به گزارش اصفهان زیبا؛ این روزهایی که همزمان با تحولات جهانی مقاومت میگذرد، یکی از دغدغههایم واکنش فرزندانم به ناآرامی است. پیشازاین دیده بودم که اگر در شهری سیل و زلزله بیاید، بچهها چقدر احساس نگرانی میکنند و حالا به این فکر میکنم که اگر ناآرامیها گسترش پیدا کند، دختر و پسرم چطور واکنش نشان میدهند.
بارها در تصاویر این روزها دیدهام که اگرچه کودکان غزه و لبنان پیشازاین در رفاهی نسبی زندگی میکردند، ولی حالا یکباره به آوارگی رسیدهاند؛ بااینحال زندگیشان را همراه با آوارگی ادامه دادهاند. اما فرزندان من حتی از دیدن تصاویر نحوه زندگی آنها هم احساس ناآرامی میکنند. این روحیه فرزندان من با حمله موشکی ایران به اسرائیل تا حدی بهبود یافت؛ ولی پرسش من همچنان باقی ماند که اگر سایه این جنگ گسترش پیدا کند، چطور باید کودکانمان تاب بیاورند.
همان موقع به مدرسه دخترم پیشنهاد کردم که مثل گذشته، در این بازه زمانی هم یک بازارچه برگزار کنیم. در نظرم این بود که بچهها بازارچهای از محصولات هنریشان برپا کنند که ازیکطرف سعی کنند مهارتی را در خود تقویت کنند و از طرف دیگر، توانایی حسابوکتاب و فروش محصول را پیدا کنند و یاد بگیرند که در خصوص چنین مسئله مهمی بیتفاوت نباشند. یاد بگیرند که از دسترنجشان بگذرند و بخشی از آن را در این راه صرف کنند.
بعد از گفتوگوی اولیه با مدرسه، پیشنهاد کردم که برای بچهها کلاس هنری بگذارم و اینطور نباشد که دانشآموزی بدون هنر وارد این صحنه شود. ازطرفی، با والدین هم صحبت کنیم که با خرید از محصولات دانشآموزان، استقبالشان را نشان دهند؛ اما پیشنهاد مدرسه این بود که همه سود و هزینه محصول باید در این راه صرف شود. به نظرم آمد با چنین حرکتی، بچهها دیگر لذتی از کارشان نمیبرند و حتی دلزده میشوند. بههرحال نمیشود بدون درنظرگرفتن ویژگیهای سنی و فرهنگی دست به کاری زد و انتظار داشت که تأثیر مثبت هم بگذارد.
علاوه بر این، به مدرسه متوسطه دوم پسرم همچنین پیشنهادی را برای برگزاری بازارچه دادم. همینطور درخواست کردم سبکی از بازیهای مقاومتی که مخصوص پسران است، جزو برنامههایشان باشد. به نظرم اینطور آمد که باید با اسطورهسازی از قهرمانهای مقاومت، این فرهنگ مقاومتی بین نوجوانان امروز جا بیفتد. به عقیده من، اگر امروز با ادبیات و زبان نوجوان، مفهوم مقاومت را برای او نهادینه کنیم، ثمرهاش به سودمان خواهد بود.