به گزارش اصفهان زیبا؛ شانزدهم آذر را روز دانشجو نامگذاری کردند تا هرسال که میگذرد یاد و خاطره آن سه دانشجوی 16 آذر 1332 زنده شود؛ آن سهنفری که به دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده آمریکا و همچنین ازسرگیری روابط ایران با بریتانیا معترض بودند و اعتراضشان در دانشگاه تهران آنها را در تاریخ ماندگار کرد.
حالا که هفتاد سال از آن دست کنشهای سیاسی میگذرد، نهاد دانشگاه تغییرات زیادی به خود دیده است؛ از تعطیلی و بازگشایی مجدد تا بازنگری دانشجویان درباره کارکرد علم و آموزش. با وجود این تغییرات و افزون بر اینکه در این سالها شرایط سیاسی کشور دیگر التهاباتی همچون انقلاب اسلامی را به خود ندیده؛ هنوز هم در تحولات جاری جامعه ردپای دانشجویان و کنشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمیشان دیده میشود. هنوز هم تشکلهای دانشجویی، گروههای صنفی، انجمنها و دیگر گروههای دانشجویی در وقایع مختلف صدایشان را به گوش میرسانند و البته که گاهی معترضاند که چرا گوش شنوایی نیست!
رسالت دانشجوی امروز چیست؟
به همین مناسبت این بار خواستیم بیواسطهتر از قبل دانشجویان را ببینیم. خواستیم از زبان خودشان بشنویم که رسالت دانشجوییشان را چه چیز میدانند؟ آیا دانشجوی امروز به رسالت اجتماعی قائل است؟ آیا هنوز هم آن دست کنشهای سیاسی و اجتماعی برای دانشجویان مهم است؟ یا اصلا دانشجوی امروز چه نگاهی به فعالیتهای دانشجویی و مشارکت با تشکلهای دانشجویی دارد؟ تشکلها و کانونهایی که از گذشته بهعنوان کانون کنشگری دانشجویی شناخته میشدند. زمانی که همین سؤالات را از فروغ، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارتباطات دانشگاه اصفهان میپرسم، میگوید: «از آن زمان که دانشآموز بودم، زیاد علاقهای به بحثهای سیاسی نداشتم. این موضوع در مقطع کارشناسیام تشدید شد؛ خصوصا که دانشگاه تهران درس میخواندم و التهاب مسائل و تعصب بر عقاید بسیار بیشتر از وضعیت فعلی دانشگاه اصفهان بود؛ به همین خاطر انگیزهای برای ورود به چنین حوزههایی نداشتم. از طرفی، همیشه آن چیزی که برای من اهمیت داشته، صرفا درسخواندن بوده. میخواهم با درسی که میخوانم، رضایت از زندگیام افزایش پیدا کند و جایگاه اقتصادی و اجتماعی خوبی داشته باشم. این برای من اولویت همیشگیام بوده است.»
یاسمن هم همکلاسی اوست. او میگوید: «برای من در مقطع کارشناسی همکاری با تشکلهای دانشجویی جذاب بود؛ ولی به این خاطر که دوران تحصیلم همزمان با شیوع کرونا بود، بستری فراهم نشد. الان هم که ارشد هستم و مشغلهام آنقدر زیاد است که نمیتوانم درگیر چنین فعالیتهایی بشوم.» یاسمن ادامه میدهد: «آن چیزی که برای من بهعنوان رسالت دانشجویی تعریف شده، درسخواندن است. میتواند چنین کنشگریهایی را هم شامل شود؛ ولی اصل کار این است که بتوانم به جایگاه شغلی خوبی دست پیدا کنم.»
شکیبا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی است و آنطور که میگوید، مقطع کارشناسی را هم در همین رشته گذرانده است. زمانی که با او شروع به گفتوگو میکنم و میپرسم که تا الان با تشکلهای دانشجویی همکاری داشتهای یا نه، میگوید: «بهواسطه اینکه در دوران مدرسه با مسئولان یکی از تشکلهای دانشجویی آشنایی داشتم، در ترمهای اول تحصیلم دعوت شدم که با آن گروه شروع به همکاری کنم؛ ولی بعد از مدتی دیدم فعالیت خاصی نمیکنند. البته آن موقع همزمان بود با شیوع کرونا و عملا هیچ تشکلی فعالیت چشمگیری نداشت. شاید همین دلیلی بود که هیچ موقع عضویت دائم در تشکلی نداشتم. یک دلیل دیگر هم این بود که به نظرم تشکلها دچار تشکیلاتزدگی شدهاند.» او درباره غایت تحصیلیاش بیان میکند: «دانشجو باید بتواند ارزشافزودهای ایجاد کند و این لزوما با مقالهنویسی هم محقق نمیشود. مثلا برای من اینکه بتوانم باتوجه به آموختههایم کنشگری رسانهایام را هوشمندانهتر کنم، مطلوب است. البته که اگر چنین امری در همکاری با تشکلها صورت بگیرد، بهتر است؛ ولی دستکم من یا بسترش را پیدا نکردم و یا روحیاتم متناسب با پذیرش قوانین خاص تشکلها نبود.»
دانشگاه اصفهان میتواند الگویی برای سایر دانشگاهها باشد
سپهر رسولی دانشجوی کارشناسی ترم هفتم رشته مکانیک است که در دوسال گذشته بهعنوان دبیر تشکل مجمع اسلامی دانشگاه اصفهان فعالیت کرده است. او بهعنوان یک دانشجوی آشنا با فعالیت تشکلهای دانشجویی در دانشگاه اصفهان، معتقد است فعالیت فعلی دانشجویان در دانشگاه متفاوت شده و دانشجویان استقبال چندانی از همکاری با تشکلها نمیکنند. رسولی میگوید: «به نظرم یکی از دلایلی که باعث این کنشگری ضعیف شده، ساختار نظام آموزشی است؛ یعنی دانشجویی که ازلحاظ اقتصادی وضعیت خوبی دارد، میتواند رتبه خوبی هم کسب کند و در دانشگاه دولتی قبول شود. این دانشجو وقتی وارد نهاد دانشگاه میشود، دستکم نیازهای اولیهاش تأمین است و به آن صوت نمیتوان از او انتظار داشت که نقش مؤثری در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایفا کند. البته منظورم این نیست که از دیگر طبقات جامعه دانشجویی در دانشگاه نیست؛ اما جمعیت کمتری دارند و بهتبع خروجی متفاوتی را هم شاهد هستیم.»
این دانشجو علاوه بر این معتقد است که بستر لازم برای کنشهای دانشجویی باید فراهم شود: «به نظر میآید از اواسط دهه هفتاد روند سیاستزدایی از دانشگاههای ما شروع شده و هرساله هم ادامه داشته است؛ خصوصا با تحولات سالهای اخیر و شیوع کرونا که باعث شد دانشگاهها تعطیل شوند. این فرایند باعث شده دانشجویان ورودی جدید اصلا تصوری از کنشگری در دانشگاه نداشته باشند، ایدهای از تأثیرگذاری در دانشگاه نداشته باشند و دغدغههای ذهنیشان رشد نکند.»
دبیر تشکل مجمع اسلامی دانشگاه اصفهان اما امیدوار است. او میگوید تمام تلاشمان این بوده به هر طریقی که هست، تشکلمان پابرجا بماند و بستر فعالیت برای دانشجویان بعدی حفظ شود: «باوجود عواملی که باعث رکود چنین فعالیتهایی در دانشگاه شده؛ اما معتقدم در یک سال گذشته وضعیت دانشگاه اصفهان روبهرشد بوده و تمامی تشکلهای دانشجویی جان تازهای پیدا کردهاند. حتی به نظرم وضعیت دانشگاه اصفهان نسبت به سایر دانشگاهها بهتر است و میتواند بهعنوان الگویی برای سایر دانشگاهها قرار گیرد؛ همانطور که تا الان بزرگترین شورای صنفی کشور در اصفهان است و این را وجود دانشجویان دغدغهمند با علایق مختلف که پایکار هستند، اثبات میکند.»
تشکلهای دانشجویی خودساز و دیگرساز هستند
سعید دانشجوی ترم هفتم مقطع کارشناسی رشته جامعهشناسی است. زمانی که با او شروع به گفتوگو میکنم و میپرسم که تا الان با تشکلهای دانشجویی همکاری داشتهای یا نه، میگوید: «حقیقتا با این اسامی که از تشکلها میگویید، آشنایی ندارم. من اهل شرکت در مسابقات فرهنگی هستم؛ ولی نمیدانم چرا در این سالها هیچ شناختی پیدا نکردهام. شاید به این دلیل بوده که فعالیت چشمگیری نداشتهاند.»
مریم هم دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه است. او درباره وضعیت همکاریاش با تشکلهای دانشجویی، میگوید: «تشکلهای فعلی دانشگاه همسو با عقاید سیاسی و مذهبی من نبودند و به همین خاطر همکاری هم با آنها نداشتم. اگر شرایط مدنظرم فراهم بود، دوست داشتم که چنین نقشی را ایفا کنم؛ هرچند که برای من غایت دانشجوییام استخدام در آموزش و پرورش و دستیافتن به چنین شغلی است.»
زهرا و ستاره دو دانشجویترم پنج رشته علوم قرآن و حدیث هستند. به گفته خودشان، در دوران دانشآموزی عضو کانونهای فرهنگی مختلف شهر بودهاند و با ورود به دانشگاه، به دنبال بستری برای ادامه فعالیتشان. زهرا میگوید: «ترم یک هر دو ما به دنبال آشنایی با تشکلهای مختلف بودیم. برنامههای مختلفشان را شرکت میکردیم تا ببینیم کدامشان بیشتر متناسب با دغدغههای ما هستند.»
ستاره با تأیید صحبت زهرا، میگوید: «بالاخره با همه بالاوپایینهایی که کردیم، یک تشکل نظرمان را جلب کرد و آن هم به این خاطر بود که به ما هویت داد. من معتقدم تشکلها با شنیدن نظرات افراد، واگذاری مسئولیت و جدیگرفتن دانشجو، میتوانند به او هویت دهند.»
زهرا ادامه میدهد: «زمانی که فعالیت جدیمان را در این تشکل شروع کردیم، دو دغدغه مهم داشتیم؛ چیزی که اتفاقا فعالیتمان در تشکل، آن را تثبیت کرد، خودسازی و دیگرسازی. این رسالت دانشگاه است که علم بدهد، عالم تربیت کند و به آنها جهت دهد؛ همان چیزی که در تشکل محقق میشود و ما میتوانیم علاوه بر رشدی که برای خودمان دارد، به دیگری هم سود برسانیم.» ستاره میگوید: «علاوه بر این کارکرد، تشکلها حلقه میانی هستند که میان مردم و حاکمیت ایفای نقش میکنند. برای ما چنین فرصتی مسئله بسیار مهمی است.» علی هم دانشجویترم پنج رشته زبان و ادبیات فارسی است. او در پاسخ به سؤالاتم میگوید: «من اهل دنبالکردن وقایع در فضای مجازی هستم؛ ولی خلقیاتم به گونهای نیست که آن را گسترش دهم و بهعنوان دانشجو نقشی ایفا کنم. برای من مهم این است که بالاخره با تحصیل در این رشته بتوانم یک شغل خوبی مثل معلمی داشته باشم.»
شورونشاط دهه هشتادیها تحسینبرانگیز است
محمد عرفان مردیها دانشجویترم پنج رشته عمران است که دوسالی میشود مسئولیت دبیری واحد تشکیلات تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی را به عهده گرفته است. او از دوران دانشآموزیاش به همکاری با کانونهای فرهنگی شهر پرداخته و با ورود به دانشگاه به سمت تشکلهای دانشجویی سوق پیدا کرده است.
او درباره وضعیت کنشگری دانشجویان در تشکلهای دانشجویی میگوید: «بهطورکلی نمیشود از وضعیت فعلی تعریف کرد؛ چه ازلحاظ تعداد افرادی که جذب میشوند و چه ازنظر عملکردشان.» بااینحال به بخشی از سخنان استاد اصغر طاهرزاده اشاره میکند که در میانه اعتراضات سال 1401 گفتهاند: «دانشجویان دهه هشتادی خوب خودشان را نشان دادهاند. شورونشاط این نسل تحسینبرانگیز است.» او میگوید: «در ابتدا که این حرف را شنیدم، به نظرم درست نبود؛ ولی با رخدادن بعضی وقایع، فهمیدیم که حرف به جایی زدهاند؛ مثلا در وقایع اخیر که برای کشور اتفاق افتاد، این نسل نقش مؤثری داشتند. همانطور که اعتراضات هم نشانهای از کنشگریشان بود؛ اما در جهت منفی.» او معتقد است آنچه بهرغم وجود ظرفیت غنی دانشجویان باعث رکود میشود، نداشتن مسئله است: «دانشجوی امروز و تشکل امروز از بیمسئلگی رنج میبرد. همگی سرگردان ناشی از نبود مسئلهایم و همین دلیلی میشود برای اینکه نسبت به اتفاقات اطرافمان بیتوجه باشیم.»
مردیها همچنین به سخنان رهبر انقلاب درباره رسالت دانشجویی اشاره میکند و میگوید: «ایشان در سالهای اخیر همواره بر علمآموزی تأکید کردهاند. در دیدار با دانشجوها میگویند، دانشگاه باید علم تولید کند، عالم تولید کند و به این دو، جهت دهد. در دیدار با نخبگان میگویند اگر میخواهید مثل شهدای هشت سال دفاع مقدس باشید و آن حال و هوا را داشته باشید، جهاد علمی کنید؛ همچنین بیش از پیش از این نخبه میگویند: نخبه کسی که است که نسبت به مسائل کشور دغدغه دارد و میخواهد کاری کند. با این تعریف دانشجویان تشکلها همشان نخبه هستند و با افقی که رهبری مشخص کردهاند، ما باید به سمت آن حرکت کنیم.»
دانشجو باید رسالت اجتماعی داشته باشد
بر اساس آنچه از گفتوگو با دانشجویان حاصل شد، دانشجوی امروز نسبت به فعالیت در تشکلهای دانشجویی کم انگیزه است و بیشتر اهداف فردیاش بر رسالتهای اجتماعی غلبه پیدا کرده. هرچند میتوان با نگاهی دیگر تمرکز بر فعالیتهای علمی را گونهای کنشگری اجتماعی تعریف کرد؛ به این شرط که نگاه دانشجو علاوه بر درنظرگرفتن منافع فردی، رسالتهای اجتماعی را هم در نظر بگیرد.