نقدی بر نگاه عقیم آموزش‌وپرورش به انسان

تعطیلات کش‌دار و تکالیف بی‌معنا

ازآنجایی‌که معلمان و متولیان امر تعلیم‌وتربیت معتقد بوده و هستند، برای تمام روزهای دانش‌آموزان باید برنامه آموزشی ریخت و متولی این امر فقط خود ایشان‌اند و آموزش منحصر در همین مفاد درسی مصوب است، شایسته است فهم دقیقی از دانش‌آموز امروز و ابعاد مختلف آن داشته باشند تا بتوانند برنامه مطلوبی برای رشد او پی‌ریزی کنند.

تاریخ انتشار: 11:04 - دوشنبه 1404/01/18
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
تعطیلات کش‌دار و تکالیف بی‌معنا

به گزارش اصفهان زیبا؛ ازآنجایی‌که معلمان و متولیان امر تعلیم‌وتربیت معتقد بوده و هستند برای تمام روزهای دانش‌آموزان باید برنامه آموزشی ریخت و متولی این امر فقط خود ایشان‌اند و آموزش منحصر در همین مفاد درسی مصوب است، شایسته است فهم دقیقی از دانش‌آموز امروز و ابعاد مختلف آن داشته باشند تا بتوانند برنامه مطلوبی برای رشد او پی‌ریزی کنند.
پیک نوروزی عنوان تکالیفی بود که معلمان و مسئولان آموزش‌وپرورش هرسال برای تعطیلات ایام نوروز به دانش‌آموزان می‌دادند. هرچند زحمت زیادی برای تهیه و تنظیم آن به عمل می‌آمد و هرسال سعی می‌کردند تا از جهت صفحه‌آرایی و محتوای پیک خلاقیت و نوآوری به خرج داده و موضوعات مختلف درسی را پوشش دهند؛ اما به یاد دارم هیچ‌گاه از گرفتن پیک و انجام آن در ایام عید خرسند نبودیم و از آغاز تعطیلات تا روزهای پایانی تعطیلات، استرس حل فعالیت‌های ریزودرشت آن را داشتیم و به‌رغم یادآوری‌های خانواده، همیشه حل‌کردن پیک نوروزی به دوسه روز آخر تعطیلات موکول می‌شد و حتی بعد از بازگشایی مدارس باز معلمان چند روزی فرصت می‌دادند تا همه پیک‌هایشان را کامل کنند و تحویل معلم‌ها بدهند.
البته این سال‌ها دیگر وضعیت پیک عیدانه یا پیک نوروزی مانند قبل نیست و تا آنجایی که اطلاع دارم در مدارس‌ دولتی دیگر خبری از پیک به آن معنا نیست؛ فقط در برخی مدارس غیرانتفاعی به‌صورت محدود تکالیفی برای عید می‌دهند؛ لذا شاید پرداختن به این موضوع چندان مفید به نظر نرسد؛ اما ازآنجایی‌که این اتفاق علل و ریشه‌هایی عمیق‌تر دارد، این مسئله هنوز قابلیت طرح و بررسی دارد.
مشکل از اینجا شروع می‌شود که وقتی به‌طور بی‌معنا، دوسه هفته مملکت را به حالت نیمه‌تعطیل درمی‌آوریم، هرکس برای جبران این بی‌سروسامانی از زاویه خود درصدد جبران برمی‌آید و خروجی‌اش می‌شود چیزی بی‌سروته شبیه پیک نوروزی که هیچ‌گاه کارکرد واقعی‌اش را متوجه نشدیم و مجبور به انجام آن بودیم و البته هیچ‌گاه هم آن‌چنان از سمت معلمان ما جدی گرفته نمی‌شد!
این سؤال به‌طورجدی جای پرسش دارد که چرا ناگهان وسط سال تحصیلی به مدت سه هفته مدارس و مراکز آموزشی تعطیل می‌شود که بعد بخواهیم برای جبران زمان‌های بیکاری فرزندانمان به آن‌ها پیک بدهیم یا برای ترس از فراموشی مطالب، تکالیفی را تدوین کنیم تا مطالب مختلف درسی را فراموش نکنند و برای بعد از تعطیلات نخواهند وقت زیادی را برای مرور مطالب صرف کنند؛ اما نکته دیگر که از قبلی هم مهم‌تر است، پیش‌داوری مسئولان امر است.
از آنجایی معلمان و متولیان امر تعلیم‌وتربیت معتقد بوده و هستند برای تمام روزهای دانش‌آموزان باید برنامه آموزشی ریخت و متولی این امر فقط خود ایشان‌اند و آموزش منحصر در همین مفاد درسی مصوب است؛ لذا برای این روزهای تعطیل هم باید تکالیفی به بچه‌ها داد تا از وقتشان نهایت استفاده را ببرند.
شبیه این مشکل برای زمان‌هایی که مثلا چند روز پشت‌سرهم تعطیل می‌شود هم هست. نکته فوق، خود معلول موضوع دیگری است و اصل ماجرا در فهمی از وضعیت دانش‌آموزان خلاصه می‌شود؛ فهمی که هر نسلی نسبت به نسل‌های پس از خود دارد: مخاطب ما (بخوانید فرزند ما، دانش‌آموز ما، دانشجوی ما، زیردست ما) خود فهم این را ندارد که از اوقاتش چگونه استفاده کند و اگر به حال خود رها شود اوقاتش را به بطالت خواهد گذراند!
اما سؤال این است که چرا وضعیت دانش‌آموزان پس از چندسال حضور در مدارس به این نقطه می‌رسد که با وجود رشد سنی و ‌به‌رغم یادگیری مطالب مختلف و سنگین علوم و ریاضی و…، در یک‌سری مهارت‌ها ازجمله مهارت‌های مدیریت خویشتن مانند مدیریت زمان، مدیریت هیجانات، برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و… هیچ توانایی خاصی کسب نمی‌کنند و حتی آنچه را در کودکی و در محیط کوچک خانواده فراگرفته بودند نیز از یاد می‌برند و به یک معنا مدرسه برخی آموزش‌های مفید خانوادگی را نیز خنثی می‌کند؟ این اشکال اساسی که از مهم‌ترین معایب نظام آموزشی ایران است خود از درک خاصی از انسان ناشی می‌شود و این زاویه نگاه غلط بانیان و متولیان به انسان، ام‌الامراض نظام تعلیم‌وتربیت ماست. تا وقتی ما علم را محدود به علوم طبیعی و علوم‌تجربی و تا وقتی‌که ارزش انسان را معادل با میزان معلومات او بدانیم و تا وقتی‌که ارزیابی نهایی ما برای رتبه‌بندی دانش‌آموزان بر اساس حفظیات و میزان محفوظات ایشان باشد، لاجرم همین نظام آموزشی موجود، وضع مطلوبی خواهد بود و مدل جایگزینی برای آن نمی‌توانیم تصور کنیم.
باید دانست که نقطه شروع در علوم‌انسانی، خود انسان است. تا شما فهم دقیقی از مختصات انسان نداشته باشید، نخواهید توانست برنامه مطلوبی برای رشد او پی‌ریزی کنید. اگر ما انسان را موجودی در حال حرکت تصور کنیم که لحظه‌به‌لحظه در حال تصمیم‌گیری است و با تصمیم‌های خرد و کلان خود در حال خروج از قوه به فعل است، مهم‌ترین موضوع که برای آموزش به او روی آن تمرکز خواهیم کرد، تقویت توانایی حل مسئله در او خواهد بود.
انسانی که مهارت حل مسئله دارد، برای آموختن انگیزه درونی دارد و شاید اوقات تعطیل برای او فایده و ثمره بیشتری داشته باشد تا زمان‌هایی که مجبور به حضور در مدرسه باشد.
اما چه کنیم که ما در پس ذهن خود، دانش‌آموز مطیع را مدل مطلوب می‌دانیم و کسی که توانایی حل مسئله را در خود رشد می‌دهد و اهل خطرکردن و چالش است، لزوما دانش‌آموز مطلوبی برای ما نیست؛ چون در خیلی چارچوب‌های قراردادی ما نخواهد گنجید. به مسئله آغازین متن بازگردیم. علت اینکه پیک‌های نوروزی به‌مرور حذف شدند، احتمالا بازخوردهایی بوده که مسئولان امر طی همان سال‌ها از دانش‌آموزان و اولیا گرفته‌اند.
این موضوع نیز از جهت کلان‌تری قابل‌تأمل است. درواقع با وجود تغییراتی که در فرم و محتوای مواد درسی مصوب وزارت آموزش‌وپرورش طی این یک دهه اخیر صورت گرفته است؛ اما هنوز به علت عدم تطابق سرعت رشد و تغییرات انسان معاصر ایرانی با سرعت تغییر در محتوای کتب درسی، این تغییرات بسیار کم، ناچیز و غیرکافی نمود می‌کند. واقعیت این است که سرعت خیره‌کننده و تهوع‌آور رشد تکنولوژی در این دو دهه اخیر، در حال دگرگون‌کردن همه نهادهای اجتماعی در سرتاسر جهان است و اگر ساختارهای ایران اسلامی نتواند خود را با این سرعت تغییر منطبق سازند، باید منتظر بروز فاجعه‌های اجتماعی و فرهنگی باشیم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج × پنج =