هیاهوی فراوان برای هیچ

شروع که شد، پای پلیس و بیمارستان به ماجرا باز شد. ماجرایی با کمی پیچیدگی و با بیانی رمزگونه.

تاریخ انتشار: 09:24 - پنجشنبه 1403/11/18
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
هیاهوی فراوان برای هیچ

به گزارش اصفهان زیبا؛ شروع که شد، پای پلیس و بیمارستان به ماجرا باز شد. ماجرایی با کمی پیچیدگی و با بیانی رمزگونه. هرچند اصغری دست روی موضوع جالبی زده و سینما را ابزاری برای بیان یک نقد اجتماعی به کار گرفته است: تعصب. در سال‌های گذشته خبرهای متعددی را از گوشه‌وکنار کشور مبنی بر قتل دختری توسط پدر یا برادرش با خشونت بسیار و با دلایلی پیش‌پاافتاده می‌شنویم. دلایلی که نشئت‌گرفته از تعصب است و قربانی این تعصب دختران خانواده هستند. با گذشت سال‌ها و تلاش برای فرهنگ‌سازی با موضوع آزادی زنان اما هنوز هم کسانی در گوشه‌وکنار شهرهایمان هستند که با دیدی بسته به اتفاقات می‌نگرند و ساده‌ترین مسائل را برای خود و دیگران طاقت‌فرسا می‌کنند.

موضوع تعصب و فرایند قربانی‌شدن زنان دستمایه‌ای برای برخی فیلم‌سازان ایرانی بوده و هست تا تصویری از آن را به منصه ظهور بگذارند؛ فیلم‌هایی که گاهی توسط فیلمساز زن ساخته شده و بعضی هم توسط فیلمساز مرد. در ساخت فیلم با این موضوعات مسئله‌ای که باید به آن دقت فراوان کرد، این است که در فرایند ساخت چنین فیلمی درگیر فمینیسم نشد و براساس نگاهی درست به زن و مرد و جایگاه هرکدام، داستان را پایه‌ریزی کرد. از نمونه‌های این فیلم‌ها می‌توان به فیلم‌های تهمینه میلانی، با موضوعات خشونت علیه زنان اشاره کرد؛ مثل فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» و بیشتر فیلم‌های او که به موضوع زنان به‌صورت افراطی می‌پردازند و به‌جای اینکه تصویری واقعی از زن در جامعه ایرانی نشان دهند، غرق دنیای زنانه خود شده و بدون ذره‌ای انعطاف در بیان خط فکری، قضاوتی تمام‌عیار کرده و برای همه مردان حکم صادر می‌کنند که البته نمونه‌های آن در سینمای ایران نیز کم نیست.

از کنار دور زدن قوانین جشنواره فجر و شرکت دادن فیلم در جشنواره خارجی (دریافت جایزه بهترین فیلم آینده آسیا) پیش از فجر و تمجید امیر نادری از این فیلم و پدیده بودن آن که بگذریم، می‌رسیم به ماهیت خودش. در ابتدای فیلم، تصورم این بود که با یکی دیگر از فیلم‌های پلیسی جنایی روبه‌روییم. سبک فیلمبرداری آن مرا به فضای فیلم‌های کوتاه برد و به نظر می‌رسد کارگردان ایده فیلم کوتاهش را به فیلم بلند تبدیل کرده. هرچند مضمون فیلم جالب بوده و با عنصر جذاب سینما آن را طلاقی داده است، کشش آنچنانی در نگه داشتن مخاطب روی صندلی سینما ندارد. ترکیبی که برای ساخت یک فیلم موفق نیاز است، یک ترکیب ثابت نیست؛ اما عوامل زیادی می‌توانند در موفقیت یک فیلم مؤثر عمل کنند. داستان جذاب و فیلمنامه کامل، کارگردانی و هدایت بازیگر، تصویربرداری، موسیقی، تدوین و… که ماحصل تمام آن‌ها می‌شود فیلمی که روی پرده نقره‌ای به نمایش درمی‌آید.

مسئله مهمی که در ایران گاهی مغفول می‌ماند، توجه به فیلمنامه پر و پیمان است. فیلمنامه که عنصر اساسی و موتور محرکه فیلم است، با وجود نقص در کارگردانی و بازی‌گیری از بازیگران، حاصلی جز فیلمی ندارد که از نگه داشتن لحنش عاجز می‌ماند و ریتم کند فیلم در چندین نقطه می‌افتد. گویی چندین پایان دارد بدون اینکه به پایان قصه‌اش رسیده باشد.

از سویی دیگر بناکردن فیلم بر مبنای دیالوگ، ضعف کارگردان را نشان می‌دهد. در سینمایی که باید بر پایه تصویر باشد و رخدادها را به تصویر کشید، کارگردان‌هایی برای پوشاندن نقص‌های خود در کارگردانی و فیلمنامه و حتی شاید نبود بودجه برای فیلمبرداری لوکیشن‌های جدید، دیالوگ‌محور می‌شوند و بار قصه را بر دوش مکالمات روزانه کاراکترها می‌گذارند که اگر آن‌ها هم ضعیف باشند، حاصل کار می‌شود یک فیلم‌تئاتر.

نکته دیگری که نمی‌توان از آن سخن نگفت، گره‌افکنی‌های متعدد فیلمساز برای نگه داشتن مخاطب است و هر بار او را کمی به فیلم امیدوار می‌کند، اما در این مورد نیز ناکام می‌ماند. تعلیق که عنصری متفاوت کاربردی برای فیلمسازان بزرگ دنیاست، با نقوص دیگر کارگردانی همراه می‌شود و به‌جای کمک به او در سیر روایت قصه، توی ذوق می‌زند. در واقع استفاده نادرست از حقه‌ها و مفاهیم سینمایی برعکس عمل کرده و کار را خراب‌تر از آنچه که هست، می‌کند.

بازی‌گیری از بازیگران، مسئله مهمی است؛ درواقع توانایی کارگردان را برای ادامه فعالیت در سینما و سینماگری عیان می‌کند. بازیگران فیلم به‌صورتی اگزجره احساسات خود را بیان می‌کنند. صابر ابر که به‌طور کلی در اکثر فیلم‌ها شخصیتی درونگرا و رمزگونه دارد، در داستان، چیزی شبیه مرد فیلم سینمایی «بی‌رویا» مرموز است. در جای‌جای فیلم منتظر حرکتی غیرمعقول از او بودیم؛ اما هیچ نوع حرکت و کنش خاصی از او سر نمی‌زد. خیل عظیمی از بازیگران ایرانی پس از بازی در چند فیلم سینمایی با یک طیف فکری، گویی در گرداب مفاهیم و دنیای دیوانه‌وار آن غرق می‌شوند و دیگر از آن‌ها اکت‌ها و بازی‌های جدید نمی‌بینیم. شاید اگر کارگردان دیگری بود، از صابر ابر بازی متفاوتی می‌گرفت. بازیگران در فیلم بیشتر شبیه عروسک خیمه‌شب‌بازی بودند که نخ مرئی بازی آن‌ها دست کارگردان بود و دستش برای مخاطب رو بود. تنها بازی پانته‌آ پناهی‌ها را می‌توان بازی خوب فیلم عنوان کرد؛ هرچند او نیز توانایی‌های بسیار بیشتری در بازیگری دارد و در این فیلم حیف شده است.

باتوجه‌به صحبت‌های شنیده‌شده از فیلمساز، این فیلم را با بودجه محدود و می‌توان گفت به‌صورت لوباجت ساخته است. در کنار این، از عوامل کاراولی برای ساخت یک فیلم بلند سینمایی استفاده کرده که با وجود داشتن ریسک زیاد به آن‌ها اعتماد کرده که کاری پسندیده است؛ ولی نکته‌ای که نمی‌توان به‌سادگی از کنارش گذشت، این است که همین کار اولی بودن عوامل برای یک فیلم‌بین حرفه‌ای به‌راحتی مشخص می‌شود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج × 2 =