شهید حسن آیت که بود؟
حسن آیت سیاستمدار ایرانی بود که به خاطر نوع زندگی و نحوه شهادتش، جایگاه خاصی در تاریخ ایران دارد. او ۳ تیر ۱۳۱۷ در سالهای آخر حکومت رضاشاه در شهرستان نجفآباد اصفهان متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در نجفآباد طی کرد و برای پیگیری علایق مذهبی و سیاسیاش راهی تهران شد و در رشته علوم اجتماعی مشغول تحصیل شد. او همزمان با تحصیل دانشگاه به مطالعه دروس حوزوی پرداخت. جایگاه حسن آیت در تاریخ ایران فراتر از جایگاه یک فرد است. آیت در تمام سالهای بعد از انقلاب همواره رازی بوده که گویا ترجیح داده شده ناگشوده باقی بماند. حسن آیت برای ورود به فعالیتهای سیاسی به حزب زحمتکشان و مظفر بقایی پیوست. مظفر بقایی چهرهای بود که تقریبا حضور در کنار تمام شخصیتها و احزاب ایران را تجربه کرده بود؛ او زمانی به قوام پیوست و از او جدا شد. زمانی به جبهه ملی و مصدق پیوست و مدتی بعد در کنار آیتالله کاشانی قرار گرفت.
زمانی دیگر با خلیل ملکی حزب زحمتکشان را تأسیس کرد. طبق گفته آیت، او اولین نامه را برای مظفر بقایی در اسفند سال ۱۳۳۱ مینویسد.
این نامه درست در زمانی نوشته شده است که مصدق به دنبال خروج شاه از ایران بود که با مخالفت کاشانی و بقایی ناکام ماند. پس از رفراندوم مصدق برای انحلال پارلمان هم آیت نامه دیگری برای مظفر بقایی مینویسد.
تمام این شیفتگیها مربوط به زمانی است که مظفر بقایی دیگر عضو جبهه ملی نیست و در نقطه مقابل مصدق و جبهه ملی قرار دارد. آیت بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حزب زحمتکشان میپیوندد و در نامه معروفی که در سال ۱۳۴۲ برای مظفر بقایی او را «رهبر ارجمند» مینامد و مینویسد: «طرفداران دکتر مصدق تحت عنوان انجمن اسلامی و به رهبری مهندس بازرگان تحت عنوان دین عدهای را دور خود جمع کرده بود. همین عده بودند که بعدها هسته اولیه جبهه جدید ملی را در دانشگاه تشکیل دادند».
ذهن پیچیده حسن آیت در پیشبرد مبارزه علیه شاه
آیت همچنین درباره رابطه ملیون و مذهبیون مینویسد: «فعالیت خود را در کانون تشیع که مدتها پیش به منظور تقویت حزب [زحمتکشان] و مقابله با دارودسته بازرگان تشکیل داده بودیم و تا حدودی هم در پیشبردن مقاصد خود موفق شده بودیم متمرکز کردیم.» حسن آیت در سالهایی که به مظفر بقایی نزدیک میشود، تلاش میکند خود را در تقابل با محمد مصدق تعریف کند و این دیدگاه را نیز در حزب زحمتکشان تقویت کند. او در نامهای درباره نهضت آزادی مینویسد: «ایشان خود را پیرو مصدق کبیر قلمداد میکردند و روحانیت نظر خوبی نسبت به دکتر مصدق نداشت و هنوز هم عدهای مانند آقای فلسفی نهتنها ارادتی نسبت به این عده ندارند، بلکه آنان را مضر و خطرناک میدانند. ولی در خصوص جنابعالی جریان کاملا برعکس بود.
زیرا جنابعالی نهتنها سابقه منفی که روحانیت از آن اطلاع داشته باشد ندارید، به جز مقالهای که آقای خلیل ملکی و یارانش در شاهد نوشته بودند و نیز برقرارکردن مجلس روزهخواری در منزل که اولی به علت گذشت زمان و نیز جدا شدن آقای خلیل ملکی فراموش شده بود و از دومی هم به جز عدهای خواص کس دیگر اطلاع نداشت.»
آیت پس از گذار از دهه 40 به فعالیت سیاسی و نفوذ در ارتش میپردازد. در واقع مقصود آیت از مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی مبارزات چریکی به سبک گروههای چپگرا نبود. بلکه تلاش برای یک کودتای نظامی علیه رژیم پهلوی از طریق یارگیری درون ارتش بود.
مهرانه معلم، همسر آیت در این باره میگوید: «همیشه تشکیلاتی فکر میکرد و به تشکیلات نظامی معتقد بود (که) حتما باید در ارتش نیرو داشته باشد. به همین دلیل هم دنبال ارتشیها بود؛ یعنی برخلاف بعضی گروهها که ارتش نزدشان مطرود بود و میگفتند ارتش، ارتش شاه است، ارتش شاه نمیتواند عناصر داشته باشد که به درد ما بخورد، ولی آیت این اعتقاد را نداشت بچههایی که میآمدند زمان انقلاب همه از آقایانی بود که در ارتش شاه بودند…
اعضای این گروه خودشان چیزهای مدونی داشتند و اینها یک چیزهایی مینوشتند، ولی خودشان، چون خیلی ملاحظه امنیتی میکردند که نکند اینها جایی بیفتند مثلا سعی میکردند هر سطری از هر اصلی که برای خودشان گذاشته بودند این را متفرق در جاهای مختلف یادداشت کنند.»
آیت البته نگاه امنیتی هم به موضوع داشت و طبق گفته همسرش برای هر کدام از چهرههای نظامی که کنار او بودند نامی مستعار انتخاب کرده بود. مثلا به کلاهدوز میگفت کنعانی و نامجو را هم منصوری خطاب میکرد. این حلقه نظامی البته نتوانست در جریان انقلاب تأثیر بگذارد. ولی تشکیل چنین حلقهای خبر از ذهن پیچیده آیت داشت که دوست داشت همچون مظفر بقایی، کارهایش را رازآلود و بدون اینکه ردی از خود به جا بگذارد پیش ببرد.
زندگی سیاسی شهید آیت بعد از پیروزی انقلاب
آیت یکی از تأثیرگذارترین افراد پس از انقلاب بود و در دوسال و نیم حضور خود پس از انقلاب در جایگاههای مهمی قرار گرفت؛ دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، عضو هیئترئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نمایندگی مردم تهران. ورود آیت به مجلس نیز مسئله قابل تأمل زندگی سیاسی اوست، از جمله بحث تأیید اعتبار نامه او که در میان کسانی که به اعتبارنامه آیت رأی مثبت دادهاند، علاوه بر چهرههای امروزین اصولگرا، نام افرادی همچون اسدالله بیات، مرتضی الویری، مجید انصاری، محسن رهامی، موسوی خوئینیها و… و در میان مخالفان او، علاوه بر تعداد قابلتوجهی از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و هواداران بنیصدر، افرادی چون محسن مجتهد شبستری، خلخالی و فضلالله مهدیزاده محلاتی (شهید محلاتی) نیز دیده میشود و باز در میان اسامی کسانی که به اعتبارنامه او رأی ممتنع دادند، نامهایی همچون محمد خاتمی، اسدالله کیانارثی، عطاءالله مهاجرانی، فخرالدین حجازی و لطیف صفری بهعنوان بیطرف به چشم میخورد.
فضل الله صلواتی، نماینده مجلس اول و از پیشگامان مبارزه علیه رژیم پهلوی در گفتوگویی با اصفهانزیبا درباره آیت میگوید: «مرحوم آیت در سالهای 31 و 32 در گروه بقایی بود و بعد هم در حزب زحمتکشان عضویت داشت. او با جبهه ملیها بسیار اختلاف داشت. حتی کار به کتککاری هم میکشید. من معتقد بودم که آیت با زرنگی به حزب جمهوری راه پیدا کرد.
زمان انتخابات مجلس خبرگان که کاندیداها در صداوسیما سخنرانی میکردند، آیت گفت من به شرطی سخنرانی میکنم که در کنار آیتالله طاهری باشم؛ زیرا میدانست که آیتالله طاهری در بین اصفهانیها بسیار محبوب است و با همین روش رأی آورد.
او با میرحسین موسوی و بنیصدر و… بهشدت مخالف بود. من به آقای بهشتی بارها تذکر دادم که شما به عنوان روحانی مورد اعتماد همه ایرانیان، باید کاری کنید که آقای آیت مشکلسازی نکند. من در مجلس با طرحهای آقای آیت به شدت مخالف بودم. آن زمان میخواست بنی صدر را تضعیف کند.
من هر چند وقت یک بار خدمت امامخمینی(ره) میرفتم و با ایشان هم راجعبه این موضوع صحبت میکردم. در هر صورت بنیصدر عزل شد. من همواره میگفتم که نحوه برکناری بنیصدر میتواند برای کشور ایجاد مشکل کند. 30 خرداد 60، 7 تیر 60 و… اتفاقهای تلخی بود که کشور را با بحران مواجه کرد».
آیت از حامیان انقلاب فرهنگی در دانشگاهها در بدو تشکیل نظام اسلامی بود.
او اعتقاد داشت «دانشگاهها به این صورت فعلی باید تعطیل شود» و لذا عاملان تعطیلی دانشگاهها را برای برپایی انقلاب فرهنگی مورد حمایت جدی قرار میداد.
شهید آیت چگونه ترور شد؟
همسر شهید آیت میگوید: «در بهمن و اسفند 1357 منافقین او (شهید آیت) را تهدید کردند. یک شب که تهدید تلفنی شدیم، به خانه نرفتیم؛ ولی بعد دیدیم که به این صورت نمیشود. میگفت: چه معنا دارد؟ مگر میشود همیشه بیرون از خانه ماند؟ اما دل من شور میزد. اولین تهدید را گروهک منافقین کرده بود، بعد از آن هم روزی نبود که علیه آیت، در روزنامه مجاهد چیزی ننویسند. بسیاری از مواقع، نامههای تهدیدآمیز را خودم باز میکردم و میخواندم.
چند روزی قبل از ترور شهید آیت، همسایه دیوار به دیوار ما نزد من آمد و گفت: «دو تا موتورسوار آمدند، از جلوی خانه شما رد شدند و از لای در خانهتان به داخل نگاه کردند. وقتی من پرسیدم با چه کسی کار دارید فرار کردند. شب قبل از ترور هم داشتیم شام میخوردیم که یک نفر زنگ زد و محسن گوشی را برداشت. آن شخص گفته بود: «بابات خانه است؟»
محسن مانده بود که چه بگوید که آن فرد قطع کرده بود. من و محسن نگران شدیم و آیت گفت: «مهم نیست، غذایتان سرد نشود». فردای آن روز، 14 مرداد بود که آیت شهید شد.
مطبوعات درباره ترورحسن آیت چه نوشتند؟
کیهان، مورخ ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، در توضیح این خبر چنین نوشت: مجروحان بلافاصله به بیمارستانهای ۱۷ شهریور و رویال تهران منتقل شدند؛ ولی دکتر حسن آیت قبل از رسیدن به بیمارستان شهید شد و راننده او تحت عمل جراحی قرار گرفت. بر اساس گزارش خبرنگار سرویس شهری کیهان، محافظ دکتر حسن آیت نیز که به بیمارستان ۱۷شهریوری انتقال یافته بود با کوشش پزشکان از مرگ حتمی نجات یافت.
در تماسی که خبرنگار کیهان با خانه شهید حسن آیت گرفت، سید محسن آیت پسر او در حالی که گریه میکرد، واقعه را چنین شرح داد: صبح ساعت هفت وقتی پدرم به اتفاق دو پاسدار که یکی در صندلی عقب نشسته و دیگری رانندگی ماشین را به عهده داشت از خانه خارج میشوند، پاسدار راننده از ماشین پیاده میشود تا در خانه را ببندد. هنگامی که مشغول بستن در بود، یک بنز سفیدرنگ مدل ۲۲۰ با سه سرنشین وارد کوچه شد.
فردی که صندلی عقب نشسته بود مسلح به ژ ۳ و فردی که در جلو کنار راننده نشسته بود، مسلح به یوزی بود. وقتی بنز به نزدیک ماشین پدرم که جلو نشسته بود رسید، شخصی که در صندلی عقب آن نشسته بود شروع به تیراندازی به صورت رگبار کرد و حدود یک خشاب خالی کرد که گلولهها به پدرم و پاسدار راننده خورد.
گلولهها به بدن پدرم نخورده بود بلکه به حدود گردن اصابت کرد که باعث شهادت او شد. خبرنگار خبرگزاری پارس هم از بیمارستان رویال تهران چنین گزارش داد: نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به وسیله شلیک دو گلوله ضدانقلابیون به شهادت رسید که یکی از گلولهها به جمجمه و دیگری به چشم او اصابت کرده است. دکتر اسماعیلی، مسئول بیمارستان رویال تهران، در گفتوگویی با خبرنگار خبرگزاری پارس علت شهادت دکتر آیت را خونریزی شدید مغزی ذکر کرد و افزود حال محافظ او رضایتبخش است.
منابع:
چهره حقیقی مصدقالسلطنه تهران: دفتر انتشارات اسلامی
درسهایی از تاریخ سیاسی ایران تهران: انتشارات و تبلیغات دفتر حزب جمهوری اسلامی
مستند اسرار آیت- جواد موگویی