رئیس هیئت‌مدیره مؤسسه فرهنگی پژوهشی «فرهنگ اول» از ضرورت پرداختن به کالاهای فرهنگی با تأکید بر صنعت انیمیشن به «اصفهان زیبا» می‌گوید

انیمیشن فرهنگی، اقتصاد سودآور

فرهنگ و اقتصاد، این دو دوست و رقیب ناگسستنی از هم، در سال‌های اخیر فرازونشیب‌های مختلفی را تجربه کرده‌اند

تاریخ انتشار: 08:46 - چهارشنبه 1403/12/22
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
انیمیشن فرهنگی، اقتصاد سودآور

به گزارش اصفهان زیبا؛ فرهنگ و اقتصاد، این دو دوست و رقیب ناگسستنی از هم، در سال‌های اخیر فرازونشیب‌های مختلفی را تجربه کرده‌اند. گاه اقتصاد به‌پای فرهنگ پیر شده و اغلب، فرهنگ قربانی اقتصاد شده است. به‌خصوص اگر سوژه کار، محصولات فرهنگی نوینی باشد که پیشینه تاریخی و تمدنی ندارند، زور اقتصاد و درآمد و سود بیشتر بوده و فرهنگ را زیر پا له کرده است. این‌طور بگویم که اتفاقا گاهی اقتصاد و فرهنگ دست‌به‌دست هم داده‌اند تا به‌طور خاص فرهنگ اصیل ایرانی را زیر پا بگذارند؛ مثلا در محصولات نوینی همچون انیمیشن، نوشت‌افزار، انتشارات خلاقانه، پوشاک روز و مواردی ازاین‌قبیل.

اقتصاد فرهنگ در جامعه ایرانی ازجمله مفاهیمی است که اگرچه تبارشناسی تاریخی آن از وجهه تجربی به قرن‌ها قبل برمی‌گردد و اصلا این دو عنصر از هم منفک نبوده‌اند؛ اما ازنظر جامعه دانشگاهی، جزو مفاهیم جدید میان‌رشته‌ای محسوب می‌شود.

حوزه اقتصاد فرهنگ در سال‌های اخیر و به‌خصوص با بروز مشکلات اقتصادی در کنار توجه ویژه‌ای که به تأثیرگذاری فرهنگی شد، مورد استقبال جامعه علمی و حتی سرمایه‌داران قرار گرفت. جامعه دانشگاهی به‌دنبال بهره‌وری نظری از آن بودند و سرمایه‌دارها سودشان را در این حوزه بکر و ناشناخته پیدا کردند. خروجی چنین استقبالی چه در جامعه ایرانی و چه در مقیاسی جهانی، همچون سایر حوزه، منجر به سوءاستفاده از این حوزه شد؛ به‌گونه‌ای که فرهنگ موردتوجه قرار گرفت؛ اما نه برای اصالت فرهنگ، بلکه به‌عنوان ابزاری در خدمت اقتصاد.

البته این‌ها تعاریفی است که متخصصان این حوزه گاه بر سر عناصر مختلف آن به توافق نهایی نرسیده‌اند. از طرفی اهالی سرمایه نیز دیدگاه‌های مخصوص به خودشان را دارند.

به همین جهت تصمیم گرفتیم با یکی از فعالان این حوزه به گفت ‌وگو بنشینیم و گپ‌وگفتی داشته باشیم از فرهنگ، اقتصاد، جامعه ایرانی و محصولات فرهنگی. گفت‌وگویی با زهرا مسعودنیا که در کنار تحصیلات دانشگاهی‌اش که دکتری اقتصاد فرهنگ است و در ابتدا فعالیت‌های پژوهشی‌اش هم در همین راستا بوده، در حوزه اقتصادی هم ورود کرده و به تولید محصولات فرهنگی مشغول است. او در حال حاضر مؤسس و رئیس هیئت‌مدیره «مؤسسه فرهنگی پژوهشی فرهنگ اول» است و با این عنوان فعالیتشان را از سال 1391 آغاز کرده‌اند.

به نظرم لازم است برای اینکه وارد بحث شویم، ابتدا به یک تعریف پذیرفته‌شده‌ای از مفهوم اقتصاد فرهنگ برسیم و بعد بر اساس آن به سراغ تشریح فعالیت‌هایتان برسیم.

تعریف مدنظر ما از این مفهوم این‌طور است: تخصیص بهینه منابع به تولید و توزیع کالا و خدمات فرهنگی، ازطریق تحلیل‌های اقتصادی متناسب با اهداف فرهنگی؛ یعنی همان‌طور که ما در اقتصاد، تخصیص بهینه داریم، در اقتصاد فرهنگ نیز همین مفهوم مطرح می‌شود؛ ولی برای تولید و توزیع کالا و خدمات فرهنگی.

این خدمات فرهنگی را هم مجدد از هم تفکیک می‌کنیم. از چه طریقی؟ از طریق تحلیل‌های اقتصادی متناسب با اهداف فرهنگی مدنظرمان. خب بر اساس این تعریف یکی از عناصر شناخته‌شده اقتصاد فرهنگ، رسانه است. رسانه برای ما هم می‌تواند اهداف و منافع اقتصادی‌مان را تأمین کند و هم به ارتقای فرهنگی کشورمان کمک می‌کند. همان‌طور که کشورهای دیگر هم از این فرصت استفاده کرده‌اند و نتیجه‌اش هم قابل‌مشاهده است.

خب این تعریف را به‌عنوان پایه کار قبول می‌کنیم. برویم سراغ انیمیشن که حوزه تخصصی کار شماست. چرا از بین شاخه‌های مختلف رسانه‌ای که بیان کردید، به سراغ انیمیشن رفتید؟

شروع کار ما زمانی بود که به‌واسطه حضور در فعالیت‌های فرهنگی سطح شهر و با رویکرد فرهنگی که در مؤسسه داشتیم، یک نگاه نو و آسیب‌شناسانه‌ای به فرهنگ پیدا کردیم. بررسی ما معطوف به این بود که کودکان از چه نوع کالاهایی برای سرگرمی استفاده می‌کنند و این کالاها چه بار معنایی را منتقل می‌کنند.

خب متأسفانه نتیجه این بود که بسیاری از کالاهای فرهنگی که در دسترس کودکان قرار داشت، مغفولانه مورداستفاده قرار می‌گرفتند؛ مثلا نمونه بارزش لوازم‌التحریرهایی بود که همراه با تصاویر شخصیت‌های کارتونی تولید می‌شدند. پس انیمیشن نقطه آغاز کار بود؛ آنجایی که کودک در ابتدا ساعت‌ها با برنامه درگیر می‌شود و بعد در استفاده از سایر محصولات هم نمود پیدا می‌کند؛ به‌خصوص که در زمانه فعلی مصرف انیمیشن متفاوت شده است.

مثلا پیش ‌از این تعداد انیمیشن‌هایی که نسل ما می‌دیدند، بسیار محدود بود؛ آن هم در زمان و مکان مخصوصی که معمولا به تلویزیون محدود بود؛ ولی بچه‌های این نسل هر زمان که اراده کنند، به هر تعدادی که بخواهند و با تنوع زیاد می‌توانند از این محصول استفاده کنند. از طرفی مضامینی که در انیمیشن‌های نسل ما بازنمود می‌شد، به‌طور کامل با تولیدات فعلی متفاوت است. علاوه بر این، همان‌طور که در ابتدا گفتم، این انیمیشن‌ها محدود به تماشا نمی‌شود. در دیگر تولیدات فرهنگی مثل کتاب و دفتر، لباس، لیوان، کیف و مواردی مثل‌این که در زیست روزمره کودکان هست، جاری می‌شوند؛ آن هم در سنین کودکی و نوجوانی که بیشترین تأثیرگذاری بر مخاطب رخ می‌دهد.

درواقع می‌خواهید این‌طور بگویید که بخشی از هویت‌پذیری کودکان به دلیل نفوذ انیمیشن‌ها دچار مشکل شده است؟

ببینید بر اساس آنچه ما بررسی کردیم، انیمیشن از سطح خرد تا کلان کار که باور و ارزش‌هاست، در حال تأثیرگذاری است. اینکه ما در ظاهر جامعه مشکلاتی می‌بینیم و می‌گوییم مثلا چرا فلان فرد رفتارش با جنس مخالف این‌طور است، چرا با هم‌جنسش این‌طور است، چرا باورهای الهیاتی‌اش تغییر کرده، چرا امیدواری‌اش متفاوت شده و چراهایی ازاین‌دست، خب یک وجه کار به انیمیشن برمی‌گردد.

من نمی‌خواهم این‌طور بگویم که ریشه همه مسائل مربوط به این صنعت است؛ نه. قطعا خانواده، آموزش و پرورش، صداوسیما و… همه این‌ها مؤثر هستند. اما انیمیشن هم یک بعد کار است.وقتی شما شخصیت انیمیشنی داری که نوع خاصی از آرایش، پوشش، رقص، روابط و موضوعاتی شبیه به این را بازنمایی می‌کند، طبیعی است که مخاطبش هم به‌مرور به همین سمت متمایل می‌شود. یک مورد آشکارش چگونگی کار و فعالیت است. در فرهنگ ما و در آموزه‌های دینی‌مان تأکید همیشگی بر سخت‌کوشی و تلاش برای رسیدن به اهداف است. درحالی‌که آنچه الان ترویج می‌شود، رفاه‌طلبی و لذت‌جویی و آسان‌طلبی است.

قبول دارید که انیمیشن یک شمشیر دولبه است؟ مواردی که گفتید فرصت هم محسوب می‌شود.

قطعا همین‌طور است. اصلا چرا یک مادر باید تمام آموزش‌هایش به‌صورت مستقیم باشد؟ از درس‌خواندن و تفریح و پوشش و غذا و… همه این‌ها می‌تواند با دیدن یک انیمیشن و الگوبرداری از آن اتفاق بیفتد؛ به این شرط که به انیمیشن به‌عنوان یک فرصت نگاه کنیم؛ به‌خصوص که ما یک ظرفیت فرهنگی خوبی هم داریم؛ چیزی که اتفاقا کشورهای توسعه‌یافته در حوزه انیمیشن از آن محروم هستند.

آن‌ها باید با داستان‌ها و شخصیت‌های خیالی، داستان‌پردازی کنند؛ ولی ما این بستر را داریم. حتی در حوزه مصرف هم مخاطب ما به‌واسطه ذوق فرهنگی‌اش استقبال خوبی از محصولات فرهنگی می‌کند. نیروی انسانی ما هم در این حوزه بسیار خلاق و ماهر است؛ ولی متأسفانه سرمایه‌گذاری درستی نکرده‌ایم و نیرو هم وقتی کار خوبی نداشته باشد، به خدمت فرهنگ دیگری درمی‌آید. درحالی‌که انیمیشن، صنعتی بسیار پر درآمد است و فقط کافی است که بخواهیم از آن استفاده کنیم.

اگر محصول خوش‌بازدهی است، پس چرا سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم؟

به این خاطر که نگاه ما به کارهای فرهنگی، نگاه‌های کوتاه‌مدت و سطحی است. متأسفانه ارگان‌های ما به دنبال این هستند که یک کار زودبازده داشته باشند و جزو رزومه‌شان محسوب شود. به این فکر نمی‌کنند که آغازکننده راهی باشند که شاید در زمان مسئولیت خودشان جواب ندهد؛ اما چند سال بعد به ثمر می‌نشیند. یک نوع روزمرگی را دنبال می‌کنیم که در حوزه فرهنگ، قطعا نتیجه عکس می‌دهد.

با احتساب وضعیتی که تشریح کردید، اقدامات مؤسسه شما چه بوده؟

اولین کار ما این بود که بررسی کاملی از انیمیشن‌های قدیمی و جدید داشتیم. انیمیشن‌های دخترانه، پسرانه، ابرقهرمان و… . عناصر و اجزای این انیمیشن‌ها را تشریح کردیم که فلسفه شکل‌گیری‌شان چیست، چه نکات مثبت و منفی دارند، عناصر جذب‌کننده‌شان چیست و به‌طورجامع یک نگاه مبتنی بر سواد رسانه به آثار موجود داشتیم. خروجی کار را هم به اشکال مختلفی منتشر کردیم؛ مثلا یک سری راوی‌هایی آموزش دیدند که چطور محتوا را برای خانواده‌ها، مدارس و دانش‌آموزان تشریح کنند یا گاهی محتوای خام را به دست مجموعه متقاضی می‌رساندیم.

در قالب کتاب هم محتوا جمع‌بندی شد و در دست چاپ است. درکل هدف ما از این اقدام این بود که مخاطب آگاهانه از محصول استفاده کند. قطعا نمی‌توانیم به او بگوییم که هیچ انیمیشنی را تماشا نکند؛ ولی دست‌کم می‌تواند گزینش کند، عناصر هویتی‌اش را بشناسد و از نمادهای محصول اطلاع پیدا کند. خانواده هم با شناختی که از کمپانی‌ها و اهدافشان می‌یابد، نظارتش را هدفمند و جدی‌تر می‌کند.

به تولید انیمیشن ورود نکردید؟

تولید انیمیشن کاری نبود که در حد توانمندی‌های مجموعه ما باشد و اولویتمان هم نبود؛ اما وارد تولید محصولات جانبی مرتبط با انیمیشن شدیم؛ مثلا شخصیت‌های انیمیشنی ایرانی که برای مخاطب شناخته شده بودند را در قالب محصولات فرهنگی تولید کردیم. به‌خصوص در حوزه لوازم‌التحریر که محصولاتی باشخصیت‌های ایرانی تولید کردیم یا حتی کالاهایی که با نمادهای اسلیمی یا صرفا تزیینات فانتزی همراه بود، ولی برای مخاطب جذاب به نظر می‌رسید؛یعنی هم وجهه فرهنگی کار را حفظ و هم با تمرکزی که بر کیفیت کار داشتیم، سودآوری اقتصادی را تأمین کردیم.

یک زمانی هم به حوزه پوشاک ورود کردیم؛ ولی خب بازار بسیار گسترده‌ای بود که تأثیرگذاری بر آن سخت بود. علاوه بر این، به‌واسطه ارتباطاتی که داریم به‌طور بسیار محدود در حوزه سیاست‌گذاری هم ورود پیدا کردیم. درواقع تلاش کردیم علاوه بر پژوهش‌هایی که داریم، ایده خودمان را خودمان عملیاتی کنیم که کار بر زمین نماند.

به‌عنوان یک مؤسسه خصوصی مشکلی برای پیشبرد کارتان نداشته‌اید؟ خصوصا برای تأمین مالی طرح و برنامه‌ها.

تأمین مالی مسئله‌ای است که همه مؤسسه‌های خصوصی با آن مواجه هستند؛ ولی یک مسئله مهم‌تر، ارتباطاتی است که با ارگان‌های مختلف برقرار می‌کنیم و هیچ اعتباری ندارد. متأسفانه تصمیمات دولتی به انتصابات جدید وابسته است. بارها شده که زمان و انرژی بسیاری برای یک طرح گذاشته‌ایم و با یک ارگان همکاری را قطعی کرده‌ایم؛ ولی با تغییر مدیریت همه‌چیز تغییر کرده و انگار هیچ صحبتی ردوبدل نشده است.

متأسفانه مؤسسات دولتی با منابع نفتی به تنه بزرگی تبدیل شده‌اند که هیچ درکی از چالش‌های این‌چنینی مؤسسات خصوصی ندارند؛ خصوصا بر اساس تجربه‌ای که داشته‌ایم، کارکردن با ارگان‌های اصفهانی سخت‌تر از سایر استان‌هاست. بارها شده که درمورد یک طرح صحبت کرده‌ایم؛ ولی در آخر صرفا یک گرته‌برداری از کار ما شده است. هم طرح را خراب کرده‌اند و هم به مؤسسه آسیب رسانده‌اند.

در این شرایط اگر مؤسسه خصوصی بخواهد دوام بیاورد، یا باید رانت داشته باشد یا باید به طرق مختلفی روی پای خودش بایستد و وابسته به ارگانی نباشد که هم آسیب ببنید و هم مجبور شود از ارزش‌های خودش عدول کند.

با این حساب کار فرهنگی خصوصی جواب می‌دهد؟

مؤسسه ما تلاش کرده با مجوزهای مختلفی که دارد، اساس کار را همچنان حفظ کند؛ اما تا زمانی که در حوزه فرهنگ در کنار دل‌سوز فرهنگی، کاسب‌کار فرهنگی هم هست، کار سختی در پیش داریم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

شانزده + هفت =