زندگی، سراسر پذیرش مسئله است

مسئله آب، امروز در ایران، بحران‌هایی را پدید آورده است. تنش آبی بین استان‌های کشور از جمله اصفهان و یزد و چهارمحال‌وبختیاری، منجر به تهدید همبستگی اجتماعی میان مردم این مناطق شده است.

تاریخ انتشار: 12:15 - چهارشنبه 1404/01/20
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
زندگی، سراسر پذیرش مسئله است

به گزارش اصفهان زیبا؛ مسئله آب، امروز در ایران، بحران‌هایی را پدید آورده است. تنش آبی بین استان‌های کشور از جمله اصفهان و یزد و چهارمحال‌وبختیاری، منجر به تهدید همبستگی اجتماعی میان مردم این مناطق شده است.

قاعدتا کنشگران اجتماعی و فرهنگی این استان‌ها هم هرکدام مشغول توصیف مشکل آب در استان خود هستند و دیگری را به زیاده‌خواهی متهم می‌کنند. اگر یک قدم هوشمندانه‌تر رفتار کنند، به جای مقصر جلوه‌دادن دیگری به رفتار حاکمیت توجه کرده و تصمیم‌های دولت مرکزی را مسبب وضع موجود معرفی می‌کنند.

هر دوی این‌ها در جای خود، قابل‌توجه است؛ اما در خصوص مسئله آب و سایر مسائلی که امروز در حکمرانی با آن‌ها مواجه هستیم، معمولا نقش یک عامل مغفول واقع می‌شود؛ اینکه درک عمومی جامعه از آن مسئله چه سهمی در ایجاد بحران‌ها و حل آن‌ها می‌تواند داشته باشد؟

چه درکی از مسئله آب موجب بروز بحران‌های کنونی شده است و به‌تبع تغییر نگاه در آن می‌تواند سرنوشت مسئله را عوض کند؟ ممکن است بگویید مردم بیچاره، هم باید چوب بی‌آبی را بخورند و هم باید متهم بی‌آبی معرفی شوند.

پاسخ حقیر این است که رفتار بخشی از مردم (مثلا مردم یک استان) و حتی رفتار حاکمیت، بیش از هر چیز حاصل درک عمومی یک جامعه از مسائل است.

برداشت‌های بی‌رویه از رودخانه‌های فصلی، ایجاد کشت‌وکارها و صنایع آب‌بر در سرزمین‌های کم آب، طرح‌های بی‌رویه انتقال آب، سدسازی‌های غیرمعقول و ده‌ها رفتار دیگر که از ناحیه حاکمیت یا مدیران استانی صورت می‌پذیرد، در هوای عمومی فکر و فرهنگ جامعه امکان تحقق داشته است.

توهم یک حکمرانی مطلوب در یک بستر فرهنگی غلط از اساس اشتباه است. در مسئله آب، چه فکر و فرهنگ غلطی می‌تواند منجر به بروز این بحران‌ها شده باشد؟

ایران هیچ‌گاه سرزمین پرآبی نبوده و از هزاره‌های دور، خشک‌سالی یکی از تهدیدهای اصلی آن بوده است؛ اما شهرهای تاریخی مثل اصفهان، یزد، کاشان و کرمان در همین شرایط ایجاد شده‌اند و قرن‌ها محل زندگی مردم بوده‌اند.

چرا امروز که از لحاظ ابزاری بیش از هر زمان دیگر امکان مهارکردن آب‌های زیرزمینی و روزمینی را داریم، بیش از هر زمان دیگری نگران امکان ادامه زندگی در این مناطق هستیم؟ دکتر محمد بهشتی تعبیر جالبی دارد.

او مقایسه‌ای بین شرایط زندگی در چین، اروپا و ایران دارد. در چین، منابع زیستی مثل آب‌وخاک حاصلخیز نقد است. در آنجا حتی طغیان منظم رود زرد، منبعی غنی از خاک کوهستانی است.

تنها در صورت جنگل‌زدایی در بالادست رودخانه، طغیان‌های مخرب رودخانه اتفاق می‌افتد. گویی اگر انسان چینی، با طبیعت هم‌آوا باشد و عملی خلاف جهت آن انجام ندهد، زندگی روبه‌راهی دارد؛ بنابراین برای او، انفعال بهترین راه تعامل با طبیعت است.

طبیعت اروپا نیز از منابع بالفعل برخوردار است؛ با این تفاوت که انسان اروپایی برای استفاده از آن‌ها باید موانعی را از سر راه برمی‌داشت؛ مثلا جنگل‌های انبوه و متراکمی که روزگاری سراسر اروپا را دربرگرفته بود، در عین اینکه منبع زیست انسان بود، مانع زراعت او و مأمن جانوران موذی می‌شد.

انسان اروپایی باید بر سامانه زیست طبیعی خروج می‌کرد و با آن تعاملی فعالانه انجام می‌داد. بی‌‌دلیل نیست که سیطره بر طبیعت از انسان غربی سرچشمه گرفته است. اما اوضاع زیست در ایران چگونه است؟

در ایران، مواهب طبیعت، جملگی مدفون هستند. انسان ایرانی باید با فعالیت خود آن‌ها را استخراج کند. فعالیت، تلاشی است با این تذکر مدام که آدمی باید به‌قدر وسع بکوشد؛ اما ماهیت نتیجه و زمان دست‌یافتن به آن در اراده او نیست.

در چنین محیطی، قدر نعمت‌ها دانسته، و اصلا استفاده بی‌رویه بی‌معنا شده و واحد سنجش آب، قطره می‌شود. اتفاقی که برای ما افتاده این است که در سرزمین ایران، خواسته‌ایم بیش از کشورهای اروپایی زندگی کنیم؛ برای همین مصرف سرانه آب در ایران از تمام بخش‌های اروپا بالاتر است و در استفاده از ابزارهایی که طبیعت را به تسخیر درمی‌آورند، بی‌محابا عمل کرده‌ایم.

از حدود 600 دشت ایران، بیش از 400 دشت، ممنوعه است؛ یعنی مقدار بهره‌برداری از منابع آب‌های زیرزمینی آن‌ها به وسیله پمپ، بیش از حد مجاز است.یکی دیگر از وجوه ابزاری که بر ذهن و فکر ما حاکم شده، ابزار نرمی به نام دولت است که موجب انصراف ما از مواجهه مستقیم با مسائل شده است.

برای ما امروز، هزینه آب، تنها هزینه انتقال آن است که در قبض‌های آب مشاهده می‌کنیم و برای خود آب، قیمتی قائل نیستیم.

میزان برخورداری از آب را نه با وضعیت طبیعی آن، بلکه با فشار آب شیر آشپزخانه‌هایمان می‌سنجیم. این وضعیت، بیگانگی با مسئله آب را موجب شده است؛ بنابراین عامل اساسی بروز بحران، انصراف از مسئله است.

انصراف از مسئله باعث می‌شود به‌جای تعهد به اقلیمی که در آن زندگی می‌کنیم، فارغ از شرایط و زمان و مکان رفتار کنیم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

هجده − شانزده =