دکتر محمد سلطانی فر، سخنرانی خود را با طرح سوالاتی کلیدی آغاز کرد و گفت: «مسئولیت ما در قبال وسایل ارتباط جمعی چیست و این فضا چگونه شکل میگیرد؟ آیا موبایلها و فضاهایی که به واسطه رسانه و اینترنت در اختیار ما قرار دارد، صرفاً وسایلی هستند که باید از آنها استفاده شوند؟ آیا ما هم در قبال این تکنولوژی و روند آن مسئولیت داریم؟ ما باید حتماً نسبت به این روند، مسئولیتها و جایگاه خودمان را بشناسیم. اما ما به چه عنوان؟ دولت، حکومت یا مردم عادی؟ هر کدام از این موارد تعاریف خاص خود را دارد که به آن خواهیم پرداخت. سوال دیگر این است که “ما” در این موضوع که هستیم؟ ما را باید تعریف کنیم و ببینیم مردم، حکومت، دولت یا فرد فرد مادر جامعه. سوال آخر نیز این است که باتوجه به شکاف تکنولوژیکی که داریم، میتوانیم نقشی جدای از دنیا داشته باشیم؟»
از ظهور کهکشان گوتنبرگ تا کاغذ اخبار
او ادامه داد: «حدود 250 سال از ظهور کهکشان گوتنبرگ گذشت تا ما به کاغذ اخبار رسیدیم. اتفاقی که برای ما افتاده این است که پدیدههای رسانه ای از غرب برای ما میآیند و متاسفانه تاکنون نتوانسته ایم نقش و جایگاه اساسی مان را در این روند، ایفا کنیم. این پدیده به خاطر تکنولوژی مرتبط رسانه ای، فرهنگ خود را نیز به دنبال آورد. مارشال مک لوهان میگوید “تکنولوژی فرهنگ خودش را به همراه میآورد”. نخستین روزنامههای ما توانستند گوشهای از فرهنگهای دیگر را به کشور بیاورند، موضوعی که مشکلهای عدیده به وجود آورد. مسیر آن زمان، مسیر استبداد بود و از روزنامه، توقع مجیز گویی و نگاه یک سویه میرفت، به همین خاطر این روند متاسفانه ما را دچار مشکل کرد. این در حالی است که رسانهها در غرب با شدت در فضای دموکراتیک پیش میرفتند و ما هنوز این روند را در حد اطلاع رسانی تجربه میکردیم.»
این استاد روزنامه نگاری افزود: «به همین خاطر، ما فاصله زیادی را با نوع و محتوای رسانههای غرب داشتیم. اتفاقی که رخ داده این است که ما در فضای تکنولوژیکی قرار گرفتیم که آن فضا، فاصله ما با دنیا را به خوبی کوتاه کرد و این حسن را برای ما داشت که شکاف یاد شده را به سرعت کاهش دادیم. در زمان گذشته نیز دیدیم که هر تکنولوژی دیگری مثل رادیو که در 1898 آمد و در 1920 عمومی شد، روند عمومی شدن را به سرعت طی کرد.»
او تشریح کرد: «برای ما ارتباطاتیها عدد “پنجاه میلیون یوزر” عدد تعیین کننده ای است. سی و شش سال طول کشید تا رادیو به این عدد برسد. تلویزیون در 1936 آمد و سیزده سال طول کشید تا عمومی شد. اینترنت در 1974 عمومی شد و چهارسال طول کشید تا پنجاه میلیونی شود. این روند برای وب سایتها سه سال و دوماه ماه و برای فیس بوک، هشت ماه طول کشید که در 2006 به عدد پنجاه میلیون یوزر برسد. اینستاگرام نیز در ظرف هفت روز به عدد ده میلیون یوزر رسید و گفته میشود که در کمتر از یک ماه، به عدد پنجاه میلیون یوزر دست یافت.»
رسانه همه گیر شده، به گیرندههای خود دست نزنید!
سلطانی فر ادامه داد: «پدیده همه گیر کردن در حوزه تکنولوژیها بسیار جدیتر از آن چیزی است که 250 سال پیش بود. امروز به سرعت همه چیز اتفاق میافتد. معنای آن چیست؟ یعنی ما با تکنولوژی خیلی عجین شدهایم و دیگر بهانهای برای عدم دسترسی نداریم. امروزه در حوزه تکنولوژی ارتباطی هرآنچه در دنیا تولید میشود، در کمتر از کسری از ماه یا روز به آن دسترسی داریم و این همان معنای جهانی شدن است. این مقدمه ما را به آنجا میبرد که به عنوان دولتملت ایران و جامعه امروز، در کجای این تکنولوژی میتوانیم ورود بکنیم یا به تعبیر کتاب فرهنگ شناسی دکتر چنگیز پهلوان “چگونه میتوانیم از این ظرف غذا بهره ببریم”. این، روندی است که دارد جهانی و جهانی شدن را یکی میکند. همه دنیا میتوانند در طبخ این غذا سهمی داشته باشند، به شرطی که ابزارها را بشناسند، بعدها همه مجبورند تا از این غذا استفاده کنند. بنابراین، باید این مواد و مزهها را بشناسیم، شاید ما هم بتوانیم جایگاهی داشته باشیم؛ حال باید دید ابزارهای این ظرف جهانی چیست و در کجای آن میشود کار کرد.»
او تاکید کرد: «مهمترین بحثِ این زمینه، تکنولوژی است؛ تکنولوژیای که در فرهنگ جهانی وجود دارد و آن، ارتباطات راه دور است. خوشبختانه یا متاسفانه نتوانسته ایم در این حوزه تولیداتی داشته باشیم. ما آن هفت نکته طلایی را نداریم و فقط در کارهایی مثل افزایش پهنای باند، آن هم در سطح ملی موفق شدهایم. در بقیه موارد وارد کننده بودهایم. اگر هم استفاده میکنیم، سهم خیلی زیادی به لحاظ بین المللی نداریم. اگر قبول کنیم دنیای امروز، دنیای اطلاعاتی است و این اطلاعات است که قدرت را شکل میدهد، قاعدتاً قدرتها اجازه نخواهند داد در این سفره پر طعام، نقشی داشته باشیم.»
این استاد علوم ارتباطات ادامه داد: «بستر دوم، شبکه سازی است. کاری که فیس بوک، اینستاگرام، تلگرام، کلاب هاوس و… انجام میدهند. در تجربه ده سال قبل در این زمینه میخواستند با اپلیکیشنهایی مثل سروش، ایتا، روبیکا و…. … این کار را انجام بدهند اما موفق نبودند؛ حتی به زور مردم را مجبور به استفاده از آن کردند اما باز هم موفقیتی حاصل نشد؛ این در حالی بود که میخواستیم در این حوزه هم حرفی برای گفتن داشته باشیم اما اتفاق ناموفقی از آب درآمد و کمتر از یکی دو درصد در اینجا جای گرفتند که دلایل مشخصی هم دارد.»
سلطانی فر افزود: «زمانی که مارک زاکربرگ درصدد بود تا اینستاگرام را بخرد، قیمت آن 16 میلیارد دلار بود. اینها عددهای وحشتناکی است که ما نمیتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. این در حالی است که ما تنها 5 میلیارد تومان به پیام رسان های داخلی اختصاص دادیم، بنابراین با این عددها خیلی نمیتوان آن شبکه قدرتمند را دنبال کرد. از سویی نیز آنها چنین اجازه ای نمیدهند، چون میدانند شکل دادن شبکه ای مثل فیس بوک فقط برای خنده و تفریح نیست، آنها میدانند که بستر فیس بوک قدرتمند است، افکار عمومی را میشناسد و…. . مثلاً در انتخاب آقای ترامپ، از اطلاعات فیس بوک به شدت استفاده شد و این، کاملاً ابزار به قدرت رسیدن آقای ترامپ شد. بنابراین، فیس بوک صرفاً جایی برای شِیرکردن عکس نیست. گفته میشد اگر فیس بوک نبود، قطعاً ترامپ نمیتوانست پیروز شود. الان نزدیک به دومیلیارد و دویست میلیون نفر به فیس بوک مجهز هستند. زاکربرگ میگوید من رهبر پرجمعیتترین و قدرتمندترین کشور جهان هستم. نگاه او، نگاه جهانگرایی است.»
ایران بهشت خبرنگارهاست
او افزود: «دومین بستر، حوزه شبکه سازی بود که در این زمینه نیز نتوانستیم خیلی ورود بکنیم و جایگاه خودمان راداشته باشیم. اما در ارزش افزوده در حوزه محتوا و تولید محتوا، جایگاه ویژه ای داریم. ما کشور کورش و حقوق بشر هستیم، شاعرهای بزرگ و پرآوازه ای در جهان داریم که دارای ارزش بالقوه در تولید محتوا هستند. زمانی ایران یکی از سه کشور جهانگیر جهان بود و جایگاه بسیار ویژه ای داشتیم، بنابراین باید آن را بشناسیم و این فضا را دنبال کنیم. ما دارای این قوتها هستیم. نیروی انسانی بسیار هوشمندی داریم. نشان دادیم که جامعه ایرانی در دنیا موفقتر از دیگران بوده است. زبان و ادبیات بسیار غنی داریم. دنیا هنوز نتوانسته است در حوزه شعر، شاعرهایی مانند شاعران کلاسیک ما را تجربه کند. در حوزه طنز، آنقدر قوی و موفق عمل کرده ایم که هیچ کجای دنیا اینقدر با عمق و زیبایی به این حوزه وارد نشده اند و کمتر جامعه ای این حجم از طنازی رادارد. همچنین تاریخ و تمدنی داریم که کمتر کشوری از آن برخوردار است. برای همین، حالا که محدودیتهای استبدادی یکی دوقرن گذشته وجود ندارد و به ارتباطی دوطرفه رسیده ایم، اگر بتوانیم مسیر را به خوبی هدایت کنیم، میبینیم که میتوانیم در حوزه تولید محتوا موفق باشیم. ایرانیها عمدتاً معجزه شرق هستند. ایران یکی از جوامعی است که بر خلاف هویت زدایی موجود، به شدت هویت خواه است و این یکی از نقاط برجسته ماست، بنابراین هنوزاهنوز فرصت و جای فعالیت داریم.»
این استاد علوم ارتباطات ادامه داد: «خاورمیانه در مهد ایونتها قرار دارد. ایران بهشت خبرنگارهاست. همه خبرنگاران دنیا آرزویشان این است که به ایران بیایند، چون به طور روزانه در آن اتفاق و حادثه روی میدهد. نمیگویم این خوب است، بلکه باید به سطح جهانی در مدیریت حوادث و پیشگیری از آنها برسیم ولی این پدیدهها هر روز اتفاق میافتد. اینها ما را یک جامعه پر از رویداد میکند. جمعیت جوان 50 میلیونی داریم. از استثناهایی مثل مریم میرزاخانیها، دکترحسابی ها و… برخورداریم که همه و همه ما را به معجزه شرق تبدیل کرده است. به همین خاطر، به جای اینکه بر تکنولوژیهای ارتباطی و شبکه سازی که نمیتوانیم و اجازه هم نمیدهند فعالیت کنیم، باید بیاییم و در حوزه محتوا سرمایه گذاری کنیم. به همین انگیزه ما باید وظایف خودمان را مورد شناسایی قرار بدهیم تا بتوانیم در حوزه تولید محتوا صاحب قدرت شویم.»
وظیفه دولتها در تولید محتوا چیست؟
سلطانی فر افزود: «اینجاست که به وظایف هر کدام از “ما” میرسیم و باید بپرسیم: وظیفه دولتها و حکومتها در تولید محتوا چیست؟ وقتی آقای واعظی وزیر مخابرات بود، من در مصاحبه ای گفتم دولت فقط پایش را از روی بستر اینترنت بردارد کافی است. خیلی بهشان برخورد؛ دولت به جای ایجاد محدودیتها باید به ایجاد بسترهای سواد رسانه ای کمک کند؛ این در عین حالی است که نباید فضای مجازی رها باشد. دنیا در این زمینه جلوتر از ما هم هست. مدتها پیش از این اپلیکیشنهای دوگانه به والدین غربی کمک میکرد تا بتوانند بر وب گردیهای فرزندانشان کنترل داشته باشند اما ما فکر میکنیم با گفتن یک کلمه “حرام” یا “غیرقانونی” مسئله حل میشود. نه. ما صورت مسئله را پاک کردیم! با این کارها مشکل حل نمیشود، ما باید به این سو برویم که سواد رسانه ای مردم بالا برود. محددیت انسانها را حریص میکند.»
او ادامه داد: «هم اکنون دسترسی به سایتهای فیلتر شده، یا شبکههای دارای پارازیت مثل آب خوردن است. فکر نکنید مردم دسترسی پیدا نمیکند. امروز راههای رسیدن به اینترنت به قدری زیاد است که نمیتوانند کاری از پیش ببرند، بنابراین دولت ما باید سواد رسانه ای مردم را بالا ببرد، اینگونه مردم خودشان قدرت تشخیص پیدا میکنند. شما وقتی یادبگیرید چه چیزهایی برایتان مضر و مفید است، خود به خود متوجه این مسئله خواهید شد که به سراغ چه محتواهایی بروید یا از چه محتواهایی حذر کنید اما اگر محدودتان کنند، بشقابهایتان را چندباره میکنید».
این استاد علوم ارتباطات تاکید کرد: «به همین خاطر باید بدانند که وقتی رسانه را فیلتر میکنند، امکان ندارد کسی به آن دسترسی پیدا نکند. به مردم باید یاد داد که این برایشان بد است و آن خوب، خودت تصمیم بگیر. وقتی دولت میخواهد به جای دیگران فکر کند باید گفت تو چکاره ای. ما خودمان فکر میکنیم. دانشگاهها و آموزش و پرورش باید این موضوعات را به مردم یاد بدهند، نه این کتاب دهمی که اکنون نوشته اند. دوران بد بودن رسان ها گذشته است، رسانه هراسی کار درستی نیست. الان وجود 140 میلیون سیم کارت فعال در کشور، مغایرت مواضع آنها در برابر مردم را نشان میدهد. باید یاد بدهیم چگونه از اینها استفاده کنیم.»
او ادامه داد: «باید تا جایی که میتوانیم همه فیلترها را حذف کنیم. میتوانیم فیلتر اکثر فضاهای فیلتر شده را برداریم. به واسطه فیلترینگ فرصت رقابت را از مردم گرفته ایم. ما در سرزمین عجایب زندگی میکنیم، توییتر را محدد کرده ایم اما مسئولان از صدر تا ذیل درباره هر موضوعی توییت میکنند، این در حالی است که کشورهای مختلف از این تئوری «صندلی خالی» به جایگزینهای مناسبی دست یافته اند. هم اکنون سعودیها در توییتر درباره موضوعات متنوع اجتماعی سیاسی و فرهنگی غوغا به پاکرده اند. اما ما به دست خودمان فرصتهایمان را میگیریم. ما در فیس بوک و… میتوانیم تولید محتوا کرده باشیم. اما رویکردی که نسبت به فضای مجازی داریم، به نوعی خودتحریمی است. ما میتوانیم از توان همه استفاده کنیم. نباید درگیر خودی و غیرخودی کردن خودمان باشیم. در دنیا پس از انتخابات رقابت را به رفاقت تبدیل میکنند.»
یکی از وظایف رسانهها افشاگری است
سلطانی فر افزود: «مشکل دیگر در دولتها و حکومتها این است که وقتی کسی اشتباهی میکند، طرف را روبه نابودی و نیستی میبریم، به خصوص در فضای مجازی. به آدمها اجازه خطا کردن بدهیم. هرکسی خطایی میکند باید به او فرصت جبران هم داده شود. ما بی رحمانه عمل میکنیم. به همین جهت مدیرانمان کم ریسک میشوند. باید جرئت و جسارت بدهیم. همین رفتارهاست که موجب میشود دست به قلم نبریم».
این استاد علوم ارتباطات گفت: «یونسکو در در دوحوزه وظیفه دولت را مشخص کرده و میگوید در ابتدا باید به تمرکز زدایی بپردازیم. یعنی دولت باید وظایف خود را برون سپاری کند. امروز در دنیا رتبه بندی بانکها با این امتیاز سنجیده میشود که شعبات مجازی ایجاد کنند و از ارائه خدمات حضوری بپرهیزند اما ما افتخار میکنیم که مثلاً فلان بانک امسال هزار شعبه داشته و سال بعد این شعبات را به دو هزار و دویست عدد رسانده است. این درحالی است که دولت و حکومت ما یاد گرفته برای هرچیزی فقط یک سایت درست کند، سایتی که جوابگو نیست، پشتیبانی نمیشود و مردم مجبورند به طور توامان هم به سایت مراجعه کنند و هم به اماکن متعدد و چندبرابر هزینه بپردازند. این فاجعه است!»
او ادامه داد: «موضوع دیگر این است که باید مقررات زدایی بکنند. بسیاری از مقررات، به خصوص در فضای تکنوکراتی ما باید زدوده شود. وظیفه بعدی، وظیفه رسانه هاست که ابعاد بسیار گسترده ای دارد. این تکنولوژی مثل تیغ دودمی است که در اختیار جراح یا در اختیار زنگی مست قرار میگیرد. یکی از وظایف مهم رسانه این است که بار محتوا را بر بی محتوایی ترجیح دهد. اجازه دهد پرمحتواها بیشتر دیده شوند و کمتر مطالب بی محتوا را بازنشر کنند. اجازه ندهد بی محتواها بار پیدا کنند. باید تا جایی که میتوانند جلوی بی محتواییها را بگیرند. سومین وظیفه این است که از تمامی تکنولوژیهای روز و از همه اپلیکیشنها استفاده کنند که ما متاسقانه به دلایل بسیاری نمیتوانیم از این موارد استفاده کنیم اما اگر به خوبی ترجمه کنیم و آموزش دهیم، بسیاری از از مشکلاتمان حل میشود. یکی از وظایف مردم در این زمینه، یاری دادن به رسانه هاست.»
سلطانی فر افزود: «نکته بعدی افشای اطلاعات و منابع غلط است. اگر رسانههای های ما جریان سازهای اصلی بشوند و صحت و صداقت خودشان را با افشای اخبار غلط کار کنند، بسیار خوب میشود اما متاسفانه رسانههای ما به دلیل نگاههای سیاسی و جناحی، مهمترین اصل که صداقت است را به قربانگاه میبرند و خودشان تبدیل به شایعه پراکن و… میشوند. رسانههای ما باید یادبگیرند منافع ملی را به منافع فردی ترجیح دهند. آنها همچنین باید با فیک نیوزها مبارزه کنند. اگر رسانههای ما بیایند و جلوی اطلاعات جعلی را بگیرند، به رسانههای موثق تبدیل میشوند تا منی که میخواهم تولید محتوا کنم، به رسانههایی مراجعه میکنم که بر ضد بی محتوایی و … تلاش کرده اند.»
وظیفه ما به عنوان مردم و آحاد جامعه
این استاد علوم ارتباطات، در پایان درباره وظیفه «ما» به عنوان مردم و آحاد جامعه، گفت: «بیاییم و به جای بی محتوایی، تولید محتوا کنیم. جوک و طنز هم خوب است، ولی کفه محتوای ما باید خیلی سنگینتر از بی محتوایی ما باشد. حجم بی محتوایی موجود بسیار بالاست. وظیفه مردم این است که رسانههایی که محتوا تولید میکنند را تشویق کنند. پیروان مکتب فرانکفورت میگفتند “اگر مردم فیلمهای بی محتوا را نبییند، تولیدکنندگان یاد میگیرند که فیلم پرمحتوا تولید کنند”. اگر بتوانیم کاری کنیم که مخاطبان به گیشههای رسانههای بی محتوا بی توجهی کنند، رسانهها را وادار به تولید محتوای مناسب خواهیم کرد. بنابراین، نباید به بازنشر موارد بی محتوا کمک کرد. اگر به سراغشان نرویم، آنها بی مشتری میشوند در عین حال، اعتقادی به فیلتر کردن ندارم.»
او ادامه داد: «مردم نباید هر خبری را بازنشر کنند. یکی از بدبختیهای جامعه ایرانی و کل دنیا این است که روی هیچ خبری تمرکز نمیکنیم و بلافاصله آن را منتشر میکنیم. نباید با علم مبارزه نکنیم. باید از انتشار اخبار غلط جلوگیری کنیم، به واقع باید همواره دکارتی شک کنیم. من همیشه میگویم فلان مطلب بین 6 تا 8 ساعت به دست بچه من میرسد، بنابراین باید مواظب باشم که چه چیزی را منتشر میکنم. به همین خاطر به حراج کنندگان محتوا اعتبار ندهید. وقتی مطلب بی محتوایی جایی تولید شد و ما آن را بازنشر نکردیم، تولید کننده دیگر این کار را نمیکند و آن فرد سعی میکند دیگر این محتوا را منتشر نکند. باید بدانیم به محض اینکه مطلبی را ِسند میکنیم، این مطلب وارد فضای جهانی شده است. بنابراین، باید بدانیم مطالبمان برای فضای جهانی تولید میشود و نگاهمان جهانی خواهد بود. وقتی جهانی نگاه کنیم، قطعاً هر چیزی را برای همه نمیفرستیم. این باید در صحنه جهانی هم شکل بگیرد. باید تا جایی که میتوانیم فیلم و تصویر درست کنیم. دنیای آینده دنیای تصویر است. کفه متن پایین آمده است. باید یادبگیریم حرفهایمان را با تصاویر بزنیم. دنیا، دنیای تصویر است. این بستر، بستر مولتی مدیاست و باید از همه ابزار و توانمندیهای روز رسانههای دنیا استفاده کنیم.»