به گزارش اصفهان زیبا؛ سالهاست که تدریس میکند. تاریخ میداند و نویسنده، محقق و پژوهشگر تاریخ، در خصوص رجال، فرهنگ و تمدن ایران و بهویژه اصفهان است. او از خاطرات قدیم خود در ماه رمضان اصفهان میگوید: «اصفهان به دلیل اینکه یکی از مراکز مهم فرهنگی، تاریخی و مذهبی در طول سدههای متمادی محسوب شده از آداب، سنن و آیینها در بین مردمان خود برخوردار بوده است. با گرایش مردم ایران ازجمله اصفهان به دین مبین اسلام از همان ابتدای قرون هجری، پایبندی و التزام مردم آن به سنن و فرایض بوده و هست.
انواع آش، قلیه، کلهپاچه و گیپای ازجمله غذاهای ماه رمضان بود
ماه مبارک رمضان در بین همه جوامع اسلامی رنگ و بوی خاصی دارد. در محدوده استان پهناور اصفهان، چه روستاها و چه شهرها، مردم با عشق و اعتقاد این ماه را گرامی داشتند و همواره پایبندی و التزام خود را در این راستا نشان دادهاند. اصفهان و محلههای آن از گذشته در همه فصول که ماه رمضان در آن واقع میشد، چهرهای معنوی و روحانی به خود میگرفت.
در دوران کودکی و نوجوان هم این موضوع برای ما ملموس و محسوس بود؛ مثلا در محلههای اطراف بازار، مسجد جامع، دردشت، محله جماله و بازارچهها و کوچههای آن، نزدیک اذان مغرب شوروحال خاصی داشت. خوراکیهای سنتی که طبخ شده بود، به فروش میرفت؛ ازجمله، انواع آش، قلیه، کلهپاچه و گیپای. در منازل نیز در این ماه تنوع غذا زیاد بود؛ آش رشته یا آش برگ، شلهزرد، گوشت و لوبیا، شلهبریان زیره و بعد از افطار نیز میوههای فصل، پر و انجیر خشک شده و تنقلات که تا سحر، بهویژه در هنگام مهمانیهای خانگی و یا برگزاری مراسم ادعیه برقرار بود.
بعضی شبها در مساجد محل نیز سفره افطار پهن میشد که معمولا آش یا حلیم بادمجان بود؛ گاهی نیز چلو قیمه و یا قورمهسبزی و حتی پلو مرغ و چلوکباب که البته بستگی به توانایی و قدرت مالی میزبان یا میزبانان داشت. تقبل این جلسات گاهی با بهاصطلاح اعیان محل و یا همکاری جمعی مردم و هیئات بود.
در مساجد برای روزهداران در تاره، آب و یخ میگذاشتند
در تابستان که هوا گرم بود، مساجد و اطراف آن را آبوجارو میکردند. ظروف سفالی آب (تاره یا طاره) با یخ میگذاشتند و در سینیهای مسی یا ظروف دیگر خرما یا رطب قرار میدادند تا پس از اقامه نماز، نمازگزاران استفاده کنند. مساجد قدیمی اصفهان مرتابی یا مهتابی داشت که فضای وسیعی در پشتبام مسجد محسوب میشد و نمازگزاران در تابستان آنجا نماز میخواندند؛ اما ظهر تابستان، شبستانهای خنک و سنتی در این مساجد، شاهد برگزاری نماز جماعت بود.
در دو زمان نیز مردم از اذان صبح یا اذان مغرب، برای آغاز روزه و پایان روزه باخبر میشدند. در میدانهای بزرگ شهر، ازجمله میدان کهنه یا سبزهمیدان که با تغییرات اخیر میدان امام علی(ع) نامیده میشود، توپ رها میشد و صدای آن در محلههای اطراف منعکس میشد. البته در آخر شب و نزدیک سحر نیز سحوریخوانی رایج و معمول بود و آنان با اذکار و اشعار معنوی، قرآنی و مذهبی خفتگان را بیدار و باعث آمادگی آنان برای برپایی شعائر و خوردن سحری میشدند. در بسیاری از خانهها قبل از سحری، اهل خانه به خواندن قرآن و یا مفاتیح مشغول میشدند. ساعتهای زنگدار خاطرهآمیز نیز برای سحر کوک میشد؛ معمولا یک ساعت قبل از اذان بیدار میشدیم. سحوریخوانی در گذشته حتی در ماههای سرد هم معمول بود. در ماه مبارک رمضان مهمانی در بین فامیلها، همسایهها و هیئتها نیز معمول و رایج بود. جلسات این ماه، معمولا هر شب در خانهای برگزار میشد و گاهی به بیان احکام و مسائل شرعی، خواندن ادعیه ازجمله دعای ابوحمزه ثمالی میپرداختند. البته برخی ازجمله اهل خانه پذیرایی خاص خود را داشتند.
مساجد، حسینیهها و تکیهها نیز شور و حال خاص خود را داشت. مساجدی مانند مسجد جامع، مسجد حکیم، مسجد سید، مسجد حاج محمدجعفر، درب امام، امامزاده اسماعیل، بقعه صاحب بن عباد، شاهزاده ابراهیم، مسجد علی و هارونیه، مسجد نو بازار و مسجد آقای درچهای نزدیک حمام وزیر حال و هوایی خاص داشت.
البته امروزه هم این مکانها هنوز آیینهای رمضانی دارد و همچنین در مساجد و تکایای بسیار دیگری که در توسعه شهری به وجود آمده است نیز این مراسم برگزار میشود. مسجد محل ما، مسجد آقای درچهای، شبهای قدر مراسم احیا برگزار میشد. خادمی به نام «عمو سلیمان» داشت که مردی بسیار پارسا و اهل معنا بود و اذان زیبایی میگفت.
مسابقات گلکوچیک هم در محلهها بعد از افطار برگزار میشد
اوایل، یعنی با شروع تکلیف، روزهها بهویژه در تابستان سخت بود؛ اما شیرینی و حلاوت خاص طاعت و عبادت و روزهداری فوقالعاده و روحیهبخش بود. یادم نمیرود در بعضی مساجد محله جلسات قرآن، تجوید یا قرائت برگزار میشد. ما سن و سال کمتری داشتیم. توی این جلسات که بعد از افطار بود، از بچهها و اطفال میخواستند تا حمد و سوره را قرائت کنند. گاهی هم جایزه تعیین میکردند. انصافا جلسات ماه رمضان خاطرهآمیز بود.
تابستانها مسابقات گلکوچیک هم در محلهها برگزار میشد. نزدیک عید فطر هم جنبوجوش خاصی بود. تهیه شیرینی و میوه و یا پختن نذری ازجمله این فعالیتها بود.
ماه رمضان، حلوا چوبه و شیرینی مِشاش در بازار ریسمان درست میشد
زولبیا، بامیه و پشمک در ماه رمضان رونق خاصی داشت. یادی کنم از قنادیهای اصفهان، بهویژه توی بازارچههایی مانند بازار دردشت، حاج محمدجعفر و حوالی بازار و مسجد حکیم. گاهی با روغن حیوانی و انواع سلایق شیرینی درست میکردند. حلوا چوبه، شیرینی مِشاش بهویژه در بازار ریسمان و بازار نزدیک هارونیه درست میشد و مشتریان زیادی داشت.
عید فطر معمولا نزد خاص و عام با شکوه خاصی برگزار میشد؛ چراکه بعد از یک ماه روزهداری جلوه خاص و ارزشمندی داشت. عید فطر مانند عید نوروز درِ منازل بزرگان ازجمله بزرگان فامیل بر روی فرزندان و یا سایر اقوام باز بود و گاهی مثل روز عید غدیر خم افراد و بهویژه اهل علم منزل علمای بزرگ و اعیان میرفتند.
برای خواندن نماز عید فطر، مردم پای پیاده از همه محلهها به مسجد مصلا میرفتند
نماز عید فطر هم شکوه خاصی داشت که چندجای اصفهان برگزار میشد. البته شکوهمندترین آنها یکی نماز عید مرحوم آیتالله شیخ محمدباقر زندکرمانی بود. این عالم جلیلالقدر و دانشمند پای پیاده از آنطرف شهر، یعنی محلههای قدیمی حوالی جوباره و میدان کهنه، حدود مسجد جامع، حرکت میکرد و مردم شهر در پی ایشان چون سیلی روان میشدند. شکوه خاصی داشت. آن زمان بیشتر محلهها این طرف شهر بود.
سپس از روی پل خواجو رد میشدند و بهطرف تخت فولاد حرکت میکردند و در مسجد مصلای تخت فولاد که آن زمان فضای بسیار جالب و معنوی داشت، نماز عید فطر اقامه میشد. نماز آقای زندکرمانی در خاطرهها ماندگار شده است. بعد از وفات ایشان که در اواخر دهه ۴۰ بود، امثال آیتالله ادیب، نماز عید را برپا میکردند. قابلتوجه اینکه در ماههای مختلف و بهویژه ماه رمضان، مجالس نیز شبها در تخت فولاد ازجمله در تکیه کازرونی برپا بود و اهل دل از اقشار مختلف شهر، بهویژه کسبه و بازاریان در آن شرکت میکردند. مسجد رکنالملک و سایر مساجد و تکایای تخت فولاد ازاینجهت قابلتوجه بود.