بررسی نسبت هنرمند و سینماگر انقلاب اسلامی با اصفهان و اصفهانی در گفت‌وگوی «اصفهان‌زیبا» با کارگردان جوان اصفهانی

راه برگردان هنر اصفهان از جاده مردم

هفته هنر انقلاب اسلامی زمان خوبی است تا به این بهانه، اندکی در مبانی فکری و هنری انقلاب اسلامی و نسبتی که امروزه هنرمندان و سینماگران با این مبانی برقرار کرده‌اند، تأمل کنیم. اغراق نیست اگر شهید سید مرتضی آوینی را اولین و شاید تنها تئوریسین بعد از انقلاب اسلامی بدانیم که صحبت‌های مفصلی پیرامون نسبت سینما و انقلاب داشته است.

تاریخ انتشار: 10:59 - چهارشنبه 1404/01/27
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
راه برگردان هنر اصفهان از جاده مردم

به گزارش اصفهان زیبا؛ هفته هنر انقلاب اسلامی زمان خوبی است تا به این بهانه، اندکی در مبانی فکری و هنری انقلاب اسلامی و نسبتی که امروزه هنرمندان و سینماگران با این مبانی برقرار کرده‌اند، تأمل کنیم. اغراق نیست اگر شهید سید مرتضی آوینی را اولین و شاید تنها تئوریسین بعد از انقلاب اسلامی بدانیم که صحبت‌های مفصلی پیرامون نسبت سینما و انقلاب داشته است.

شاید مهم‌ترین مقاله او پیرامون سینما، مقاله سینما، مخاطب است که در آن، سید شهدای اهل‌قلم به‌طور مفصل درباره نسبت هنرمند با زیست‌بومش صحبت کرده است. همین موضوع باعث شد سراغ یکی از کارگردانان اصفهانی، متعهد و البته جوان برویم.

احسان عابدنیا کارگردان جوانی است که در دوره قبلی جشنواره فیلم صد با اثر «پدرم» موردتقدیر قرار گرفت. عابدنیا در این گفت‌وگو به بیان دغدغه‌های خود درباره فیلم‌سازی در اصفهان پرداخته است که در ادامه آن را می‌خوانید.

هنرمند انقلاب اسلامی یا هنرمند بچه‌مسلمان از نظر شما چگونه هنرمندی است و اینکه چگونه هنرمندی باید باشد؟
به نظر حقیر، هنرمند بچه‌مسلمان هنرمندی است که نیازها و اقتضاهای زمانه خود را می‌شناسد؛ از باب اینکه هنرمند است و جزئیات را دقیق بررسی می‌کند و از باب اینکه او فردی مسلمان و البته انقلابی است که خب این باعث می‌شود مسائل را خوب و علمی دنبال کند.

او به‌دنبال درمان مشکلات موجود یا تبیین اتفاق‌‌های خوب در جامعه است یا اگر امیدی هست، این امید را به جامعه تزریق می‌کند؛ همچنین می‌تواند حس رخوت و ناامیدی را از جامعه بزداید.

هنرمند بچه‌مسلمان هدفش تلاش برای این‌گونه مسائل است. البته باید هر هنر و هر هنرمندی را متناسب با اقتضاهای کارش بسنجیم؛ به‌طورمثال، جنس هنر هنرمند نقاش با هنرمند سینماگر یا موزیسین تفاوت دارد.

نکته دیگری که می‌توان درباره این سؤال گفت این است که هنرمند انقلاب اسلامی چون جزئیات را دقیق بررسی و احصا کرده است؛ خوب و بد، فقر و غنا، خوشی و ناخوشی و جنگ‌وصلح را با هم می‌بیند؛ بنابراین اگر ببیند به انسانی، جامعه‌ای یا کشوری ظلم می‌شود، به واسطه در ارتباط بودن با یک‌سری مفاهیم وحیانی قطعا در خصوص مسائل انسانی حساس است و هرجا حس کند ظلمی به انسان می‌شود، در آن مسیر قدم برمی‌دارد. در طول انقلاب اسلامی نمونه‌های زیادی را از سوی چنین هنرمندانی شاهد بوده‌ایم.

شهید آوینی در یکی از مقاله‌هایش بیان می‌کند که هنرمند باید به فرهنگ خودش وفادار باشد. اگر این را در قالب یک هنرمند اصفهانی در نظر بگیریم به نظر شما مصداق‌هایش چه می‌تواند باشد؟
شهید آوینی خیلی کوتاه و البته دقیق در مقاله سینما، مخاطب که در جلد سوم کتاب آیینه جادو آمده به این پرسش جواب داده است. در آنجا شهید آوینی اول پرسشی را با این مضمون مطرح می‌کند که آیا هنرمند باید به فرهنگ و مردم خود وفادار بماند و در ادامه خود او جواب می‌دهد که نه.

نمی‌توان هنرمندی را مجبور به چنین کاری کرد؛ اما باید این نکته را در نظر بگیریم که نخل جز در مناطق گرمسیر و گل یخ جز در زمستان نمی‌روید.

از هر خاکی، همان چیزی درمی‌آید که در اوست. شهید آوینی در ادامه می‌گوید که مردم جان فورد را می‌ستایند؛ چراکه به‌شدت آمریکایی است؛ کوروساوا را نیز همین‌طور؛ چراکه به‌شدت ژاپنی است.

خب این نشان‌دهنده آن است که زیست در یک فرهنگی و نسبت‌داشتن با آن فرهنگ، قطعا در آثار یک هنرمند هویداست؛ واقعا هم همین‌طور است؛ چراکه ما می‌توانیم در آثار اوزو یا کوروساوا فرهنگ ژاپن را بشناسیم. در این آثار حتی نوع معماری آن کشور هم دیده می‌شود و ما می‌بینیم که هنرمند به فرهنگ و کشور خود در آثارش بی‌تفاوت نیست. هنرمند فرهنگ را می‌فهمد و آن را نشان می‌دهد.

پس نکته اینجاست که هنرمند باید با فرهنگ خود نسبت داشته باشد؛ درباره اصفهان نیز همین‌گونه باید باشد؛ چراکه اصفهان به لحاظ معماری، نوع فرهنگ و معاشرت مردم با یکدیگر خاص است و حتی می‌توان نگاه تاریخی به این مسائل داشت؛ اما چه کسی می‌تواند چنین چیزهایی را نشان دهد؟

قطعا کسی که در این فرهنگ زندگی کرده باشد؛ خود هنرمند با لهجه و آثار فرهنگش خو گرفته باشد و بتواند آن را به نحو احسن نشان دهد. قطعا کسی که از شهرهای دیگر بخواهد برای اصفهان فیلم بسازد، نمی‌تواند بدون نسبت‌داشتن با این فرهنگ هنرنمایی کند و هنر خود را بروز دهد.

امروزه هنرمند اصفهانی با اصفهان به‌عنوان یکی از شهرهای مهم تاریخ انقلاب در چه جایگاه و نسبتی با هنر انقلاب اسلامی قرار دارد؟
ما وقتی تاریخ انقلاب اسلامی را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که اصفهان نقش ویژه‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی داشته است و به معنای دقیق کلمه، با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نسبت داشته است. گواه این مطلب خون‌هایی‌ست که اصفهانی‌ها برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نثار کرده‌اند.

اصفهان یکی از بالاترین میزان شهدا را از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون تقدیم کرده است. این نشان می‌دهد که مردم اصفهان با انقلاب اسلامی نسبت مستقیمی دارند؛ اما پرسش اینجاست که آیا هنر و هنرمند اصفهانی هم با انقلاب اسلامی به همان میزانی که مردم اصفهان با انقلاب نسبتی داشتند، نسبتی دارند؟

جواب این پرسش را می‌توان در آثاری که در این زمینه تولید شده‌اند، یافت.

در فیلم و سینما که محل بحث ماست، واقعا چیزی پیدا نمی‌شود. اگر ما روزی مثل ۲۵آبان را داشتیم، آیا به همان نسبت کاری در زمینه هنر و سینما انجام داده‌ایم؟ چقدر ما امروز شاهد بروز این نسبت هستیم؟

صادقانه باید گفت که تناسبی مشاهده نمی‌شود؛ البته بخش زیادی‌ از این موضوع به دغدغه خود هنرمند بازمی‌گردد؛ یعنی هنرمند چقدر توانسته است جزئیات را ببیند و به اطراف خود حساس باشد و بداند که مردم درگیر و دغدغه‌مند چه مسئله‌ای هستند؟

خب جواب این پرسش‌ها به دغدغه و نگاه هنرمند برمی‌گردد که باید چنین مسائلی را احصا کند. مشاهده می‌کنیم که چنین دغدغه‌ای وجود ندارد یا اگر وجود دارد، خیلی‌خیلی کم است.

اما پرسش دیگر این است که آیا همه این ماجرا تقصیر هنرمند و به‌واسطه کم‌کاری اوست؟ نه. به نظر بنده همه‌اش تقصیر هنرمند نیست. درباره تربیت فیلم‌ساز بی‌تفاوتی وجود دارد و عده‌ای فقط به‌دنبال پرکردن جیب خود هستند و زمانه، زمانه‌ای است که در خصوص این مسائل، دغدغه‌ای وجود ندارد و ازطرفی، وقتی به بودجه‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این مسئله (تأمین مالی تولید اثر) نه دغدغه افراد خارج از اصفهان است و نه دغدغه اصفهانی‌ها.

در این ماجرا نمی‌توان باتوجه‌به شرایط اقتصادی، خرده زیادی به بخش خصوصی گرفت؛ اما در بخش‌های دولتی نیز آن دغدغه دیده نمی‌شود.

خب این عوامل باعث ناامیدی هنرمند می‌شود و شاید دیگر به فکر آنکه در اصفهان یا هر جای دیگری فیلمی بسازد، نباشد و در فکر تأمین معیشت خود باشد.

نکته دیگری که خودم آن را تجربه کردم، اسمش را می‌گذارم کج‌سلیقگی. برخورد برخی از مدیرانی که شاید تخصص زیادی در این زمینه نداشته باشند، برخورد سلیقه‌ای با موضوع‌هاست. مسائل را با واقعیت موجود در نظر نمی‌گیرند.

اما آیا این نسبت برقرارکردن، فقط به معنای تولید اثر در حوزه دفاع‌مقدس و انقلاب است؟ خیر. همان‌طور که آدم‌ها در زمان جنگ با دفاع‌مقدس نسبت برقرار کردند و جنگ را جزو دغدغه‌ها و مسائل خود دانستند، الان هم باید به نسبت دغدغه و نیاز مردم، اثر تولید کرد.

از هنرمند اصفهانی برای ایفای نقشش به‌عنوان یک هنرمند متعهد چه چیزهایی باید انتظار داشته باشیم و البته چه انتظارهایی را باید برایش برآورده کنیم؟
من در این زمینه به مسئله‌ای به نام بستر رشد اعتقاد دارم. آیا ما برای سینماگران بستر رشدی فراهم کرده‌ایم؟ وقتی بحث بستر رشد برای سینما مطرح می‌شود، باید به این پرسش هم جواب داد که آیا بحث‌های مالی و هزینه‌های مالی را برای سینماگر انجام می‌دهیم یا نه؟ مسئولان باید جواب‌گوی این پرسش و عملکرد خود در این زمینه باشند.

آیا بستر آموزشی فراهم است؟ آیا حمایت‌های مالی از هنرمند صورت می‌گیرد؟ آیا مباحث تجربی (استفاده از تجارب پیش‌کسوتان برای نسل جدید) صورت می‌گیرد؟ پرسش اساسی‌تر اینکه آیا اصلا ما به چیزی به نام بستر رشد اعتقاد داریم یا نه؟ بله.

حرکت در این مسیر خطر و اشتباه دارد؛ چراکه نمی‌شود بدون هیچ اشتباهی یک نفر فیلم‌ساز شود؛ البته در این زمینه استثناهای اندکی هم وجود دارد که فرد، وسایل شخصی‌اش را می‌فروشد و پول حاصله را خرج ساخت اثر می‌کند. اما چند هنرمند می‌توانند چنین کاری را انجام دهند؟ چند درصد می‌توانند این امید را داشته باشند که بتوانند اثری را در تهران تولید کنند؟ خیلی کم.

این بستر رشد وقتی فراهم نیست، چگونه می‌توانیم از هنرمند متعهد انتظار داشته باشیم؟ حمایت‌های مالی درخور نیست و نسبتی وجود ندارد.

بستر تجربی و آموزشی برای بچه‌ها فراهم نیست و هیچ نسبتی میان پول‌هایی که آموزشگاه‌ها دریافت می‌کنند و هنرمندی که تحویل می‌دهند، وجود ندارد.

همه این موارد جای بحث بسیاری دارد؛ ولی به این نکته توجه داشته باشیم که برای رشد باید یک جاهایی خطا کرد. این خطاکردن جزو اقتضاهای رشد است.

ما وقتی چنین بستری را فراهم کنیم، دیگر نیازی نیست که بدانیم چه چیزهایی را برای هنرمند متعهد باید فراهم کنیم. هنرمند وقتی اسم متعهد به او بخورد، خودش کارش را انجام می‌دهد و جلو می‌رود.

ما نمی‌توانیم بستر و خانه امید را برای هنرمند فراهم نکنیم؛ ولی از او انتظار هنرنمایی داشته باشیم. این امکان‌پذیر نیست.

ولی اگر بستر رشد و ظهور را فراهم کنیم، آن موقع می‌توانیم توقع رشد هم داشته باشیم. حتی به نظر من اگر بستر رشد فراهم باشد، نیازی نیست انتظاری از هنرمند داشته باشیم؛ چراکه او اگر هنرمند باشد، وظیفه‌اش را به‌خوبی می‌داند و به آن عمل می‌کند.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج × 1 =