به گزارش اصفهان زیبا؛ ما برای درک نیازهای تکنولوژیک خود و پاسخ به آنها باید به زمینه هایی فرهنگی توجه کنیم. تکنولوژی و حواشی آن امروز هرچند از پایه علم و فن شکل گرفته اما از آن برای جادو و اعجاز « پیامبران مکتبهای مدرن» استفاده میشود، اصطلاحی که در ادبیات نقد سرمایه داری معمولا به کار برده می شود. درواقع کارکرد تکنولوژی ارتباطات لااقل در دنیای امروز، با اصل آنچه در فلسفه وجودی و حتی در هویت واقعی آن وجود دارد متفاوت است. بررسی یک آزمون ساده فارغ از هر دین و مذهب، این موضوع را روشنتر میکند؛ کلماتی مثل پردازندههای موبایل، نرمافزارهای سهبعدی و … در ذهن همه ما، ارزش های نظام سرمایهداری را تداعی میکند یا ارزش های جریانات جهانی عدالتخواه؟
خیلی بعید است گزینه دوم را انتخاب کنید؛ درحالیکه بهعنوان نمونه پردازندهای که هماکنون در گوشی همراه خود استفاده میکنید، بنیاد توسعهیافتگی آن به جنبشی در جامعه نرمافزاری برمیگردد که به مکتبهای چپ و سوسیالیست نزدیکتر است تا مکاتب سرمایهداری. در واقع معنای تکنولوژی در دنیای امروز فارغ از ابزار آن، ساخته شده و بر دنیای ذهنی ما مسلط است. ( در صورت تمایل میتوانید مباحث مربوط به «جنبش نرمافزار آزاد» و تأثیر آن در تکنولوژی امروز را جستوجو کنید.)
در گزارش امروز میخواهیم به این مورد مهم بپردازیم که نحوه بهکارگیری تکنولوژیهای ارتباطات با محوریت شبکههای اجتماعی چگونه می تواند نظام معنایی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
بهعنوان مقدمه باید در نظر بگیریم ابزار، همراه با خود، فرهنگ، فلسفه و ایدئولوژی به همراه میآورد. اگر پیچ مورداستفاده در گوشی شما فقط با یک نوع پیچگوشتی که سازنده تلفن همراه شما تولیدکننده آن است باز میشود، فرهنگ و ایدئولوژی که آن گوشی انتقال میدهد، با گوشی که پیچهایش با پیچ گوشتی موجود در هر مغازه تعمیرکار گوشی همراه بازمیگردد متفاوت است.
برای مثال محصولات شرکت اپل در جوامع مختلف همیشه نشان دهنده سبکی از زندگی است که مصرفگرایی بخشی از آن است و ایجاد نسبت با طبقه مرفه جامعه (به اصطلاح لاکچری بودن) یکی از وجوه تمایز آن محسوب می شود و این نوع نگاه مخصوص جامعه ایران نیست. بااینکه کارکرد گوشی هوشمند معمولا در میان همه برندها یکسان است و همان نرمافزاری که برای یک گوشی اندروید تهیه میکنید، برای یک گوشی شرکت اپل نیز موجود است، با این حال این دو فناوری(گوشی های با سیستم عامل اندروید و گوشی های با سیستم عامل ios متعلق به اپل) دو ایدئولوژی مختلف را همراه خود آورده است که حتی تا همین ماههای اخیر در مدل سیم شارژر این دو نوع از گوشیهای هوشمند قابلمشاهده بود. یکی از استاندارد جهانی و مورداستفاده در بسیاری از وسایل امروزی استفاده میکرد و دیگری در انحصار شرکت سازنده بود.
در یکی هرکسی ازنظر فنی توان ساخت یک فروشگاه نرمافزار را دارد؛ اما در دیگری بهسختی میتوان خارج از فروشگاه رسمی و انحصاری سازنده، جایی را یافت. همین تفاوتها باعث شده یک ابزار مانند گوشی اپل، فرهنگ لاکچری و انحصار و خاص بودن بیاورد و دیگری نه.
فناوری خنثی نیست. قبول این پیشفرض اولین قدمی است که ضرورت برای توسعه بومی فناوری را از منظر کلامی، برای ما روشن میکند. سؤال اساسی اینجا پدید میآید. اگر فناوری خنثی نیست، فناوریهای مدرن ازجمله هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی که پیچیدهتر از یک پیچ و پیچگوشتی است و توسط سرمایهداران و شرکتهای بزرگ وابسته به جهان سرمایه داری توسعهیافتهاند، قرار است همراه خود چه چیزی بیاورند؟
آنچه میتوان با یقین گفت این است که هرچه همراه خود بیاورند قطعا قرار نیست عدالت و برابری را به همراه خود بیاورند. به این نتیجه این مورد را هم اضافه کنید که فناوری مانند هوش مصنوعی قرار است در حوزههای بنیادین مانند آموزش وارد شود. به نظر شما علمی که از طریق هوش مصنوعی قرار است آموزش داده شود، میتواند خنثی باشد؟ اگر خنثی نیست آن علم چه نوع علمی است؟
حتی اگر سراغ آینده نرویم و در همین حال بررسی کنیم، بازخوانی دانستههایمان درباره شبکههای اجتماعی مورداستفاده امروز جامعه ایران میتواند راهنمای خوبی باشد. حتما مطلعید که اگر قصد داشته باشید صفحه شما در اینستاگرام پربازدید شود باید مطابق الگوریتمهای اینستاگرام برنامهریزی کنید. محتوا تولید کنید و حتی در ساعتهای مشخصی بارگذاری کنید. آیا تاکنون دیدهاید شرکت اینستاگرام دقیقا توضیح دهد الگوریتمهای یک شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام چگونه کار میکند؟
یا حتی تا کنون دیدهاید یک شبکه اجتماعی بگوید تمام هدف الگوریتم نشاندهنده محتوای برنامهاش، برای این است که فرصت برابر به همه برای دیده شدن بدهد؟ فرهنگ، اقتصاد و تفریح ما تحت تأثیر قواعدی است که در شرکت اینستاگرام وضع میشود. شرکتی که قطعا به دنبال عدالت نیست. چگونه میتوان انتظار داشت جامعهای که محتوای روزانهاش از فیلتر الگوریتمهای یک شرکت بزرگ و سرمایهداری آمریکایی تصفیه شده است، تبدیل به یک جامعه عدالتخواه و ضد استعماری شود؟ دقت کنید بحث ما این نیست یک فرد در اینستاگرام قرار است با دیدن محتوا تحت تاثیر قرار گیرد. صحبت ما از فرهنگ است. آن فرد حتی اگر مطلبی در اینستاگرام نخواند و فقط بخواهد دیده شود هم باید مطابق فرهنگی عمل کند که از دل برابری و عدالت نیامده باشد.
این مورد اضافه میشود به اینکه ما هیچ ایدهای از اینکه اینستاگرام، برای نمایش محتوا جامعه را به چه بخشهایی طبقهبندی میکند، بر اساس کدام شاخصههای موقعیت جغرافیایی یا حتی مدل گوشی همراه تصمیم میگیرد نداریم. آیا محتوایی که اینستاگرام در یک گوشی با مدلهای قدیمی پیشنهاد میدهد دقیقا همان محتوایی است که در یک گوشی آخرینمدل پیشنهاد میدهد؟ آیا به همان میزان از محتوای بارگذاریشده در مناطق بالانشین شهر محتوا پیشنهاد میدهد که از محتوای بارگذاریشده در مناطق پاییندست شهر پیشنهاد میدهد؟
اینستاگرام و سرویسدهندههای خدمات تبلیغی و بسیاری از فناوریهای مشابه، مدام در حال طبقهبندی مردم به دستهها و گروههای مختلفاند. از این دستهها و طبقهبندیها برای پیشنهاد و توزیع محتوا بین این دستههای طبقهبندیشده غیرشفاف بهره میگیرند. در ویترین کار هم کلماتی وجود دارد مانند «هدف نمایش محتوای مرتبط» یا «نمایش تبلیغ هدفمند».
با توجه به اینکه این اصل برای ما روشن شد که فناوری خنثی نیست، آیا این جملات خنثیساز، توضیح مناسبی برای نحوه کارکرد این فناوریها (از شبکههای اجتماعی تا مدلهای هوش مصنوعی) کافی است؟ آیا در میان این دستهبندیها، ما جزو افراد خوششانس دستهبندیشدهایم که قرار است این الگوریتمها ما را در ابعاد مختلف جلو بیندازند یا جزو افراد بدشانس که قرار است خیلی کمتر دیده شوند؟ و باید این را توجه داشته باشیم بخش عمدهای از این اتفاقات در بستر چند شرکت محدود خصوصی اتفاق میافتند، مساله ای که در سال های گذشته موضوع پژوهش های علمی و دانشگاهی قرار گرفته است.
تا اینجا میتوانیم به این نتیجهگیری کلیدی و مهم برسیم که بومیکردن فناوری، اگر به این معنی باشد که همان اتفاق فقط داخل مرزهای ایران رخ بدهد، نازلترین نوع بومیسازی است. شاید مقدمه باشد اما توقف در این نقطه و حرکت در همان مسیری که شرکتهای سرمایهداری آمریکایی حرکت میکنند، ما را از مفهوم انقلاب نیز تهی میکند؛ چراکه هدف انقلاب در زیربنا، استقلال از بند همین نوع فرهنگها و ایدئولوژی هاست.
با این حال باید در نظر داشته باشیم پلتفرمهای فعلی جهانی حرف متفاوتی به مخاطب القا میکنند. آنها القا میکنند زمینه رشد برای هرکسی فراهم است. حتی اگر استعداد شما تشخیص فیک از واقعیت باشد اگر تلاش مستمر داشته باشید و کمی خوششانس باشید شما هم میتوانید مانند هزاران نفر دیگر به در آمد و رفاه برسید. بنابراین بهعنوان سیاستگذار نباید انتظار داشت مردم ازآنچه گفته شد برای آنالیز و انتخاب پیامرسان و شبکه اجتماعی خود استفاده کنند. مهم این است که در کنار این زیرساختهای فکری برای توسعه پیامرسانهای بومی باید در نظر داشت در حال حاضر و با سیاستگذاریهای گذشته، بسیاری از کاربران خود را محرومشده از انبوه امکانات آن پیامرسانها میبینند درحالیکه طعم خاصی از بومی بودن پیامرسانهای فعلی مورداستفاده نیز به آنان نرسیده است.
پیام رسان های بومی نمیدانند تا چه اندازه مهم هستند!
هرچند با افزایش روزافزون فروش فیلترشکن، هنوز اینستاگرام و تلگرام کاربران ایرانی زیادی دارد؛ اما امروز بار اصلی بسیاری از کارهای جدی در بسیاری از اقشار و مراکز جامعه به پیامرسانهای داخلی منتقل شده است؛ بااینحال با گذشت چند سال از معرفی آنان هنوز قادر به تأمین برخی از نیازهای اساسی کاربران نیستند و این سؤال مطرح میشود که باتوجه به اینکه کار روزمره بسیاری از مردم ایران در حال حاضر در پیامرسانی همچون ایتا جریان دارد، آیا اصلا مسئولان مربوطه و خود این پیامرسان متوجه این شده است که به چه چیزی تبدیل شده و چه جایگاه تکنیکال و بنیادی در زندگی روزمره و حتی فرهنگ ایران پیدا کرده است؟ امروز ایتا با تمام کموکاستیهایش به بخش حیاتی امور روزمره مردم تبدیل شده است.
در بسیاری از ادارات و شرکتها برای انتقال فایلها از ایتا استفاده میشود. بسیاری از مراکز برای پیامرسانی از ایتا استفاده میکنند. شاید یکی از سادهترین راهها برای چشاندن تفاوت پیامرسان بومی و غیربومی به کاربران این باشد که کاربر پیامرسان بومی، در صورت وقوع مشکل احساس کند حل مشکل برای او در دسترس تر است تا وقتیکه از یک پیامرسان خارجی استفاده میکند. در دو هفته گذشته ایتا دوبار دچار قطعی طولانیمدت شد.
با اینکه چنین امری برای یک محصول سایبری امری بدیهی است، ولی آنچه میتواند تفاوت ایجاد کند نحوه اطلاعرسانی است. مرجع رسمی اطلاعرسانی پیامرسان ایتا آدرس https://eitaa.com/blog است که احتمالا بسیاری از کاربران موقع قطعی ایتا به دنبال جستوجوی این آدرس نخواهند رفت و شاید میشد با یک ایده خلاقانه سروری جداگانه برای اطلاعرسانی در نظر گرفته میشد تا موقع نیاز، اطلاعرسانی در همان نرمافزار ایتا و از سرور جایگزین انجام شود؛ برای مثال با باز کردن نرمافزار و عدم اتصال به سرور اصلی، نرمافزار بهصورت اتوماتیک اطلاعیهها را از سرور جایگزین دریافت کند.
بااینوجود درصورتیکه به وبسایت بالا مراجعه کنید، در مورد قطعی اول، صرفا اعلام تلاش برای رفع مشکل را خواهید دید و هیچ خبری از زمان احتمالی برقراری مجدد اتصال وجود ندارد. قطعی دوم ایتا ظاهرا قبل از وقوع، در کانال خود ایتا اطلاعرسانی شده (که احتمالا بسیاری از ما آن را ندیدهایم) و در سایت به این اشارهشده که بیش از زمان مورد انتظار طول کشیده است و در ساعات آینده اتصال مجدد برقرار میشود. این نوع اطلاعرسانی با اطلاعرسانی سکوی بومی که امروز بخش عمدهای از زندگی ایرانیان به آن گرهخورده سازگار نیست.
سیاستگذاران و مدیران مربوط نیز باید در نظر داشته باشند در صورت عدم بهروزرسانی و عقب افتادن از ترند جهانی همچنان ممکن است شاهد پدیده مهاجرت کاربران از پیامرسانهای بومی باشند؛ زیرا سایر پیامرسانها نیز همچنان برای تصاحب کاربران حتی در کشورهایی که اجازه فعالیت به آنان نمیدهند در حال رقابتاند.
بهعنوانمثال تلگرام در اقدامی رسمی در حال ایجاد قابلیت اجاره دادن سیمکارت توسط افراد معمولی به شرکت تلگرام است. زیرا یکی از راههای مسدودسازی این پیامرسان برای دولتها، بستن سرشمارههایی است که این پیامرسان از آن برای ارسال کد احراز هویت استفاده میکند.
تلگرام قصد دارد با اجاره سیمکارت افراد عادی در ازای دریافت یک اکانت Premium این امکان را فراهم کند تا آن کشورها از طریق سر شمارههای متفاوت و افراد عادی پیامک احراز هویت ارسال کند. بهترین راه و احتمالا تنهاترین راه برای نگهداشتن و افزایش کاربران ایرانی در پیامرسانهای بومی این است که کاربر ایرانی واقعا به پیامرسانی بومی احساس بومی داشته باشد. واقعا آن را نزدیکتر به خود ببیند و واقعا احساس کند نیازهای بیشتر و با کیفیت بیشتری از او مرتفع میشود.