به گزارش اصفهان زیبا؛ پس از چند دقیقه که طول خیابان آيتالله خوانساری را طی میکنم، میرسم به در ورودی تکیه آقا حسین خوانساری. در مقابلم بقعهای قرار دارد که محل دفن ایشان و چند تن از علمای دیگر است. انگار همین دیروز بود که پدرم ماجرای خاکسپاری شخصی در این بقعه را برایم تعریف میکرد و از وقتی میگفت که دیواره قبر ایشان میریزد و هنوز بعد از گذشت سالها میبینند، بدن ایشان سالم است.
یادش به خیر کودکی و خاطرات شبهای جمعه تختفولاد. آن زمان که پدرم دستم را میگرفت و برای دعای کمیل به اینجا میآمدیم. دستم در دست پدر بود، مانند وقتیکه او هم دست در دست پدرش میگذاشت و پای منبر پدربزرگش میآمد. حاجشیخ اسدالله فهامی را میگویم، همانکه عاشق و شیفته دعای کمیل شیخ مرتضی ریزی میشود و همین مسئله دلیلی میشود تا خودش دعای کمیل را در این تکیه راهاندازی کند و حالا بیشتر از صدوبیست سال از آن زمان میگذرد.
بین قبرهای قدیمی که حالا همه متحدالشکل شدهاند و سنگقبرهای جدید برایشان گذاشته شده قدم میزنم و فاتحهای برایشان میخوانم. بعضی از قبرها آنقدر قدمت دارند که شاید دیگر بازماندهای نداشته باشند که سر قبرشان بیاید و فاتحهای نثار روحشان کند؛ اما قطعا شب اولی که مهمان این تکیه شدهاند برایشان از شب تا صبح قاری قرآن، قرآن خوانده است و قبل از طلوع آفتاب فردای خاکسپاری، خانوادهاش بر سر مزارش آمدهاند و برای قاری پول و هدیهای آورده و برای خیرات، حلوای شیرین.
زمینی که شاهد شور و حال شبهای قدر و احیاهای بسیاری بوده است
روی زمینی قدم میزنم که گفتهاند بعد از وادیالسلام نجف یکی از قبرستانهایی است که مؤمنان زیادی در آن دفن هستند. زمینی که شاهد شور و حال شبهای قدر، شبزندهداریها و دعاهای ابوحمزه و کمیل بسیاری بوده است.
آن هم در زمانی که وسیله نقلیه بهندرت پیدا میشد و مردم با پای پیاده، از جایجای شهر اصفهان و حتی روستاهای اطراف، خودشان را به برنامهها و دعاهای تخت فولاد میرساندند.
مکانی که آخوند، ملا محمدحسین فشارکی دربارهاش میگوید: ((بیش از ۷۰ عالم و عارف در این مکان مدفون هستند.))مردمی که حرفشان راست بود و رزقشان، رزق حلال و این دو عاملی میشد برای شور و اشتیاق عبادت در وجودشان.
نامش را زیر لب زمزمه میکنم، تختفولاد. نمیدانم نامش به خاطر تختفولادی است که اینجا بوده یا به خاطر پولاد نامی از آلبویه که تولیت اصفهان را به او داده بودند و بر تخت سنگی که اینجا ساخته بود، مینشست. دلیل نامگذاریاش هر چه باشد مهم نیست. مهم این است که نام تخت فولاد برای هم سن و سالان من و چند دهه قبل بخشی از خاطرات فراموشنشدنی زندگیشان است.
آرامگاه بابا رکنالدین با آن معماری متفاوت و طاقی چندوجهی و فیروزهای، مقبره زنی عالم و عارف به نام حاجیهخانم امین تا برسد به قبر محمدصادق تخت پولادی و قبر میرزای کشیکچی همه خاطرات و تصویرهایی فراموشنشدنی در ذهن میسازند که هیچ جای دیگر نمیشود پیدایشان کرد.
از تکیه خوانساری وارد تکیه مادر شاهزاده (شازده) میشوم.
پیرمردی دبه آب کوچکی دستش گرفته و کمی از آب آن را روی هر قبر میریزد و رد میشود. از او درباره تخت فولاد میپرسم. گوشهایش سنگین است و صدایم را درست نمیشنود. دوباره سؤالم را تکرار میکنم. ظرف آب را روی زمین میگذارد و میگوید. از وقتی بچه بودم به تخت فولاد میآمدم. بیشتر قوموخویشم اینجا دفن هستند با دست به قبر جلوی پایش اشاره میکنند و میگوید: ((این بیبی مادرم بود و کناریاش پدربزرگش. آن بالا هم قبرهای خالههایم است. آن زمان که باغ رضوان نبود. همه را اینجا دفن میکردند.)) از ماجرای ریختن آب روی قبرها از او میپرسم. صدایش را مثل کمرش کمی صاف میکند و میگوید: ((در حدیث آمده وقتی آب روی قبر اموات میریزیم تا وقتیکه خاک قبر مرطوب است عذاب از صاحب قبر برداشته میشود.))
چلهخانهها در تکیههای تختفولاد یادآور سلوک است و رسیدن
با دستش به زیرزمینی اشاره میکند که درش قفل است و میگوید: ((توی این زیرزمین افراد بسیاری میآمدند، برای دعا و نماز و عبادت. چلهنشینی میکردند و نماز شب میخواندند.))
چلهخانهها در تکیههای تخت فولاد یادآور سلوک است و رسیدن. آدمهای آن زمان هم، به عبادت فردی میرسیدند و هم، جمعی. آنها نهتنها هوای هم را داشتند که حتی بعد از فوتشان نیز میخواستند خیرشان قطع نشود. این را از قبرهایی که بالایش یک فرورفتگی کاسه مانند کوچک پر آب است میفهمم وقتی گنجشکهای کوچک دور قبر جمع شدهاند و از جای مخصوص آب در بالای قبر آب میخورند.
عالیترین نمونههای حجاری در لوحها و سنگتراشیهای قبور این بقعه وجود دارد
تکیه علامه شیخ محمدتقی رازی یا مادر شاهزاده، صحن وسیع دارد و ایوانها و حجرههایی دورتادور آن قرارگرفته است. در وسط این تکیه، بقعهای بسیار مجلل و زیبا است. بقعهای مشتمل بر نفایس شاهکارهای حجاری، خطاطی و مقرنسکاری که در نوع خود بینظیر است.بهترین یادگار خط چندتن از خوشنویسان بزرگ قرن سیزدهم و نیز عالیترین نمونههای حجاری بینظیر آن عصر در لوحها و سنگتراشیهای قبور این بقعه وجود دارد.
مردم پای پیاده برای اقامه نماز عید فطر به مسجد مصلا میآمدند
در کنار برگزاری مراسم شبهای قدر و احیای ماه رمضان در تکیههای تخت فولاد، نماز عید فطر نیز در مسجد مصلای تخت فولاد خوانده میشده و مردم اصفهان با پای پیاده از سراسر شهر برای اقامه نماز عید فطر به مسجد مصلا میآمدند. این رفتوآمدها فقط خاص ماه رمضان و شبهای جمعه نبوده، بلکه مردم در مناسبتهای دیگر مانند عید نوروز نیز به تخت فولاد میآمدند و سال جدیدشان را با قدم گذاشتن به این مکان مقدس شروع میکردند.