در سال ۱۳۴۲ در محله جیران هفتون چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی، طبق سنت قبلی و اثبات عشق و ارادتش به مقتدا و پیشوایمان، نامش را عباسعلی گذاشت.
شهریور سال ۱۳۳۳ در روستای نهضتآباد فریدونشهر به این دنیا پای گذاشت. پدرش کشاورز بود و بعد از گرفتن سیکل به علت نبود امکانات، نتوانست ادامه تحصیل بدهد و او هم به کشاورزی مشغول شد …
اصالتش برمیگردد به شهر سگزی (سجزی) و از سال ۷۴ ساکن محله هفتون شده است
نامش محمد است و شهرتش شاهسنایی، متولد سال ۱۳۳۳ است و رشته تحصیلی و کاریاش عمران. ۱۰۰ماه سابقه جبهه دارد و به قول خودش باسابقهترین نیرویی است که مانده. بازنشسته سپاه است و جانباز ۴۰درصد.
وقتی تاریخ شهادتش را میشنوم، دستم ناخودآگاه میلرزد و بغض راه گلویم را میبندد …
پدرش از نیروهای ژاندارمری سابق بود و به خاطر شغل پدر به شهرستان رفته بودند.
بهسختی قبول میکند صحبت کند و معتقد است توی محله کساره، پیشکسوتتر از او زیاد است. میخندد و به شوخی میگوید: «ما کاری نکردیم. پشت جبهه ظرف میشستیم.
خودش را فاطمه محمودصالحی معرفی میکند؛ با این تأکید که اسمش را با پیگیری زیاد بهخاطر عشق و علاقهاش به حضرتزهرا(س) از ماهطلا به فاطمه تغییر داده است.
یکی از کوچههای خیابان شهید عبدالرسول زرین به نام شهید سید جواد حسینی مزین شده است.
ده شبانهروز بود برق نبود. فقط از خدا میخواستم که در این بیبرقی وقت زایمانم نرسد. جشن تاجگذاری ولیعهد که تمام شد، برق آمد.
هر گوشهای از این شهر و محلههایش نشانی از لالههای سرخی دارد که در حال فراموشی هستند. کسانی که تنها نامی از آنها باقی مانده است.
هنوز هستند مادرانی که امالبنینوار همه پسرانشان را در راه اعتقاد و ایمانشان میدهند؛ مادری که با وجود دو پسر شهید و یک پسر جانباز شیمیایی در جنگ تحمیلی باز وقتی صحبت از دفاع میشود و ایستادن در مقابل ظلم، با وجود مخالفت بنیادشهید، خودش میرود رضایت میدهد و پسر دیگرش هم میشود جانباز مدافع حرم.