به گزارش اصفهان زیبا؛ وجود فضاهای سبز شهری چه به شکل باغهای شخصی و چه بهعنوان تفرجگاههای عمومی از دوران کهن به اشکال مختلف جایی ویژه در تاریخ توسعه شهرها داشته است. شهر اصفهان نیز که همواره در همه دوران بهعنوان یک باغشهر شناخته میشده، یکی از نمونههای برجسته برای بررسی این شاخص توسعهای است.
باغهای دوره سلجوقی
موقعیت جغرافیایی اصفهان و اقلیم چهار فصل آن، بهعلاوه وجود رودخانه پرآب زایندهرود و سیستم آبیاری باستانی منشعب از آن (مادیها) که سراسر خاک حاصلخیز این شهر را سیراب میکرده است، باعث شد که شهر اصفهان در سرزمین نسبتا خشک و کمآب مرکز ایران، از دورترین زمان تاریخ شهری با طراوت و سرسبز باشد. در دوره سلجوقی که اصفهان بهعنوان پایتخت انتخاب شد، باغهایی وسیع و مشهور در این شهر به وجود آمد. باغ فلاسان، باغ احمدسیاه، باغکاران و باغ عدن از مهمترین باغهای سلجوقی بودند.
باغکاران که در محدوده شمال زایندهرود و تقریبا حدفاصل خیابان فردوسی تا چهارباغ خواجو قرار داشت، مشهورترین این باغها بود. زمانی که خواجه حافظ شیرازی در قرن هشتم هجری، چندی در این باغ مهمان بود، در یک غزل، آن را چنین توصیف میکند:
روز وصــل دوستداران یـاد بــاد
یــــاد بـــاد آن روزگــاران یـــاد بـاد
گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنـــدهرودِ بــاغکـــاران یـــاد بـــاد
خواجوی کرمانی نیز در غزلی، باغکاران و زایندهرود را توصیف کرده که مطلع آن چنین است:
راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
در میــان بــاغکــاران یا کنار زندهرود
این توصیفات نشان از آن دارد که این باغ که توسط ملکشاه سلجوقی در حدود هزار سال قبل ایجاد شد، تا زمان حافظ و خواجوی کرمانی یعنی چهارصد سال بعد بهعنوان یک تفرجگاه مورد توجه بازدیدکنندگان بوده است. تا پیش از انتقال پایتخت صفویه به اصفهان، گزارشهایی از وجود باغهایی زیبا در این باغشهر در دسترس است که برخی از آنها مانند باغ نقشجهان آنچنان موردتوجه سلاطین صفوی بود که گهگاه مورد بازدید و اقامت آنها قرار میگرفته و شاید همین دلفریبی و زیباییها یکی از دلایل انتخاب شهر اصفهان بهعنوان پایتخت صفوی در دوره شاهعباس اول بود.
در کنار جنبههای گوناگون توسعه شهری مانند ساخت پلها، مساجد، میادین و خیابانها، احداث باغهای بزرگ و تفرجگاههای عمومی، دور نمای شهر اصفهان را بهکلی تغییر داد. به گواه بسیاری از سیاحان و جهانگردان که در آن دوران به ایران سفر کردند اصفهان بهصورت یک باغ سرتاسری و عظیم جلوه میکرده است.
چهارباغ و هزارجریب
ساخت خیابان چهارباغ و باغ هزارجریب با کاربری اولیه تفرجگاه عمومی یکی از اولین نمونههای هدفمند اختصاص فضای سبز شهری برای عموم جامعه بود. خیابان چهارباغ بهنوعی پیادهراه مشجری بود که از دامنه کوه صفه تا محدوده دروازههای دولتخانه صفوی امتداد داشت. این خیابان عریض علاوه بر چهار ردیف درخت چنار، در میان باغهای متعددی در سرتاسر مسیر محصور بود.
در انتهای خیابان چهارباغ باغ هزارجریب قرار داشت که هرچند باغی سلطنتی بود؛ اما اکثر اوقات و در زمانهایی که باغ و عمارت ها در قرق دربار و حرمسرا نبود، در دسترس عموم مردم قرار میگرفت. پیترو دلاواله که در دوران صفوی به اصفهان آمد، در این خصوص مینویسد: «در باغ هزارجریب سطح باغها یکی بالاتر از دیگری قرار دارد. منتها عبور از آنها با اسب بهآسانی صورت میگیرد. در آنجا چیز دیگری جز رشته درختان پرشاخ و برگ میوه وجود ندارد و تمام آنها آنقدر کوتاهند که پیادهها و سواران میتوانند میوه بچینند و بهعلاوه در هر محوطهای مخصوص درختان خاصی است؛ مثلا یک مربع، مخصوص انجیر و مربع دیگر مخصوص درختان هلو است و به همین نحو الی آخر. این باغها متعلق به شاه هستند؛ ولی مردم با آزادی کامل از آن استفاده میکنند و آنقدر میوه در آن وجود دارد که برای تمام شهر کافی و حتی زیاد است. در عرض و طول باغ، راهروهای زیادی وجود دارد که اطراف آن را درختهای سرو کاشتهاند و این معابر بهاندازهای طویلاند که انتهای آنها دیده نمیشود. از آخرین باغ که از همه بلندتر است، نهری عبور میکند و سپس دیواری آن را محدود میکند.»
افول سرسبزی اصفهان بعد از سقوط صفویه
در دوران پس از سقوط حکومت صفویه و انتقال پایتخت به شهرهای دیگر وضع کلی و آبادی شهر اصفهان رو به افول نهاد. بیتوجهیها، هرجومرجهای پیدرپی و سودجویی حاکمان محلی از مهمترین دلایل این خرابیها بود. بااینحال خیابان چهارباغ توانست بهعنوان یک تفرجگاه به حیات خود ادامه دهد.
در اواخر حکومت قاجاریه، تفرجگاه چهارباغ در بدترین وضع خود قرار داشت. درختان چنار و کاج تنومند صفوی به فرمان ظلالسلطان بریده و یکبهیک از صفحه روزگار محور شدند. در آن روزگار چهارباغ، کرانه ساحل زایندهرود و بیشههای آن از معدود تفرجگاههای عموم مردم اصفهان بهعنوان فضای سبز شهری بود که همگی بهنوعی یادگار دوران شکوه اصفهان بود.
عمومیشدن باغ هشتبهشت
با آغاز قرن اخیر و سقوط صفویه و تشکیل انجمن بلدیه، شهر اصفهان در همه جنبهها بهخصوص توسعه شهری تولدی دوباره یافت. انجمن بلدیه که پایه و اساس شهرداری امروز بود، با دراختیارگرفتن وظایف کلان شهری مانند خیابانسازی، امور نظافت، نظارت بر ساختوسازهای شهری، ایجاد مراکز عامالمنفعه مسائل مربوط به برق و آب و درختکاری، خدمات شایانی به شهر اصفهان کرد.
یکی از اولین خدمات در زمینه اختصاص فضای سبز شهری عمومی، آزادسازی باغ هشتبهشت از دست متصرفان بود. در دوران حکومت ظلالسلطان کاخ و باغ هشتبهشت تحت تصرف قرار داشت و محل زندگی خواهر او بانو عظمی بود. بعدتر فرزندان او و از همه مهمتر سردار اعظم با روابط و نفوذی که داشت، این باغ را ملک شخصی خود کرد.
با اعتراضات پیشآمده در روزنامهها و افکار عمومی و نهایتا با پیگیریهای صورتگرفته باغ هشتبهشت در آخرین روزهای اسفند سال 1299 به تصرف دولت درآمد و مقرر شد روزهای جمعه و دوشنبه محل تفرجگاه عمومی باشد.
لازم به ذکر است که نفوذ خانواده سردار اعظم سبب شد پس از مدتی این باغ مجدد در اختیار آنها قرار بگیرد؛ تا آنکه در سال 1343 این باغ صفوی تحویل اداره باستانشناسی و به پارک عمومی تبدیل شد.
اعتراض روزنامهها به کمبود فضای سبز شهری
در سالهای بیقانونی و هرجومرج حکومت قاجاریه، کرانههای ساحل رودخانه به تصرف اشخاص در آمد و محل کشت و کار شد یا تحت ساختوساز قرار گرفت. در سال 1308 خورشیدی زمزمههایی از این وضع ناهنجار و عدم وجود تفرجگاه مناسب در شهر اصفهان پیش آمد. روزنامه «اخگر» در یکی از شمارههای تیرماه خود در سال 1308 نوشت: «میگویند خیابان چهارباغ یکی از زیباترین خیابانهای تفرجگاه کلیه شهرهای ایران است.با تسلیم به این مدعا آیا میتوان گفت که اصفهان این شهر مصفای ایران با وجود مناظر زیبا و دلفریب اطراف رودخانه زایندهرودش دارای یک گردشگاه عمومی است؟ گردشگاهی که مطابق اصول امروزه دنیا ساختمان و خیابانبندی شده و موجبات آسایش و رفاه متفرجان آن فراهم باشد؟ البته جواب منفی است. در حاشیه رودخانه قسمتی که عجالتا تفرجگاه عمومی شده و همهروزه عصر صدها و بلکه گاهی بالغبر هزار و دو هزار نفر جمعیت برای هواخوری و تفرج متوجه آنجا میشوند، با آن منظره زیبایی که دارد وقتی بهدقت نظاره کنید میبینید که از پستترین کوچههای اصفهان هیچ پای کمی نمیآورد. خرابی سطح این خیابان یا اگر تصور خلاف نکنید این کوچه باریک بهقدری تشکیل پست و بلندی داده که گویی راه باریکی است که با درهماهورهای زیاد از دامنه یک کوه میگذرد، چه تفاوت میکند راه کوهستانی گاهی با پستی و گاهی با بلندی مصادف میشود. اینجا هم در اثر عدم مواظبت و ساختمان و شنریزی حسابی بهقدری پست و بلند است که حتی برای عبور و مرور پیادگان اسباب زحمت است. از این قسمت پستیوبلندی سطح آن که گذشتید مصادف با تنگی عرض جاده میشوید. در بسیاری از نقاط عرض این خیابان منتهی سه ذرع است و تازه در همین سهچهار ذرع عرض هم متنفذان در مقابل باغات خود سردربی ساخته و متجاوز از دوسه ذرع جاده را غصب کردهاند؛ بهطوری که عرض جاده مقابل سردرب های مزبور منتهی به دو ذرع بالغ میشود و یک درشکه با اتومبیل اگر در آنجا مصادف با یک نفر پیاده بیچاره بشود، دچار بسی اشکالات خواهد شد.»
آزادسازی حاشیه زایندهرود
در نتیجه مقرر شد اراضی حاشیه رودخانه آزادسازی و ساختوساز متجاوزان تخریب شود. در سال 1309 در حدفاصل سیوسهپل تا خیابان شاهپور، اولین تفرجگاه ساحلی زایندهرود احداث شد. بازتاب احداث این تفرجگاه در روزنامه «اخگر» در سال 1310 و تلاش برای بهسازی، زیباسازی و ایجاد فضای سبز شهری در این مقاله جالبتوجه است.
در این روزنامه آمده است: «فکر مذکور از این قرار است که قسمت وسط خیابان پهلوی را از ابتدای خیابان شاهپور تا نزدیک پلهای چهارباغ چمن و گلکاری کرده و مثل بلوار بندر پهلوی در ساحل زایندهرود نیز بلوار زیبایی تشکیل بدهند. چمنکاری و گلکاری خیابان پهلوی و صبغه بلوار به آن دادن، نظر به اینکه تولید یکی از زیباترین گردشگاههای ایران را در شهر اصفهان خواهد کرد و موجد لطیفترین و معطرترین هوا در حاشیه زایندهرود خواهد شد، قطعا ایجاد یک منظره طبیعی دستبهدست مناظر زیبای آثار تاریخی اصفهان داده و همهساله هزارها سیاح داخلی و خارجی را به شهر ما جلب و در فاصله قلیلی همشهریان ما را از این فلاکت کنونی خلاصی خواهد بخشید.»
افزایش فضای سبز شهری در اصفهان
از همین سال مسئله کاشت درختان در مسیر خیابانهای جدیدالاحداث شهر مانند خیابان شاهپور، حافظ، پهلوی، هزارجریب، دروازه تهران و… مطرح و آغاز شد. تا این دوران فضاهای مشجر باغ نامیده میشد؛ اما با تأثیر فرهنگ و ورود مظاهر غربی لفظ پارک وارد زبان فارسی شد. در اواخر سال 1310 بخشی از زمینهای سمت شمال سیوسهپل درختکاری و پایههای ایجاد پارک ساحلی زایندهرود با ایجاد این بیشه رقم خورد.
ساخت میدانها با آبنما و فضای چمنکاری، گلکاری و درختکاریشده مانند میدان خواجو، بیستوچهار اسفند و طوقچی از دیگر اقدامات عمرانی جهت توسعه فضای سبز در بستر توسعه ترافیک شهری بود. در خلال سالهای 1313-1311 میدان نقشجهان مورد مرمت و بازسازیهای گسترده قرار گرفت. دورتادور میدان لولهکشی، برقکشی و آسفالت شد و همچنین حوض بزرگی مجهز به پمپ آب که از اولین نمونههای آبنمای فرنگی در ایران بود در وسط میدان ساخته شد.
دورتا دور این آبنما، فضای سبزی شامل درختان، گلهای متنوع و چمن ایجاد و تیرکهای چراغ برق نصب شد. در نهایت دورتادور این محوطه با نردههای آهنی محصور شد و آن را «باغ ملی» نامیدند. تا اواخر دوره پهلوی اول شاهد این هستیم که انجمن شهر تلاش کرد در مسیرهای پرتردد شهری مانند چهارباغ، میدان نقشجهان، ساحل زایندهرود و خیابانهای جدیدالاحداث مهندسیشده با تکیه بر زیرساختهای تاریخی و مدرن، فضاهای سبز شهری را برای عموم جامعه فراهم کند.
زمینهسازی برای بهبود فضای سبز حاشیه زایندهرود
وجود آب رودخانه، زمینهای کشاورزی و بیشههای طبیعی و همچنین وجود پلهای تاریخی و توریستی سبب شد در دهههای بعد بیشتر تمرکز شهرداری برای توسعه و بسط فضای سبز شهری علاوه بر درختکاری در خیابانها بیشتر متمرکز بر اراضی حاشیه زایندهرود باشد. مشکل اصلی اما طغیان گاهبهگاه زایندهرود، بهخصوص در فصل بهار بود که سبب میشد سطح آب رودخانه حتی تا خیابانهای حاشیه زایندهرود بالا آمده و باعث خسارتهایی در سازههای جدید شود.
با تکمیل سد شاهعباس بر روی رودخانه زایندهرود در سال 1349 و به کنترل درآمدن حجم خروجی آب، زمینه برای ایجاد پارکهای بیشتر در حاشیه زایندهرود فراهم شد. یکی از بیشههای قدیمی شهر اصفهان که در جوار زایندهرود قرار داشت محل مناسبی برای احداث یک پارک جنگلی بود.
آغاز توسعه ناژوان
در نتیجه در دهه 30 شمسی پارک ناژوان فعلی (پارک جنگلی فردوسی) در این منطقه ساماندهی شد. فضای وسیع و امکانات طبیعی این منطقه بهقدری مستعد بوده است که طرح توسعه پارک ناژوان تا به امروز ادامه داشته و بخشی از اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی که در میان این منطقه قرار داشت نیز ضمیمه این پارک شده است.
از مهمترین پارکهای اصفهان که تا اواخر دوره پهلوی در اصفهان احداث شد، میتوان از پارکهای بوستان ملت، بوستان آیینهخانه، بوستان سعدی (پارک کورش)، پارک آبشار (پارک ولیعهد)، پارک مشتاق (پارک پوپ)، بوستان زایندهرود (پارک ژان شاردن)، بوستان كودک، پارک شهید حسینی مرداویج (پارک کوی کارمندان هزارجریب)، پارک دلگشا، پارک شمس، پارک آل خجند و… نام برد. تا سال 1366 شمسی امور مربوط به فضای سبز شهر اصفهان زیر نظر مستقیم شهرداری اداره میشد؛ اما از این سال به بعد، با تأسیس سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری اصفهان امور مربوط به توسعه و نگهداری فضای سبز بهصورت تخصصی به این واحد واگذار گردید.
توسعه فضای سبز اصفهان بعد از انقلاب
از دهه شصت توسعه فضای سبزی شهر اصفهان سرعت بیشتری گرفت. یکی از مهمترین این طرحهای توسعهای، ایجاد پارک کوهستانی صفه بود که به دلیل موقعیت و چشمانداز طبیعی از قدیم یکی از تفرجگاههای مردم شهر اصفهان بود. با ایجاد لولهکشی آب از پاییندست مقدمات احداث یکی از بزرگترین پروژههای فضای سبز شهر اصفهان رقم خورد که طی چهاردهه هنوز درحالتوسعه و گسترش است و اکنون تبدیل به یکی از مهمترین نقاط تفریحی و توریستی شهر اصفهان شده است.
اضافه بر این، در دهه شصت طرح آزادسازی زمینهای کنار رودخانه زایندهرود از پل شهرستان تا ناژوان در دستور کار قرار گرفت تا بتوانند در طول رودخانه بهصورت یکپارچه پارک ایجاد کنند که این کار نیز انجام شد.
هرچند در سالهای اخیر با سوءمدیریت درزمینه مدیریت آب، زایندهرود دچار خشکی و شهر اصفهان و فضای سبز شهری با بحران جدی بیآبی روبهرو است؛ اما با ایجاد یکی از بهترین مراکز تصفیه پساب شهری و مدیریت منابع آب توسط شهرداری و اداره آب اصفهان، فضای سبز شهر اصفهان هنوز به حیات خود ادامه داده و همانگونه که در طول تاریخ بهعنوان یک باغشهر مطرح بوده، به هر جهتی سزاوار این عنوان است.
با ایجاد پروژههای مختلف در سرتاسر شهر اصفهان چه بهصورت پارکهای محلی، چه پارکهای وسیع مانند باغ فدک، باغ قلمستان، پارک جنگلی شرق اصفهان و… مساحت فضای سبز اصفهان هماکنون حدود 5300 هکتار است که با توجه به جمعیت دومیلیون و 100 هزارنفری شهر اصفهان سرانه هر شهروند اصفهانی حدود 26 مترمربع است که بیانگر این حقیقت است که شهر اصفهان در این زمینه با وجود مشکلات، یکی از بهترینها در سطح کشور بهشمار میرود.