پیربکران
در فاصله سی کیلومتری از غرب اصفهان شهر پیربکران قرار دارد. شهری تاریخی که جاذبههای گردشگری کمنظیری مانند قبرستان استرخاتون، پل بابامحمود و بقعه محمدبنبکران (از عارفان بزرگ قرن هفتم) در خود جای داده است. معماری باشکوه آرامگاه محمدبن بکران بیشباهت به طاق کسری نیست و چشم هر بینندهای را مسحور میکند. در فاصله نزدیک از این آرامگاه، بزرگترین قبرستان یهودیان ایران بهنام استرخاتون واقع شده است. قبرستانی که در آن سنگقبرهای بزرگ مکعب مستطیل شکل بهتنهایی موزه کمنظیری از حجاری میسازند حالآنکه دو کنیسه قدیمی و یک چلهخانه با معماری بهغایت پیچیده و چندین کتیبه تاریخی و یک غسالخانه هم بر جذابیت آن میافزاید. درباره این قبرستان افسانه های بسیاری در میان افواه جاری است. از آن جمله است که میگویند زنی یهودی به نام سارا روزی به شکل آهویی در نزدیکی شاهعباس ظاهر میشود و شاه او را تعقیب میکند و آهو به مکان فعلی قبرستان میآید و به شکل سارا درمیآید و با تهدید به مرگ شاه، از او برای یهودیان منطقه لنجان امان میگیرد و از او میخواهد که هزار کیلومتر از زمینهای لنجان را به آنها دهد. همچنین میگویند که از چلهخانه این قبرستان تونلی وجود دارد که مستقیم به قدس میرسد. از دیگر جاذبههای گردشگری پیربکران، پل تاریخی بابامحمود است که بر رودخانه زایندهرود بناشده و از آثار کمنظیر دوره ایلخانان مغول است. مکانی زیبا در کنار درختان سر به فلککشیده حاشیه زایندهرود نظرگاهی خلوت و دلپذیر برای اهالی و مسافران ساخته و در قدیم راه ارتباطی اصفهان و خوزستان بوده است. در مسیر پیربکران به اصفهان نیز روستاهای زیادی قرار دارد که یکی از جالبترین آنها روستای کلیسان است که در آن برج کبوتری منحصربهفرد وجود دارد. این برج کبوتر که ترکیبی از چهل برج بههمپیوسته است، در میان مزارع کشاورزی مجموعهای را میسازد که نشان از رونق کشاورزی در روزگاران گذشته است.
برسیان
در شرق اصفهان و با گذر از روستاهایی مانند زیار و دشتی و از ایران به روستای زیبایی میرسیم که مملو از خانههای خشتی و بافتهای زیبای قدیمی است، همراه با مردمی که به خونگرمی با هر تازه از راه رسیدهای برخورد میکنند. در روستای برسیان که اهالی آن را بیسیون مینامند مسجد و منارهای مربوط به قرن پنجم هجری قمری وجود دارد که معماری هر دو ارزش ساعتها ایستادن و خیرهشدن و لذتبردن را دارد. ویژگی منحصربهفرد این مناره ساختار دیانای وار آن است؛ بهطوریکه همزمان دو نفر میتوانند بدون برخورد باهم یکی بالا و دیگری پایین رود. نمای بیرونی مناره برسیان شباهت زیادی به مناره چهلدختران دارد؛ ازاینجهت که هر دو آجری هستند و از کاشی برای تزئین آن استفادهنشده، بااینحال ظرافت و زیبایی آجرکاری این بنا بهغایت چشمنواز است. نقوش روی این مناره به شکل لوزی نزدیک به مربع است و به هزارباف معروفاند. در کنار مسجد، کاروانسرایی قدیمی هم وجود دارد که اگرچه مخروبه گشته، اما خبر از روزگارانی پررونق دارد که کاروانهای بزرگ با شتران زنجیرشده به هم در مسیر اصفهان در آن استراحت میکردند. در مسیر اصفهان تا برسیان چندین روستای قدیمی نظیر دشتی و از ایران قرار دارد که معماری مساجد آن مشابه معماری مسجد برسیان است و جالبتر اینکه در همه این مساجد تاریخی همچنان روح زمان جاری است و همچنان نماز جماعت در آنها برگزار میشود و خود این موضوع بنا را زنده نگه میدارد. از دیگر جاذبههای بینراهی به مناره زیبای گار در روستای گار و مناره زیار در میان زمینهای کشاورزی اشاره کرد. برای بالارفتن از مناره زیار و نگریستن به مناطق زیبای کشاورزی شرق اصفهان، تنها کافی است لمحهای با کشاورزان روستایی اطراف دمخور شد تا درب مناره را بگشایند و بعد بر جایی ایستاد که شاید در آن روزگارانی آتشی میافروختند تا مسافران راهشان را پیدا کنند یا نگهبانانی بر بالای آن میایستادند تا از شهر مراقبت کنند و نزدیکشدن دشمن را خبر دهند.
اشترجان
در مسیر جاده ذوبآهنِ اصفهان و در نزدیکی فولادشهر، دهستان اشترجان واقع شده است. اگرچه این روزها همه اشترجان را با داشتن شهرک صنعتی بزرگ آن میشناسند اما درواقع این دهستان یکی از بخشهای تاریخی اصفهان است. قدمت مسجد زیبای اشترجان به دوره ایلخانان مغول میرسد. سردر و محراب این مسجد از زیباترین نمونهها در میان مساجد اصفهان است و بر کتیبه سر درهم نام بانی مسجد یعنی فخرالدین محمد ابن محمد اشترجانی آمده است. این مسجد دارای دو سردر بسیار نفیس در سمت شمال و شرق است که در سمت درب شمالی دو مناره زیبای کاشیکاری شده قرار دارد که بهمانند منارجنبان لرزششان محسوس است. این مسجد کتیبهها و لوحهای زیادی به خط بنایی در سردرها و در اطراف محراب چشمنوازش دارد که برای کشف هرکدام ساعتها باید وقت صرف کرد. در سفرنامه ابنبطوطه نیز بعد از گذر از ایذه و نرسیده به اصفهان شرحی درباره اشترگان میخوانیم: پس مسافرت ما در زمین پهناور و پرآبی آغاز شد که از مضافات شهر اصفهان به شمار میرود. در این طریق نخست به شهر اشترگان رسیدیم. اشترگان شهری است نیک و پرآب و دارای باغها. مسجد زیبایی نیز دارد که آبی از وسط آن میگذرد.
از دیگر جاذبههای گردشگری اشترجان میتوان به امامزادگان حمزه و قاسم و همچنین امامزاده ربیعه خاتون (رابعه خاتون) اشاره کرد. معماری بنای امامزاده ربیعه خاتون به مسجد جامع اشترجان شباهت دارد. اشترجان اگرچه درگذشته و بر اساس نوشتههای بهجامانده شهری آباد بوده و آبی خوش و درختان مشجر داشته است؛ اما این روزها به دلیل کمآبی رونق کشاورزیاش از بین رفته و به لحاظ شهرسازی هنوز توسعه چندانی پیدا نکرده است، ولی به لحاظ اجتماعی مردمانی گرم و صمیمی دارد که میتوان ساعتها در کنارشان نشست و صحبت کرد و از گفتوگو با آنها لذت برد.
مورچهخورت
در شمال اصفهان و در فاصلهای اندک بعد از شاهینشهر، شهر مورچهخورت قرار دارد. شهری کوچک با جمعتی هزار و سیصدنفری که در قیاس با جمعیتش دارای ابنیه تاریخی فراوانی است. ازجمله این بناها به ارگ زیبای این شهر میتوان اشاره کرد. ارگی که به لحاظ بزرگی و عظمت دومین قلعه ایرانی بعد از ارگ بم است. شکوه و عظمت این بنا وقتی بیشتر به چشم میآید که تورقی در تاریخ کنیم. در تاریخ اینطور نوشتهاند که نادرشاه افشار در جوار این قلعه خشتی بزرگ با سپاه اشرف افغان درگیر درنهایت پیروز شد. درواقع نام این ارگ یادآور پیروزی و پایان دوره سیاه اشغال ایران توسط افغانها و آغاز سلسله افشاریه بوده است. گواه این موضوع جای فشنگهایی است که بر درب چوبی این ارگ مانده است. در داخل ارگ اما داستان چیز دیگری است. ساباطهای بزرگ، کوچههای خشت و گل، حمامزنانه کوچک و حمام مردانه بزرگ که هر دو تقریبا سالمند، خانههای خشت و گل تقریبا مخروبه که هنوز امکان احیا و مرمت دارند و مغازهها و حجرههای کوچک در بازار قدیمی ارگ و یک مسجد کاملا سالم دارایی این روزهای ارگ است. بهرغم تمام خرابیها اما شکوه دوران گذشته هنوز در دیوارهای قطور و باروهای خشت و گل عظیم اطراف ارگ مشهود است. از دیگر جاذبههای مورچهخورت به ارگ مادرشاه در مسیر جاده تهران و چاپارخانه میتوان اشاره کرد. ارگ مادرشاه که این روزها مرمتشده و وضعیت مطلوبی پیدا کرده، تبدیل به یکی از زیباترین و آرامترین مکانها برای استراحت مسافران بینراهی شده است. قدمت این ارگ تاریخی به دوره شاهعباس کبیر میرسد؛ وقتیکه شاه تصمیم گرفت تا در میان راههای ایران و به توصیه شیخبهایی نهصد و نودونه کاروانسرا بسازد و از خیر هزارمین بگذرد؛ چراکه گفتن نهصد و نودونه پرطمطراقتر است تا گفتن یک کلمه هزار.
گورت
یکی از شگفتانگیزترین روستاها در اطراف اصفهان که این روزها تبدیل به محلهای از شهر و قسمتی از منطقه پانزده اصفهان شده است، گورت است. گورت در شرق اصفهان و بخشی از ناحیه قهاب با ترافیک ابنیه تاریخی روبهروست. روستا یا محلهای که میتواند به قطب و منطقهای نمونه گردشگری بهمنظور توسعه صنعت گردشگری تبدیل شود. بیش از چهل برج کبوتر در شکلهای مختلف و اندازههای مختلف که هنوز بیشترشان سالم ماندهاند در کنار دست کندههای زیرزمینی که نشان از وجود شهری زیرزمینی بهصورت زنجیرهای در بین خانههای روستا دارد و قبرستان قدیمی و نقارخانه تاریخی و چندین دژ ساسانی (بر بالای کوه مشرف به گورت) تنها بخشی از داستان این بخش از اصفهان است. گورت در روزگاران گذشته قطب مهم کشاورزی منطقه قهاب بوده و وجود برجهای کبوتر زیاد هم گواه این موضوع است. هنوز هم مزارع گندم و جوِ بزرگی در این منطقه وجود دارد که بر زیباییهای طبیعی این منطقه میافزاید. در میان یکی از این مزارع گندم قلعهای باشکوه و زیبا متعلق به بانو عظمی خواهر ظلالسلطان قرار دارد که چشماندازی زیبا و منحصربهفرد هر گردشگری را غرق شعف میکند. از دیگر آثار جالبتوجه گورت سنگقبری است که متعلق به همسر محمود افغان است و در جنگ سپاه صفوی و سپاه افغان در منطقه گلونآباد کشته میشود و در قبرستان گورت به خاک سپرده میشود.