلاسها آنلاین بود. بعضی افراد با توجه به آشنایی که با فضای مجازی و امکانات نرمافزارها داشتند در استفاده از روش آموزش آنلاین موسیقی موفق عمل کردند و کلاسهایشان را ادامه دادند و یا حداقل هنرجویان خودشان را حفظ کردند. اما مشکل اصلی درزمینه آموزش آنلاین به خود اهالی موسیقی برمیگردد. به این صورت که بسیاری از اساتید موسیقی از ابتداییترین نکات فضای جدید دور بودند و توانستند خودشان را با موقعیت جدید آداپته کنند؛ البته نباید فراموش کرد که بسیاری از اساتید حضور فیزیکی هنرجو و راهنمایی او از نزدیک را کار درستی میدانند و معتقدند که از را دور نمیشود آن چیزی را که باید آموزش داد و باعث پیشرفت هنرجو شد.»
بستر و برنامهریزی مشخصی برای موسیقی وجود ندارد
سینا فرزادیپور، نوازنده و آهنگساز، بحث درباره اوضاع موسیقی در دوران کرونا را ریشهایتر آغاز میکند. او معتقد است مشکل اصلی هنر و موسیقی در کشور به برنامهریزیهای مقطعی مدیران برمیگردد: «همیشه برنامههایی در دورههای مختلف مدیریت هنری در حوزه موسیقی آغاز میشود، اما اینکه این برنامهها بهطور کامل به نتیجه نهایی میرسد یا خیر جای بحث دارد. سیستم مدیریت هنری کشور دارای ثبات نیست و طرحها میآیند و تصویب میشوند، اما با تغییر مدیریت طرح قبلی کنار گذاشته میشوند و مدیران جدید ایدههای جدیدی را مطرح میکنند و تا زمان عملیاتی شدن دورهشان به پایان رسیده است. درواقع ما با دور باطل طرحهای به سرانجام نرسیده روبهروییم و همین دلیلی میشود که در عرصه موسیقی هیچ ساختار و بستر برنامهریزیشدهای وجود نداشته باشد و همهچیز در حد یک سری طرحهای کوچک باقی بماند.»
این مدرس موسیقی میافزاید: «وقتیکه بستری برای کار در عرصه موسیقی فراهم نیست هنرمندان هم صرفا به کارکردن فکر میکنند و به این موضوع نمیپردازند که آیا با فلان سازمان یا ارگان کار کنند یا خیر. رفتار ارگانها باید در شرایط عادی سنجیده شود. اینکه این ارگان آیا در زمانی که همهچیز در شرایط عادی قرار داشت به فکر موسیقی بود یا خیر. متأسفانه فکرکردن به این قضیه خیلی در اصفهان جایگاهی ندارد.»
تمایل هنرمندان اصفهانی برای مهاجرت به تهران
فرزادی پور مهاجرت هنرمندان اصفهانی به پایتخت را یکی از آسیبهایی میداند که هنر اصفهان را تهدید میکند: «زمانی از مهاجرت نخبهها از ایران صحبت میشد و حالا با پدیدهای در اصفهان روبهروییم که هنرمندان اصفهانی یکییکی از اصفهان به تهران مهاجرت میکنند. خود من هم ترجیح دادم به اشل بزرگتری برای کار فکر کنم و به تهران مهاجرت کردم. برای من و امثال من که قطعا وضعیت بهتری خواهد بود، اما آیا رفتن هنرمندان در هر سطحی از اصفهان به هنر این شهر آسیب نمیزند؟ در همین چندماه اخیر با چندین هنرمند که اتفاقا در رشته خود اسمورسمدار هستند صحبت کردم تا با کمک آنها پروژهای را در اصفهان انجام دهم اما به دلیل اینکه کار در اصفهان است این پروژه را نپذیرفتند و این اصلا برای هنر اصفهان اتفاق جالبی نیست.»
درباره آموزش آنلاین بدبینیهایی وجود داشت
فرزادیپور درباره برگزاری آنلاین کلاسهای آموزشی موسیقی در اصفهان همصحبت میکند: «در آموزشگاههای موسیقی تهران بلافاصله آموزش آنلاین آغاز شد، اما در اصفهان بعد از اماواگرهای مختلف و با گذشت چندماه کلاسهای آنلاین آغاز شد. به نظر میرسد در اصفهان نوعی بیاعتمادی و سوءتفاهمهایی مابین اساتید و آموزشگاهها وجود داشت که بهمرور برطرف شد. کرونا باعث شد همه خیلی راحت و رک صحبت کنند و همین صراحت و بیپرده صحبتکردن باعث شد سوءتفاهمها برطرف شود و شاید یکی از معدود اتفاقات خوب و سازنده کرونا همین بود که تحتفشار قرارگرفتن آدمها باعث شود راحتتر صحبت کنند و چیزی پشت پرده نماند. از طرف دیگر هنرجویانی بودند که با توجه به شرایط کرونا برای حضور در کلاسهای آنلاین اعلام آمادگی کردند و تعدادی از هنرجویان هم اصرار بر حضور در کلاسهای فیزیکی داشتند.»
باید با نگاهی آینده محور به تجربههای هنری بیندیشیم
این آهنگساز و تنظیمکننده در پاسخ به این پرسش که آینده موسیقی اصفهان را در سال آینده چگونه میبیند میگوید: «در زندگی ما عادت مسئله قویتری نسبت بهروز شدن است و همین تفاوت میان کشورهای جهانهای دوم و سوم با کشورهای جهان اول است. اینکه ما چقدر بر روی عادتها پافشاری میکنیم یا اینکه عادتها را برای یافتن تجربههای جدید کنار میگذاریم مسئله مهمی است. تجربههایی که شاید به نتیجه هم نرسند اما در خود واجد ارزشی هستند که راه را برای افراد بعد از ما مشخص میکند. باید به این مسئله فکر کنیم که تجربه ما در مسیر زندگی آیندگان است و با این رویکرد دست به کاری بزنیم. اما واقعیتی که در جامعه ما وجود دارد دلبستگی به عادتهاست. هنوز که هنوز است بسیاری از معلمان ما کلاس حضوری و کلاس فیزیکی را بسیار کارآمدتر از کلاسهای آنلاین میدانند یا در مورد کنسرت چنین تصوری وجود دارد و بسیاری به کنسرت آنلاین اعتقادی ندارند. باوجوداین و در این شرایط فردی مانند استاد کیهان کلهر در چند نوبت کنسرت آنلاین و رایگان برگزار کرد و در اینجاست که تفاوتهای آدمها مشخص میشود. اینکه ذهنیت آیندهنگر و در مسیر زیست آیندگان است و یا در لحظه و طبق عادتهای همیشگی فکر میکنیم. این مسئله مهمی است که میتواند آینده موسیقی و در کل هنر را مشخص کند.»