به گزارش اصفهان زیبا؛ خبر آمدن سیل به گوش مردم رسیده بود. همه برای تماشا و سیر و سیاحت بهسوی زایندهرود هجوم آورده بودند. ازدحام عجیبی در سرتاسر مسیر زایندهرود دیده میشد. اطراف پل خواجو و سیوسه پل، شلوغتر از همهجا بود. مردم آمده بودند تا غرش و خروش و پیچش سیل را سیر کنند.
امواج تا میانههای پل خواجو به بالا سر میکشید و با صدایی مهیب، از سمت دیگر به پایین فرو میریخت و راهی میشد. آب رودخانه بیش از یک متر بالا آمده بود و حتی در بعضی نقاط، به داخل شهر نیز رخنه کرده بود. آن سیل چنان تماشایی و بیسابقه بود که ملک الشعرای بهار نیز در وصف آن شعری میسراید که ابیاتی از آن به قرار زیر است:
در زمستان هوای اصفاهان / گشت چون زمهریر آفت جان
برفهایی دراوفتاد عظیم / شد در و دشت و کوه، معدن سیم
ماه دی جمله این چنین بگذشت / ماه بهمن هوا ملایم گشت
بس که بارید از هوا باران / سر بهسر نم کشید اصفاهان
برفهای پیاپی دی ماه / در در و دشت آب شد ناگاه
سیلی آمد به زندهرود فرود / که کسی را به عمر یاد نبود
بست سی وسه چشمه را سیلاب / وز دو بازوی پل برون زد آب
سیل افتاد در خیابانها / پای دیوارها و ایوانها
از دو سو بسته شد طریق مجال / راه باغ زرشک و طاق کمال
قصرها در میان آب روان / همچو کشتی شدند رقص کنان
وان عمارت که خود ز پا ننشست / دارد اکنون عصا ز شمع به دست
پل خواجو مگو، صراط بگو / این سخن هم به احتیاط بگو
سیل را دیدم از پل خواجو / چین فکنده ز خشم بر ابرو
قصد صحرا نموده از کورنگ / ساخته جا به گاوخونی تنگ
زی ده و روستا شتابیده / خورده در راه هرچه را دیده
نام محمدتقی بهار
شهرت ملک الشعرا
تخلص بهار
دوران حیات قاجار
آرامگاه تهران، گورستان ظهیرالدوله