به گزارش اصفهان زیبا؛ میگویم معجزه شروع زمستان آنقدر گواراست که همگی به استقبالش میرویم و زمستان آنقدر دلگرمکننده خواهد بود که آشفتگی پاییز را از یادمان میبَرد.
زمستان، با نرگسهایش، وعده روزگاری خوش میدهد. یلدا بهانهای است؛ بهانهای که همه ما برای شاد بودن، خندیدن و لذت بردن میجوییم. ما به دنبال بهانهای میگردیم تا به زندگی رنگ و بویی دیگر بخشیم. و چه زیباست که بهای این بهانهها را بپردازیم و گامبهگام به تحقق رویاها و خواستههایمان نزدیکتر شویم.
امشب، پیوند قلبها استوارتر میشود. پاییز عزم رفتن کرده. بدرقهاش کن و به استقبال عروس فصلها برو تا کموکاستیهای روزگار از خاطرت محو شود.به رسم دیرین، امشب همنشین عزیزانی از جنس خانواده و رفیق میشویم و چه فرخنده است این گردهمایی؛ گرمایی که از همنشینی دلها برمیخیزد، از گرمای هر آتشی دلچسبتر است. گردِ سفره رنگیناش، تنها میوهها و تنقلات گرد نیامدهاند؛ قصههای قدیمی بزرگترها هم میهمانِ ما میشوند.
نوستالژی در پچپچ شومینه میپیچد و بچهها با ذوق، پای نقلِ مادربزرگ مینشینند. انگار این شبِ بلند، فرصتی است برای توقف در زمان، برای نوشیدن جامی از خاطراتِ نابِ گذشته.
رنگ انار، سمبلِ این شبِ باشکوه است؛ همانطور که دانههای یاقوتیاش به هم فشرده و پیوستهاند، ما نیز در این شب، پیوندهای عاطفیمان را محکمتر میکنیم. ترنمِ ترکخوردن انار زیر دستان مادر، آهنگِ آغاز جشنی است که با خنده و شوخی و بازی ادامه مییابد. شب، با بوی فالوده و شیرینی عطرآگین شده.
در دل این شب، گویی زمانِ باهم بودن نیز کش میآید؛ گویی فرصتی هست برای گفتن تمامِ حرفهای نگفته، برای خندیدن تا دلِ صبح، و برای گوش سپردن به سکوتِ آرامشبخشی که در میانه شور و هیاهوی جمع هم وجود دارد.یلدا، اما، تنها در دکورهای خیالانگیز برای عکاسی، در تجملاتِ رنگارنگ و سفرههای لبریز خلاصه نمیشود.
بیایید یلدا را از دام چشموهمچشمی و نمایشِ ظاهری برهانیم. ارزش این شب در سادگی و اصالت آن است: در همان دورهمیِ گرم و بیآلایش.
بچههای ما به این رسم و سنتهای اصیل ایرانی نیاز دارند؛ نیاز دارند طعمِ واقعیِ باهم بودن را بچشند و این پیوند نسلها را در خاطرشان ثبت کنند. این خاطراتِ ساده و عمیق است که هویتساز میشود.حقیقتِ یلدا، در «باهم بودن» است. در گوشه دنجِ خانه، کنار یک سماور قدیمی و چند عدد انارِ قرمز، اما با دلهایی سرشار از مهر. مهم این است که جمع، کنار هم جمع باشند که خندهها بلند شود.
اینگونه است که طولانیترین شب سال، به کوتاهترین و شیرینترین شب زندگانی بدل میشود. یلدا فقط یک شب نیست، یک وعده است برای تولد دوباره خورشید و یک مدرسه از مهر و تعلق خاطر به خانواده.
امشب زیر سقفِ خانهای که از مهر معماری شده، ستارهها هم نظارهگر این صحنه زیبا هستند: «صحنه وصل، مهر و زمزمهی زندگی.» این شب، بهیادماندنی میشود؛ چون ریشه در عمیقترین نیاز آدمی دارد: «نیاز به خانواده، به نور و به امید.»
آرزو دارم خاطرهای دلچسب را تجربه کنی و به آیین زندگی دلخوش شوی. امیدوارم غزلی از دیوان حافظ، دلت را بیدار کند و هر آنچه شنیدنی است، با گوش جان بشنوی و حظ ببری، رفیق!




