به گزارش اصفهان زیبا؛ مبحث تعالی و ارتقای دین در پرتو آزاداندیشی، آزادی بیان و طرح سؤال، یکی از اصول بنیادی دین اسلام و آموزههای بزرگان دینی است. در دوران معاصر، شهید مرتضی مطهری، ازجمله اندیشمندان برجستهای بود که بر اهمیت آزاداندیشی و گفتوگو در مسائل دینی تأکید فراوان داشت.
او در کتاب «آزادی معنوی»، آزاداندیشی در دین را به معنای آن میداند که انسان با فکر و اندیشه باز، به بررسی و تحلیل مسائل بپردازد و از طرح سؤال و نقد، نهتنها نهراسد؛ بلکه آن را بهعنوان یک حق و وظیفه خود بپذیرد. به عقیده مطهری، دین اسلام از عقل و اندیشه انسانی استقبال میکند؛ چراکه طرح سؤال و نقد سازنده به تقویت مبانی این دین توسط علم و عقلانیت کمک کرده و آن را از تعصبات و جمود فکری مصون میدارد. شهید مطهری با آزاداندیشی کمنظیر خود به نقد و واکاوی مسائل روز زمان حیات خویش میپرداخت. او نقد خود را از تشکیلات روحانیت تا فلسفه مارکسیسم، شجاعانه مطرح میکرد تا اسلام را مقتدر و پاسخگو جلوه دهد.
شیوه مطهری در مقابله با تفکر مارکسیسم
بهعنوان نمونه، ایشان برای مقابله با اندیشههای مارکسیسم اصرار داشت تا در دانشکده الهیات، استاد و متخصص مارکسیسم استخدام شده و اندیشههای خود را مطرح کند؛ چراکه معتقد بود مبانی دینی و قرآنی اسلام بهقدری متقن است که با طرح اینگونه شبهات، فرصتی تازه برای توسعه، برتری و تفوق بر دیگر اندیشهها مییابد.
سیره ائمه در مواجهه با شبهات
در این راستا، بررسی داستانهایی از سیره ائمه اطهار در این موضوع، بهویژه امام جعفر صادق (ع)، میتواند نمونههای بارزی از آزاداندیشی و برخورد منطقی با سؤالات و نقدها را به تصویر بکشد. امام صادق (ع) و یاران ایشان فضایی گفتوگو محور فراهم میکردند تا حتی افراد با عقاید مخالف، مانند عبدالکریم ابنابیالعوجاء که از متکلمان جسور و زندیق معروف عصر امام بود، بتوانند آزادانه سؤالات خود را مطرح کرده و پاسخهای منطقی و مستدل دریافت کنند.
شبهه عدالت در رفتار با زنان
ابن ابی العوجاء یکی از شخصیتهای الحادی در زمان امام جعفر صادق (ع) بود که به مناظرات علمی و فلسفی علاقه داشت تا بتواند اندیشههای کفرآمیز خود را بهتر تبلیغ کند. روزی او از هشام بن حکم، از شاگردان امام جعفر صادق (ع)، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل داناست؟ هشام پاسخ داد: بله، او حکیمترین و داناترین حکیمان و عالمان است.
ابن ابی العوجاء ادامه داد: آیا حکم آیه قرآن که میگوید «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ …» و به مردان اجازه میدهد تا چهار زن را به همسری گزینند و اگر نتوانند بین آنان عدالت را رعایت کنند، به یک نفر اکتفا کنند، ضروری و حتمی است؟
هشام گفت: بله. سپس ابن ابی العوجاء پرسید: آیا آیه قرآن «وَلَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَینَ النِّساءِ …» که میگوید هرگز نخواهید توانست بین زنان به عدالت رفتار کنید، با آیه قبل منافات ندارد؟ اگر خداوند حکیم است، چرا دو سخن مخالف در یک موضوع ارائه کرده است؟
هشام نتوانست پاسخ صحیحی به ابن ابی العوجاء بدهد و سریع به سمت منزل امام صادق (ع) حرکت کرد. وقتی به مدینه رسید و بر امام وارد شد، امام فرمود: چه عجیب! اکنونکه موقع حج نیست، چگونه اینجا آمدهای؟ هشام گفت: به دلیل یک مشکل علمی که ابن ابی العوجاء از من پرسید و نتوانستم پاسخ دهم، به حضور شما آمدم. سپس داستان را بهطور مشروح برای امام تعریف کرد.
حضرت فرمود: در رابطه با آیه اول، مقصود از عدالت، مصارف و مخارج زنان است. یعنی اگر امکانات مالی برایتان فراهم بود و مایل بودید، میتوانید تا چهار زن اختیار کنید؛ وگرنه بیش از یک نفر حق ندارید. اما درباره آیه دوم، مقصود علاقه و محبت است که امکان ندارد مردی نسبت به همه همسران خود به (یک میزان و یک شیوه) ابراز علاقه و محبت داشته باشد؛ بنابراین، رعایت عدالت در این موضوع ممکن نیست؛ برخلاف آیه اول که امکان عدالت وجود دارد و میتوان برای هرکدام لباس، منزل، خوراک و… یکسان و مشابه تهیه و در اختیار آنان قرار داد.
بعد از آن هشام از حضرت صادق (ع) خداحافظی کرد و چون نزد ابن ابی العوجاء بازگشت و جواب حضرت را بازگو کرد، ابن ابی العوجاء گفت: به خدا قسم! این جواب از خودت نیست. و بدین ترتیب ایجاد فضای آزادانه برای طرح سؤال، به برطرفشدن یک شبهه در اذهان عمومی و ارائه پاسخی مستدل و منطقی به آن انجامید.