منجمی در ابتدا به معرفی مکان برگزاری مراسم پرداخت و از تماشاگران و حضار پرسید دارالبطیخ به چه معناست و از ایشان خواست تا جواب این سؤال را در صفحه اینستاگرام پیج اصفهانگرد (esf.gard@) قرار دهند. سپس از سوابق برگزاری اینگونه برنامهها گفت و در ادامه پژمان نوروزی به ایراد سخنرانی پرداخت و به گردشگری علمی و رویکرد راهنمایان گردشگری برای طراحی گردشگری علمی در اصفهان اشاره کرد. این برنامه که چهار قسمت از آن تا پیش از کرونا به همت اداره گردشگری وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شده بود، در پنجمین قسمت با رعایت پروتکلهای بهداشتی و حفظ فاصله اجتماعی و ظرفیت محدود با این عنوان توجه مخاطبان را جلب کرد: چگونه در اصفهان گردشگری علمی کنیم به همراه روایتهایی از دارالبطیخ مقبره خواجه نظامالملک. پژمان نوروزی حرفهایش را با نشان دادن اسلایدی شروع کرد و درباره گردشگری علمی بهطورکلی شروع به توضیح دادن کرد. او در ابتدا مشکلات کرونا را دلیلی برای عقبافتادن بسیاری از ایدهها ازجمله توسعه گردشگری علمی دانست و گفت بسیاری از مردم چنین دغدغهای برای سفر کردن علمی ندارند یا از علم تصور دیگری دارند؛ ولی در این برنامه سعی میکنیم ایدههایی برای درک بهتر از علم ارائه دهیم تا متوجه شوید با این روش هم میتوان سفر کرد.
گردشگری علمی چیست؟
سؤال اصلی این است که گردشگری علمی چیست؟ واژه گردشگری ما را بهاشتباه انداخته است؛ چراکه هر وقت در فارسی حرف از گردشگری میشود، احساس میکنیم منظور لذت بردن و انجام کارهای غیرسخت است؛ ولی واژه انگلیسی توریسم خطوربطها را کمی سخت میکند. منظور از گردشکردن یک فرایند تعریفشده دقیق برنامهریزیشده است. وقتی درباره گردشگری علمی حرف میزنیم دو مفهوم به ذهن میرسد: اول هرگونه فعالیتی که به علم مرتبط شود و دوم هم برای انجام آن نیاز به سفر باشد. با این تعبیر مهاجرتهای تحصیلی گردشگری علمی محسوب میشود. مثلا شما برای ادامه تحصیل از اصفهان به تهران یا از ایران به آلمان میروید و این خودش توریسم علمی است. پس سفرهایی که به دلیل علم، پژوهشهای علمی و غیره انجام میشود توریسم علمی است و تبعات اجتماعی بلندمدت دارد و نکته مهم اینکه معمولا اینگونه توریستها این شکل از سفر را مهاجرت میدانند. کمتر از 30 درصد از گردشگران علمی شامل این دسته است.اما 60 یا 70 درصد بقیه چه کسانی هستند؟ هر نوع سفر که دستمایهاش علم باشد شامل این دسته است. در دسته نخست موضوع علم است؛ ولی اینجا طرف سفر میکند و بنمایه علم است؛ مثلا بسیاری از ما برای دیدن خورشیدگرفتگی ممکن است سفر کنیم. مثلا اگر یادتان باشد بسیاری از منجمان چند سال پیش برای دیدن کسوف به ایران سفر کردند و در بسیاری از شهرهای ایران و در نوار خورشیدی ساکن شدند. پس دستمایه علمی است.اما کسی که گردشگر علمی است تنها سفر هم نمیکند، بلکه ممکن است در این سفر سخنرانی هم بکند یا پژوهشی را انجام دهد. درواقع قلاب این سفر، علم است. میخواهم بگویم در گردشگری علمی تنها پژوهش اتفاق نمیافتد و بسیاری از داستانهای تفریحی دیگر نیز پیش میآید ولی دستمایه علم است.
حوزههای مرتبط با گردشگری علمی کدام است؟
گردشگری علمی که بهانه آن علم است و منظورم دسته دوم است، چهار حوزه را در خودش شکل میدهد؛ یک بخشش اتفاقاتی است که شامل قصه ماجراجویی و اکتشاف میشود. بخش دوم فرهنگ است. بخش سوم آموزش و یادگیری است و بخش چهارم پژوهشهای علمی است که این چهار بخش همپوشانیهایی دارند که منجر به ایجاد 9 حوزه خواهد شد. این 9 بخش را میتوان بهعنوان رگههایی از گردشگری علمی نام ببریم و نقطه تلاقی چهار مورد بالاست. علم فعالیتی اجتماعی است. علم بهمثابه علم وجود ندارد؛ بنابراین فرهنگ در آن نقش ایفا میکند و اگر ماجراجویی را از علم بگیریم، گویی روح علم را از آن گرفتهایم. پس اینها را در گردشگری و تور علمیتان یا طراحیتان مدنظر داشته باشید. تور، بدون اکتشاف و ماجراجویی ناقص است. نیاز به بدیع بودن هم نیست؛ منظور این است که این اکتشاف اصیل باشد. یعنی عمل شما یا چیزی که یاد میدهید منجر به یک کشف شود. لزوما این کشف نیاز نیست که جدید باشد؛ ولی بسیار مهم است که انجام شود. مثلا دادههای شما به گردشگر ممکن است منجر به کشفی شود که سیصد سال از آن گذشته است. همین باعث لذت مخاطب میشود؛ چون کشفی اصیل است. تورهای ما باید این قابلیت را داشته باشد. پس چهار حوزه را اگر درست انجام دهیم منجر به مفهومی میشود که از آن با عنوان گردشگری علمی اسم میبریم. نکته مهم این است که وقتی میخواهیم یک برنامه گردشگری علمی طراحی کنیم به بخش فرهنگ توجه ویژه کنیم. این البته سلیقه من است؛ به دلیل اینکه ما در کشورمان کار علمی زیاد انجام میدهیم ولی فرهنگ در آن وجود ندارد. گردشگری علمی که در ایران تاکنون انجام میدهیم متأسفانه بسیار تقلیل یافته است؛ یعنی میرویم از مراکز علمی دیدن میکنیم و مثلا از موزه علم و فنون دیدن میکنیم. اینها بد نیست ولی تمام ماجرا نیست. البته در همه دنیا هم تا حدی همین است؛ ولی در ایران تمام ماجرا به این شکل تقلیل پیداکرده است. بازدید از آثار مرتبط با علم مثلا تور بازدید از ساعتهای آفتابی هم بخشی از تورهای علمی است که برگزار میشود؛ ولی این هم تمام ماجرای تور گردشگری علمی نیست. سؤال اساسی این است که آیا اصفهان هدف مهمی برای گردشگری علمی است؟ جواب این سؤال بله است. البته جواب هر شهر دیگری هم بله است؛ ولی چرا اصفهان هدف خوبی برای گردشگری علمی است؟ اول اینکه علم در بطن و زندگی و فرهنگمان است پس همهجا به درد گردشگری علمی میخورد. دلایل جدیتر برای اصفهان یکی این است که اصفهان در یک برش درخشان تاریخی ایستاده است. آن چیزی که از اصفهان داریم، دورهای مثل سلجوقیان و صفویه است که در آن اصفهان پایتخت بوده و بسیار شهر درخشانی بوده و حتما در آن علم زیادی حضور داشته است؛ همچنین پایتختبودن باعث پیشرو بودن شهر است. هرکسی که بخواهد دانشمند برجستهای شود، قاعدتا خودش را به پایتخت خواهد رساند و اصفهان در چند دوره پایتخت بوده است و همین میتواند بهانه گردشگری علمی شود. دلیل بعدی اینکه اکوسیستم و طبیعت بسیار متنوعی استان اصفهان دارد و امکان بازیهای گردشگری علمی را به ما میدهد. نکته دیگری هم البته وجود دارد که من علاقه زیادی به آن ندارم؛ ولی ذکر میکنم. در اصفهان صنایع متنوع و زیادی داریم که بسیار دیدنی و جالب است. تمام دلایل بالا اصفهان را به مکانی درخشان برای ایدهپردازی در جهت گردشگری علمی تبدیل میکند. دلایلی که بسیاری از شهرها مثل یزد و تهران به این شدت ندارند. همینها میتواند اصفهان را به یک هاب برای گردشگری علمی تبدیل کند.
کلان روایت چیست؟
نکته بعدی که در گردشگری علمی اهمیت دارد، ارائه کلان روایت است. ببینید شما وقتی روایتهایی خرد ارائه میدهید یک تصویر کلی به مخاطب نمیدهید. مثلا وقتی تور آب در اصفهان برگزار کنید چکار میکنید که تصویر کلانی از اصفهان به گردشگر بدهید؟ بازدید از چند مکان مثل مادی و آسیاب و پل تقلیل یافته است و تمام داستان را بازگو نمیکند. پس باید چکار کنیم؟ راهحل چیست که محتوا را کم نکنیم و تصویر درست و یکپارچه ارائه دهیم؟ وقتی تصویر یکپارچه ارائه ندهیم باعث درک اندک از محتوای ارائهشده میشود. کار راهنمای گردشگری یا طراح تور گردشگری علمی چیست؟ این است که آن چیزی که علم است را در تورش پیاده کند. مهمترین کاری که یک طراح تور میتواند انجام دهد ساختن یک روایت بزرگ است. درواقع خردهروایتها در کنار هم جمع میشوند در بستر یک روایت درست، کلانروایت را میسازد.روایت چیست؟ روایت اگر نباشد ما آدمها وجود نخواهیم داشت. روایت نحوه بیان داستانهای ماست. بدون روایت نمیشود زندگی کرد. روایت به فهم ما معنا میدهد و درباره روایت بسیار میتوان گفت؛ اما نکتهای که اهمیت دارد، این است که کلانروایتساختن کار دولتمردان و مسئولان است؛ اما ازآنجاکه نباید به انتظار کسی نشست، راهنمایان تور بهتر است خودشان کلان روایتها و نسبت علم با شهرشان را کشف کنند.مثال بزنم؛ بیایید فکر کنیم قرار است یک تور آب درباره اصفهان داشته باشیم. چکار کنیم؟ داستان مادیها را داریم، پلها را داریم، جریان و مسیر رودخانه را داریم، محل جداشدن مادیها از رودخانه را داریم، شیخبهایی و نظامنامهاش را داریم، آسیابهای آبی را داریم، ولی من یک نکته اضافه کنم. شما وقتی درباره آسیاب میخواهید صحبت کنید، باید درباره نان حرف بزنید. آسیاب چرا میچرخد؟ چون قرار است آردی درست شود که از آن نان پخته میشود. پس نان با آب و داستانش مرتبط است. وقتی راجع به خربزه اصفهان صحبت میکنیم، باید داستان آب و حرکت آن در میان خانهها و کاشت خربزه در خانههای قدیمی اصفهان را بگوییم. اینها خرده روایتهایی با موضوعات علمی است که کلانروایت ما را میسازد. بازگشایی هرکدام از گرهها در تور و بیان داستانها، تور علمی شما را میسازد.خلاصه کنم؛ اول اینکه گردشگری علمی یک کار جدی است. دوم اینکه گردشگری علمی، گردشگریای است که بهانه آن علم است نه موضوع آن. نکته مهم اینکه هر چیز واحدی میتواند موضوع علم سوار آن شود یا میتواند موضوعات علم از آن برداشت شود و این انتخاب طراحان تور است. درواقع هر موضوعی را میتوان از دریچه علم نگاه کرد و هر تور را میتوان علمی کرد و مشتریان جدید را پیدا کرد. تنها باید حواستان باشد که کلانروایت اهمیت زیادی دارد. نکته نهایی اینکه هر کاری اگر روایت نداشته باشد کار بهدردنخوری است.
بعد از سخنرانی پژمان نوروزی کلیپهایی از دکتر ریاحی و دکتر کژباف پخش شد و هرکدام از این اساتید تاریخ به بیان تاریخ و روایتهایی از مقبره خواجه نظامالملک معروف به دارالبطیخ پرداختند و برنامه با پرسش و پاسخ بین مخاطبان و پژمان نوروزی به پایان رسید.