
«امل» یعنی امید؛ امیدی که در دل شخصیت داستان ما جوانه میزند و او را با چالشهایی مواجه میکند. امل دختری اصالتاً فلسطینی است که در استرالیا زندگی میکند.

سید احمد مراتب متخلص به درهالتاج در ۱۳۳۱ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. او که در خانوادهای مذهبی که سبقه درخشانی داشتند، متولد شده بود، از همان کودکی در مجامع هنری و مذهبی حضور یافت.

چند روز پیش با تابلوی جدید و جالبی مواجه شدم: چهارراه استاد ظریفی اصفهانی. از آنجا که این چهارراه در گذشته نام شخص بر خود نداشت و «دشتستان» خوانده میشد، کمی تعجب کردم.

یکی از تجربیات مشترک اغلب ما انسانها، تصمیم به شروع کارها از شنبه است.

داشتم فکر میکردم درباره چه موضوعی بنویسم که به یک مناسبت جالب بر خوردم. بیستوششم آذرماه روز حملونقل و رانندگان بود.

در هر فرهنگی، صحبت از برخی مسائل، تابو به شمار میرود. برخی دیگر هم در آن حد حساسیتبرانگیز نیستند، اما چندان مؤدبانه دانسته نمیشوند.

آن روزها ما در محله دیگری زندگی میکردیم. صدای آژیر قرمز که بلند میشد، به زیرزمین خانه پناه میبردیم و خود را در آن میچپاندیم.

سرم پر از حرف است. نمیدانم از کجا شروع کنم؛ از شادی جاریشدن رود بگویم یا از غم موقتی بودنش؟

با شروع فصل زمستان و پدیدههای ناخوشایندی از قبیل وارونگی و آلودگی هوا، پیشنهادهایی از قبیل استفاده از حملونقل عمومی رونق میگیرد.

فکر میکنم شما هم با من همنظر باشید که امروزه موج فراگیر استفاده از شبکههای اجتماعی و تلفنهای همراه، ما را با خود برده است و دیگر کمتر جایی برای کتابخواندن باقی گذاشتهایم.