به گزارش اصفهان زیبا؛ تئاتر دانشجویی از سالها پیش در ایران بهعنوان یک حرکت هنری مهم شکل گرفته است. این عرصه، برخلاف تصور برخی که آن را فقط یک سرگرمی میدانند، بهعنوان یک نیاز فرهنگی و ابزاری برای رشد هنری و فکری دانشجویان شناخته میشود. در این گفتوگو، هوشنگ جمشیدیان، استاد و مدرس تئاتر، به نقش این جریان در پرورش خلاقیت و تفکر اجتماعی اشاره کرده و بر لزوم توجه بیشتر به آموزش صحیح تئاتر به جوانان تأکید میکند. او معتقد است که تئاتر دانشجویی باید بهعنوان یک نیاز ضروری در نظر گرفته شود؛ نهتنها یک فعالیت جنبی. در ادامه، «اصفهانزیبا» در گفتوگو با هوشنگ جمشیدیان به بررسی ضرورت و نقش حیاتی تئاتر دانشجویی در دنیای امروز میپردازد.
♦ لطفا از پیشینه شکلگیری تئاتر دانشجویی در ایران برایمان بگویید. این جریان چگونه آغاز شده و چه نقشی در ارتقای کیفیت تئاتر و کشف استعدادهای جوان داشته است؟
تئاتر دانشجویی از حدود ۱۳۷۶ در قالب مجامع و کانونهای فرهنگی در دانشگاه تهران آغاز شد. در آن دوره، این جریان صرفا فعالیتی برای پرکردن اوقات فراغت دانشجویان نبود؛ بلکه پاسخی به یک نیاز جدی و واقعی بود. راهاندازی تئاتر دانشجویی با نگاهی حرفهای و هدفمند صورت گرفت و در ادامه نیز نتایج مثبت آن کاملا مشهود بود. بسیاری از آثار تولیدشده در این فضا، توانستند مسیر خود را تا جشنواره تئاتر فجر ادامه دهند و شماری از استعدادهای درخشان و تأثیرگذار را به بدنه تئاتر حرفهای کشور معرفی کنند.
♦ متولی تئاتر دانشجویی چه نهادی است و این جریان چگونه توانسته مسیر خود را به سمت جشنوارههای ملی و حرفهای باز کند؟
مسئولیت کلی تئاتر دانشجویی برعهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است؛ هرچند نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر سازمانها نیز در این مسیر نقش حمایتی دارند.
خوشبختانه این جریان در طول سالها توانست جایگاه مهمی را در فضای فرهنگی و هنری کشور به دست آورد و حتی به سطح جشنوارههای ملی نیز راه یابد.در ۱۳۹۱، فعالیتهای تئاتر دانشجویی بهصورت دروندانشگاهی سازماندهی شد و در ۱۳۹۵، شکل ملی به خود گرفت.
این اتفاق بسیار امیدوارکننده بود؛ چراکه سبب شد قشری فرهیخته و تحصیلکرده وارد فضای حرفهای تئاتر شود و با رویکردی انتقادی و دغدغهمند، به بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی بپردازد؛ درنتیجه، دانشجویان این حوزه با امید به آیندهای روشنتر، حرفهایتر به تئاتر نگاه کردند و این جشنوارهها را صرفا فوقبرنامه نمیدانستند؛ بلکه آنها را بخشی از مسیر شغلی خود میدیدند.
نمونه بارز این جریان، جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بود که در چهلودومین دوره آن، ۱۸ نمایش از بخش دانشجویی توانستند به مرحله نهایی جشنواره راه یابند.
این نشان میدهد که تئاتر دانشجویی همواره حضوری فعال داشته است؛ حتی در ۱۴۰۰ که به دلیل شیوع کرونا برخی فعالیتها متوقف شد. بااینحال، از ۱۴۰۲ این روند با قدرت بیشتری در دانشگاههای مختلف از سر گرفته شد و بهصورت مستقل و جدی ادامه پیدا کرد.
♦ درحالحاضر روند فعالیت تئاتر دانشجویی در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
جریان تئاتر دانشجویی به شکلی پراکنده و نهچندان منسجم در حال ادامه است. میتوان گفت بهنوعی کجدارومریز پیش میرود.
در برخی دانشگاهها، به لطف حضور دانشجویان فعال و دغدغهمند، جشنوارههایی برگزار میشود که البته اقدامی شایسته و ارزشمند است؛ بااینحال، باور من بر این است که تئاتر دانشجویی نیازمند جشنوارهای مستقل، ملی و حتی بینالمللی از سوی وزارت علوم است، جشنوارهای که با برنامهریزی بلندمدت، ساختاری مداوم و پایدار داشته باشد و جایگاه تثبیتشدهای در تقویم فرهنگی کشور پیدا کند.
برگزاری جشنوارهها در سطح دانشگاهها خوب است؛ اما این حوزه میطلبد که جایگاه ویژهای داشته باشد.
♦ با توجه به اینکه وزارت علوم متولی اصلی تئاتر دانشجویی است، به نظر شما چه عواملی باعث شده است این حوزه کمتر موردتوجه قرار گیرد؟
واقعیت این است که وزارت علوم دغدغههای بسیاری دارد. از سوی دیگر، عوامل متعددی وجود دارند که میتوانند در کمرونقشدن تئاتر دانشجویی نقش داشته باشند؛ ازجمله شیوع کرونا، مسائل و رخدادهای اجتماعی یا حتی تفاوت سلیقهها.
اما نباید فراموش کرد که تئاتر دانشجویی همواره یک جریان پویا، نوگرا، جوانگرا و حساس به مسائل روز بوده و هست. شاید همین ویژگیها در تئاتر دانشجویی باعث شده است برخی از آن استقبال نکنند؛ اما دقیقا همین ظرفیتهاست که میتواند به رشد فضای گفتوگو در جامعه کمک کند.
تئاتر دانشجویی قادر است مسائل و دغدغههای دروندانشگاهی را به سطح جامعه بیاورد و همزمان، مسائل جامعه را برای نسل جوان و دانشگاهی ملموس و مطرح کند. این یک ظرفیت کمنظیر است که نیاز به توجه، حمایت و سیاستگذاری دقیق دارد.
♦ از نگاه شما، مهمترین خلأ درزمینه آموزش تئاتر در کشور بهویژه در شهر اصفهان چیست؟
به نظر من، مهمترین خلأ، نداشتن درک عمیق و جامع از ماهیت تئاتر و پیشینه آن است. باید تئاتر را فهمید و دانست؛ یعنی فهم ما از تئاتر، ریشهها، تحولات تاریخی و جایگاه جهانی آن نیاز به بازنگری دارد.
نباید فراموش کرد که تئاتر در کشور ما، بهنوعی هنری وارداتی است و نیز یکی از معدود هنرهاییست که میتواند مسائل اجتماعی را بهصورت مستقیم، چهرهبهچهره و ملموس با مخاطب در میان بگذارد؛ بنابراین، لازم است در میان همه اقشار جامعه، بهویژه دانشجویان، جایگاهی شایسته داشته باشد.
از سوی دیگر، آموزش تئاتر در کشور ما با چالشهای جدی روبهروست. نگاه به مقوله آموزش، دچار ضعف است؛ برای نمونه، میبینیم که روزبهروز تعداد بازیگران کمتر میشود؛ چراکه بسیاری علاقه دارند تنها کارگردان باشند. این یک آسیب مهم است که ریشه در نادیدهگرفتن فرایندهای آموزشی دارد.
متأسفانه تحمل ما برای مسیر آموزش و تربیت تدریجی کم است؛ درحالیکه اگر آموزش تئاتر بر پایه شناخت دقیق از آثار جهانی، مشاهیر تئاتر، تاریخ تئاتر و مخاطبشناسی صورت بگیرد، میتواند نتایجی درخشان بههمراه داشته باشد. نباید فراموش کرد که نگاه سلیقهای به آموزش، نهتنها مؤثر نیست، بلکه در درازمدت به پیکره تئاتر آسیب خواهد زد.
♦ آیا صرفا داشتن استعداد برای فعالیت در عرصه تئاتر کافی است؟ نقش و جایگاه آموزش در این میان چگونه است؟
بدون تردید، تنها داشتن استعداد کافی نیست. آموزش نقش بنیادی و سرنوشتسازی در تئاتر دارد. تئاتر یک علم است، نه صرفا ابزاری برای سرگرمی. هرچند خودِ تئاتر میتواند مخاطب را سرگرم کند و آموزههایی در اختیارش بگذارد، نباید بهعنوان وسیلهای برای وقتگذرانی تلقی شود.تئاتر دانشی است پیچیده که هم به خودآگاهی هنرمند نیاز دارد و هم به پیوند با سایر علوم.
هر بازیگر یا کارگردانی باید بداند که برای درک عمیقتر از نقش، نیازمند شناخت علوم دیگر است؛ برای مثال، در قرآن حدود ۲۵ روایت وجود دارد که ساختار روایی آنها نمایشی است و بهصراحت گفتهشده: «ببینید، بیندیشید و عبرت بگیرید». این یعنی دیدن و درک کردن با شیوهای نمایشی. در تمام ادیان الهی و نظامهای سیاسی و اجتماعی نیز از شیوههای نمایشی برای انتقال مفاهیم استفادهشده تا مسیر جامعه و سرنوشت ملتها اصلاح و دگرگون شود؛بنابراین، اگر تئاتر بهدرستی شناختهشده و آموزش اصولی جایگزین نگاههای سطحی و سلیقهای شود، میتواند به یکی از مؤثرترین ابزارهای تحول اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود.
♦ به نظر شما تئاتر چه نقشی در پرورش تفکر، تخیل و رشد اندیشههای اجتماعی دارد؟ آیا نبود تئاتر میتواند بر فرهنگ یک جامعه تأثیر منفی بگذارد؟
بیتردید، تئاتر یکی از ارکان اصلی رشد تفکر، تخیل و شکلگیری اندیشههای اجتماعی در یک جامعه است. جامعهای که از تئاتر بیبهره باشد، نه نشاط دارد، نه شادابی، نه آگاهی و نه پیشرفت علمی.
یاد شهید بزرگوار، حسین خرازی، فرمانده دلاور لشکر امامحسین(ع) در دوران دفاعمقدس، بهخیر. او بهخوبی به نقش تئاتر در انتقال مفاهیم پیچیده انسانی و نظامی آگاه بود؛ به همین دلیل به رزمندگان هنرمند میگفت با زبان نمایش نشان دهند که چگونه اطلاعات باید منتقل شود، امدادگران چه نوع رفتاری داشته باشند و چگونه با خانوادهها گفتوگو شود تا همبستگی و امید حفظشده و تلفات انسانی کاهش یابد.
این تنها به دوران جنگ محدود نمیشود؛ در بُعد اجتماعی نیز تئاتر نقشی بنیادین دارد. اگر در مدارس، تاریخ با زبان نمایش آموزش داده شود، آن مفاهیم نهتنها فراموش نمیشود، بلکه تا پایان عمر در ذهن فرزندان ما حک میشود.
تئاتر اگر بهعنوان ابزاری برای نمایش و تمرین اخلاق اجتماعی به کار گرفته شود، اثرگذاریاش چندین برابر میشود. آنچه از طریق تئاتر دیده و لمس شود، در ذهن میماند و در رفتار فردی و جمعی بازتاب پیدا میکند.
♦ شما بهعنوان مدرس و فعال باسابقه تئاتر، چه انتظاری از هنرمندان جوان در مسیر رشد تئاتر کشور دارید؟
انتظار من این است که بهطورجدی به سمت آموزش و ارتقای دانش حرکت کنیم. باید مطالعه کنیم، آثار فاخر را بخوانیم، کارهای یکدیگر را ببینیم و دیدن آثار نمایشی را در اولویت زندگی حرفهای و شخصی خود قرار دهیم. فرهنگِ تماشای تئاتر و گفتوگو درباره آن، باید در میان ما نهادینه شود.
اهمیتدادن به نقد و تحلیل آثار، داشتن مطالعه پیش از ورود به هر پروژه و آشنایی با نظریهها و مسائل اجتماعی روز، ازجمله ضروریاتی است که تئاتر امروز به آن نیاز دارد. مخاطب از نمایشی که حاصل تأمل و تحقیق است، بهره عمیقتری میبرد.
هر هنرمند تئاتری باید همزمان هم دانشجو باشد، هم آموزگار. اگر این روند از درون خود ما آغاز شود، تأثیرگذاریمان بر دیگران نیز بیشتر خواهد شد.
در این صورت، هم خود هنرمند از کارش لذت میبرد، هم مخاطب از آن اثر خشنود خواهد شد.