به گزارش اصفهان زیبا؛ چند روز پیش با تابلوی جدید و جالبی مواجه شدم: چهارراه استاد ظریفی اصفهانی. از آنجا که این چهارراه در گذشته نام شخص بر خود نداشت و «دشتستان» خوانده میشد، کمی تعجب کردم. چرا اینطور ناگهانی تغییر نام یافته بود و چرا استاد ظریفی؟ مگر ایشان چه کسی بودند؟ کمی غمانگیز است که پیش از این چنین نام درخشانی را نشنیده بودم.
استاد علی ظریفیاصفهانی، از هنرمندان بسیار تأثیرگذار اصفهان و ازجمله کسانی بود که هنر اصیل قلمزنی را به بهترین نحو اجرا میکرد. قلمزنی در تعریف ساده، یعنی تزیین و کندن نقوش روی اشیای فلزی، بهویژه مس، طلا، نقره و برنج. بهعبارتدیگر، ایجاد خطوط و نقوش بهوسیله قلم با ضربه چکش و روی اجسام فلزی. این هنر سابقۀ چندینهزارساله دارد؛ زیرا آغاز آن به دورههخامنشیان بازمیگردد. در طول ادوار گوناگون تاریخی، قلمزنان بسیاری در اصفهان زیستهاند و هنرآفرینی کردهاند، که استاد ظریفی نمونهای از آنها بود.
از فعل گذشته استفاده میکنم؛ زیرا ایشان نیز مانند بسیاری از بزرگان دیگر این سرزمین، زمانی موردتجلیل قرار میگیرد که از میان ما رفته است. میگویند از چهارسالگی کار قلمزنی را شروع کرد و در طول عمر ۸۶سالهاش، آن را با جدیت ادامه داد. آن زمان که کسی کار نویی در این زمینه انجام نمیداد و نیاز به خلاقیت به چشم میخورد، چنان برجستهکاری نازک و خاصی روی مس انجام داد که کمترکسی باور میکرد این دو قطعه جدا از یکدیگر نیستند.
درباره ایشان سخن بسیار است؛ از مرام و مسلکشان در گفتار و کردار گرفته که الگوی بینظیری برای دیگران است، تا نقشهای پرمعنی که از مفاهیم عرفانی سرچشمه میگرفتند. اما آنچه نیاز به تأمل دارد، ناشناخته بودن این ستارگان برای عموم مردم است.
بهرغم نوشتهشدن یک کتاب درباره زندگی ایشان و مستندی که از فعالیتهایشان ساخته شده است، بیشتر افراد، هنرمندانی مانند ایشان را نمیشناسند. از آنجا که بزرگان، شناسنامه یک شهر هستند، باید در جهت معرفی آنان گام مؤثرتری برداشت؛ ساخت برنامههای تلویزیونی جذاب یا موشنگرافی احتمالا مؤثرترین راه در این زمینه است. هنرهای تصویری به سبب جذابیتشان، عموما مخاطب را به خود جذب میکنند و مدت بیشتری در ذهن میمانند. چاپ زندگینامهها یا استفاده از بیلبوردهای سطح شهر نیز میتوانند برای معرفی مفاخر شهر مفید باشند.
همانطور که در ابتدا اشاره کردم، نام یک چهارراه مرا به سمت جستوجو در این باره کشاند و درنتیجه شناختی هرچند اندک از مردی بزرگ پیدا کردم؛ اما نکته اینجاست که نامگذاری خیابانها، چهارراهها، کوچهها و… بهتر است با زمینهسازی صورت بگیرد تا از مقبولیت عمومی بهتری برخوردار شود.
بسیار پیش میآید که با وجود تغییرنام یک مکان، مردم همچنان از نام پیشین استفاده میکنند؛ زیرا دلیل آن تغییر را نمیدانند یا به دلایل دیگر ترجیح میدهند به آن صورت رفتار کنند؛ این کملطفی به این اسامی و همچنین شهروندان است؛ درحالیکه اگر بدانیم چرا این اتفاق افتاده است، میل بیشتری به پذیرش داریم و به آن افتخار نیز خواهیم کرد.
چهارراه استاد ظریفیاصفهانی، یکی از نشانههای هویتی و فرهنگی شهر اصفهان، نمونهای از تلاشهایی است که برای زندهنگهداشتن یاد و خاطره هنرمندان برجسته انجام میشود. درک اهمیت چنین نامگذاریهایی نیازمند آشنایی عمیقتر با پیشینه و دستاوردهای این شخصیتهاست. به جای محدودشدن به تغییرنام تابلوها، میتوان از راههای دیگری نیز برای معرفی این افراد بهره برد. ایجاد نمایشگاههای شهری با نمایش آثار استادان هنرهای سنتی، داستانهای صوتی یا ویدئویی کوتاه درباره زندگی آنها که بهراحتی در فضای مجازی و تلویزیون در دسترس باشد، میتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند.
این رویکردها نهتنها به یادآوری میراثفرهنگی کمک میکند، بلکه نسلهای آینده را نیز با ارزشهای هنری و تاریخی شهرشان پیوند میدهد. آنچه در پایان میخواهم بگویم، این است که بودن در شهری که کوچه به کوچه آن مأمن زنان و مردان برجسته و فرهیخته است، احساس خوشایندی را در بر دارد.